توحید عبادت

فهرست کتاب

زیارت قبور مؤمنین‬

زیارت قبور مؤمنین‬

اخباری که ذکر شد برای سد راه بت‌پرستی است که‬ ‫مردم قبور را عبادت و پرستش نکنند، اما زیارت قبور ‫مؤمنین در آن حرجی نیست، بلکه زائر نزد خداوند مأجور‬ ‫است، چنانکه احادیث بسیاری در فضیلت زیارت قبور وارد‬ ‫شده است، خصوصاً قبر پدر و مادر؛ در این زیارت دو فایده است:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ اول:‬ ‫نفعی است که به میت و زائر می‌‌رسد، و آن این است که‬ ‫شخص زائر بر میت سلام کند و برای صاحب قبر از‬ ‫خداوند متعال طلب آمرزش و رفع درجه و منزلت را‬ ‫بخواهد، و این دعا و استغفار به منزلۀ نماز بر جنازۀ میت‬ ‫می‌‌باشد، و زیارت شرعی این است:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ‫رسول اکرمصبه اصحابش فرمود که هر وقت به زیارت‬ ‫قبور رفتید بگویید: «السَّلامُ عَلَیكُمْ أَهْلَ دِیارِ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ، وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاحِقُونَ. یرْحَمُ اللَّهُ الْـمُسْتَقْدِمِینَ مِنَّا وَالْـمُسْتَأْخِرِین‏، نَسْأَلُ اللهَ لَنَا وَلَكُمْ العَافِيَةَ، اللَّهُمَّ لا تَحْرِمْنَا أَجْرَهُمْ وَلا تَفْتِنَّا بَعْدَهُمْ» [۱۴۷]‏.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬ ‫از رسول اکرمصروایت است که:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ «هیچ شخصی بر قبر‬ ‫مؤمنی که او را در دنیا می‌‌شناخت سلام نمی‌‌کند، مگر‬ ‫اینکه روح مؤمن متوجه به بدنش می‌‌شود و سلام او را‬ ‫جواب می‌‌دهد [۱۴۸]»،‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ و خداوند مؤمنی را که بر میت دعا کند اجر‬ ‫می‌دهد، چنانکه اجر می‌دهد هنگامی ‌که نماز بر جنازه آن‬ کند، و از این جهت است که خداوند زیارت قبر منافقین را‬ نهی فرمود چنانکه می‌فرماید:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ ﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰٓ أَحَدٖ مِّنۡهُم مَّاتَ أَبَدٗا وَلَا تَقُمۡ عَلَىٰ قَبۡرِهِۦٓۖ إِنَّهُمۡ كَفَرُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَمَاتُواْ وَهُمۡ فَٰسِقُونَ ٨٤[التوبة: ۸۴]

«هیچ‌وقت بر احدی از‬ ‫ایشان نماز نگذار و بر سر قبرشان نایست، ایشان کافر‬ ‫به خدا و رسول و مردمی فاسقند».‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬ پس در زیارت قبور‬ ‫نباید از مردگان حاجت خواست و توسل نمود، بلکه باید‬ ‫طلب مغفرت و ترحیم بر آنان کرد که فیضی است از زایر‬ ‫بر صاحب قبر؛‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ‫دوم: از فواید زیارت قبور تذکر و پندی است برای زائر که‬ ‫مشاهده کند در این گورستان، جوانان زیبا، مردمان‬ ‫پرافتخار، مالداران ممسک، اشخاص ظالم، علما، فلاسفه و سلاطین مدفونند، که هر یک دعاوی‌ای داشته و‬ ‫آمال و آرزوهایی را به خاک بردند و غنی و فقیر و عالم و‬ ‫جاهل و شاه و گدا همه را خاک یکسان کرده، هنگامی که‬ ‫نظرش به مردگان افتاد و حال کنونی آنان را در نظر‬ ‫گرفت می‌‌یابد که دنیا به کسی وفا نکرده، و این عجوز‬ ‫عروس هزار داماد است، هم و غمش کم می‌‌شود، خیالش ‫راحت می‌‌گردد، و هوس‌هایش را فراموش می‌‌کند، روح‬ ‫سکینه و صبر در او ایجاد می‌گردد، و می‌گوید: ای برادر که‬ ‫نه محسود بماند نه حسود.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ خواجه عبدالله می‌‌گوید:

«نظر کن به گورستان و غافل‬ ‫مباش چون مستان، تا ببینی چندین مقابر و مزار و‬ ‫خفته‌داران نازنینان گلعذار، صد هزار همه جهد کردند، و‬ ‫کوشیدند، و در آتش حرص و هوس جوشیدند، و کلاه از‬ ‫جواهر پوشیدند، مائده‌ها پر نعیم کردند، و سبوها پر زر و‬ ‫سیم، سودها بردند، و حیله‌ها نمودند، تا نقدها ربودند، و‬ ‫عاقبت مردند، و حسرت‌ها بردند، انبارخانه‌ها انباشتند، و تخم‬ ‫محبت دنیا در زمین دل کاشتند، و آخر رفتند، و بگذاشتند‬ ‫ناگاه همه را به درِ مرگ کشانیدند، و شربت مرگ از دست‬ ‫ساقی اجل چشانیدند.‬ ای عزیز، از موت بیندیش، عمل‬ ‫بردار از پیش، وگرنه وای بر تو، دوزخ بود مأوای تو، بدان که‬ ‫دوستان خاک دعای تو را جویانند، و به زبان حال گویانند‬ ‫که: ای جوانان غافل و پیران بی‌حاصل، مگر دیوانه‌اید که‬ ‫در نمی‌‌یابید که ما در خاک و خون خفته‌ایم، و چهره در‬ ‫نقاب کفن نهفته، و هر یک ماه، دو هفته، و به هفته از یاد‬ ‫شما رفته‌ایم، ما نیز پیش از شما بر بساط دنیا و کامرانی ‫بوده‌ایم، و نشاط و انبساط جهان فانی نموده‌ایم، و بر‬ ‫بستر راحت و استراحت نموده‌ایم، و بر فرش کمال به‬ ‫قدم مراد می‌‌پیموده‌ایم، عاقبت شربت ناگوار مرگ‬ ‫چشیدیم، و از دنیا و زندگانی دنیا وفا ندیدیم، تا خبردار‬ ‫شدیم خود را دیدیم، بر باد فنا داده و بر خاک محنت و عَنا‬ [مشقت] ‫افتاده، نه از اهل و عیال دیدیم مرحمتی، و نه از مال و منال ‫یافتیم منفعتی، هم قانعیم به این ندامت، اگر در پیش نبودی‬ ‫قیامت، اکنون ما را نه دور باشی نه فراشی، نه نقدی و نه قماشی، نه سامان خطاب و ندایی، و نه امکان صوت و‬ ‫صدایی، همه هستیم مشتی گدایی، حظ از دنیا حرمان است،‬ ‫و گوشت و پوست ما نصیب کرمان است. وقتی‌که ما را‬ ‫امکان بود، و گوهر مراد در دکان نکردیم تمیزی، و نجستیم چیزی‬ ‫عاقبت در پریشانی افتادیم، و در همان‌جا جان بدادیم، اگر‬ ‫ندارید جنون، در ما نگرید اکنون‌که ما هر یک می‌زاریم، و‬ ‫اشک حسرت از دیده می‌باریم، و ماتم خود می‌داریم، حال نابینایی‌هاست، و بر کردۀ پشیمانی‌هاست. ای عزیزان، روی آورید به راه، و در حال ما کنید نگاه، که نه از نام ماست‬ ‫خبری، و نه از اجسام ماست اثری، همه ابدان ما ریزیده،‬ ‫و اشخاص ما پوسیده، خانمان ما خراب، منزل و دکان ما‬ ‫بر روی آب، بر بستر ما دیگری نایب، و یتیمان ما غایب،‬ ‫رخسارۀ ما را خاک خورده، و گل روی ما پژمرده، لبان ما‬ ‫گرد آمیخته، و در دندان‌های ما در لحد فرو ریخته، زبان ما‬ ‫فرو بسته، و دهان ما درهم شکسته، تمام اعضای ما برهم خورده، و آتش حرص ما افسرده، و مرغ روح ما از‬ ‫سر پریده، و سبزۀ حسرت از گِل ما دمیده، ما در خاک‬ ‫تیره، و شما در خاک غفلت». إِنَّ فِيْ ذَلِكَ لَعِبْرَةً لأُولِي الْأَلْبَاب.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ خلاصۀ کلام اینکه زیارت قبور موعظۀ بزرگی است برای انسان:

قال رسولُ‌اللهص: «كُنْتُ نَهَیتُكُمْ عَنْ زِیارَةِ الْقُبُورِ، ألا فَزُورُوهَا فَإِنَّهَا تُذَكِّرُ الآخِرَةَ» [۱۴۹].

پیغمبر اکرمص‫می‌فرماید: «شما را از زیارت قبور منع می‌‌کردم، زیارت‬ ‫کنید قبور را به جهت اینکه مذکر آخرت است».‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬ نهی اولی ‫رسول اکرمصبرای این بود که مردم را از قبرپرستی باز‬ ‫دارد و توحید را حفظ فرماید، هنگامی که مردم آگاه شدند‬ ‫که نباید از قبور حاجت خواست و آن را پرستش نمود و‬ ‫موحد کامل گردیدند، امر به زیارت فرمود و حکمتش را‬ ‫بیان نمود، که غرض از زیارت قبور، تذکر روز بازپسین‬ ‫است. ایشان فرمودند:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ «زُورُوا القُبُورَ، فَإِنّهَا تذكرُ المَوْتَ» [۱۵۰]

«زیارت کنید مردگان را که آن یادآورِ موت‬ ‫است».‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ [۱۴۷] این روایت از امام صادق می‌باشد، همچنان که در کافی کلینی (۳ / ۲۲۹) و در «من‏ لا یحضره‏ الفقیه» شیخ صدوق، (۱ /۱۷۸-۱۷۹)، ح رقم (۵۳۳). ولفظ آن: «وَسَأَلَ جَرَّاحٌ الْمَدَائِنِی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع): كَیفَ التَّسْلِیمُ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ؟ فَقَالَ: تَقِفُ وَتَقُولُ: السَّلامُ عَلَى أَهْلِ الدِّیارِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُسْلِمِینَ، رَحِمَ اللَّهُ‏ الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنَّا وَالْمُسْتَأْخِرِینَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاحِقُونَ. وقال الصدوق: وَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله وسلم إِذَا مَرَّ عَلَى الْقُبُورِ قَالَ: السَّلامُ عَلَیكُمْ مِنْ دِیارِ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاحِقُون‏». یعنی: «جراح المدائنی از ابو عبد الله سوال کرد: سلام کردن بر اهل قبور چگونه است؟ فرمودند: می‌ایستی و می‌گویی: سلام بر شما ای مومنین و مسلمینی که ساکن این سرزمین هستید. خداوند کسانی از ما را به جلو رفتند و کسانی که در آینده به آنها ملحق می‌شوند را مورد مرحمت خودش قرار دهد و ما هم إن شاءالله به شما خواهیم پیوست». صدوق می‌گوید: هنگامی که رسول الله از قبرستان گذر می‌کردند می‌فرمودند: «سلام بر شما از سرزمین مسلمانان و ما إن شاءالله به شما ملحق خواهیم شد». ابن ماجه آن را در سنن خود و در ضمن دو حدیث شماره (۱۵۴۶) و(۱۵۴۷) که هر کدام قسمت‌هایی از جمله‌های ذکر شده را بیان می‌کنند و نه تمام آن را، آورده است. در هیچ کدام از آن دو جملۀ «یرْحَمُ اللَّهُ الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنَّا وَالْمُسْتَأْخِرِین»وجود ندارد. و سنن أبو داود (۳۲۳۹)، و مسند أحمد (۶/۷۱ و ۶/۱۱۱) با سند خودش از عائشه از رسول الله صروایت کرده که ایشان هنگام زیارت اهل بقیع همانند آن فرمودند. [مُصحح] [۱۴۸] حافظ ابن عبد البر قرطبی (۴۶۳هـ) در كتابش «الاستذكار» (۱/۱۸۵) [بیروت، دار الكتب العلمیه]، با سندش از ابن عباس و با الفاظ نزدیک به آن روایت کرده است، و حافظ ابن كثیر در تفسیرش (۶/۳۲۵) با همین لفظ ذکر کرده و آن را به حافظ ابن عبد البر نسبت داده و صحیحش دانسته است. [مُصحح] [۱۴۹] علل الشرائع، شیخ صدوق (۲/۴۳۹)، و وسائل الشیعه، حر عاملی، ( ۱۴/۱۷۰)، بدون جمله‌ اخیر «فَإِنَّهَا تُذَكِّرُ الآخِرَةَ»، بحار الأنوار (۶۳/۴۹۸) با جملۀ: «فزیارتها تذكرةٌ»، و المعتبر اثر حلی (۱/۳۳۹)، والحدائق الناضره، بحرانی (۱۰/۲۱). و در مصادر اهل سنت، مسلم همانند آن را در صحیحش ح(۱۹۷۷) روایت کرده است، و ترمذی در سنن خود ح(۱۰۵۴) و ابن ماجه در سنن خود خ(۱۵۷۱) و دیگران آن را آورده‌اند. [مُصحح] [۱۵۰] مسلم در کتاب صحیحش (ح ۹۷۶) به صورت طولانی، و حاكم در «مستدرك»، (۱/۳۷۵-۳۷۶) آن را روایت کرده‌اند. نگا: ذكرى الشیعه (۲/۶۲). [مُصحح]