توحید عبادت

فهرست کتاب

حقیقت عبادت

حقیقت عبادت

‫اصل چهارم: در حقیقتِ عبادت و معنی پرستش‬ ‫است‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬ زمخشری در کشاف می‌‌گوید: «عبادت منتهای خضوع و تذلل و اظهار عجز و خواری در مقابل رب‌العالمین است». و محققین سلف می‌‌گویند: «عبادت منتهای حب و دوستی با شدت خضوع و غایت تذلل [فروتنی] و‬ ‫خواری در مقابل حق‌تعالی است». ولی این معنی را‬ ‫عاشقان مجازی نسبت به معشوق نیز دارند، و نهایت‬ ‫دوستی و منتهای تذلل و خواری را از خود نشان می‌‌دهند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ پس آنچه می‌‌توان تحقیق کرد، چنانکه بعضی از محققین‬ ‫گفته‌اند معنی عبادت و پرستش آن است که با غایت محبت و دوستی و نهایت ذل و خواری در پیشگاه ربوبی اعتقاد و شعور داشته باشد، با اینکه برای معبود حقیقی سلطنتی است غیبی، و حکومتی است فوق اسباب، و عللی که با این سلطنت و قدرت تامه‌اش بر نفع و ضرر و تغییر اسباب و خلق اسبابِ دیگر قادر است، مسبب الأسباب [سبب‌ساز] و آسان‌کنندۀ مشکلات است، زنده‌کننده و میراننده و روزی‌دهنده او‌ست، شافی اوست، و کافی اوست، غیاث‌ الـمستغیثین و‬‫رحمة للعالـمیناوست.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬ ‫بنابراین، هر دعایی و ثنایی که این نحو اعتقاد را با شعور تام به این معنی در بر داشته باشد، آن را عبادت می‌دانیم.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ خلاصۀ کلام:

حقیقت عبادت، حب و ذل است، با این معنی ِ‫دقیق که سبب‌تراش اوست، فوقِ سبب اوست، صاحب قدرتِ تامّه اوست:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ ﴿أَمَّن يُجِيبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَيَجۡعَلُكُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ ٦٢[النمل: ۶۲]

«[آیا آنچه را شریک خداوند‬ ‫قرار می‌‌دهید بهتر است] یا آن کسی که اجابت کند بیچاره‬ ‫را هر گاه بخواند او را، و بدی را برمی‌دارد، و ‬ ‫شما را خلیفه در زمین می‌‌گرداند، آیا خدایانی غیر از خدای [جهان] هستند [که این امور از ایشان صادر شود]؟ چه بسیار اندک‬ ‫متذکر می‌‌شوند [و از این جهت مشرک می‌گردند]».‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ‫رأس عبادت و اساس توحید «لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ» ‌است زمانی که رسول اکرمصفرمود: «قُوْلُوا: لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ تُفْلِحُوا»«بگویید‬ ‫خدایی به حق نیست جز او تا رستگار شوید». مشرکین چون‬ ‫اهل زبان بودند هنگامی که این کلمه را شنیدند چون دیدند که اگر این سخن را بپذیرند باید از هر معبودی جز خدا بیزاری جویند و خضوع و تذلل در مقابل احدی جز خدا نکنند و حاجت از غیر خدا نخواهند، فریادشان بلند شد:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ﴿أَجَعَلَ ٱلۡأٓلِهَةَ إِلَٰهٗا وَٰحِدًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيۡءٌ عُجَابٞ ٥ وَٱنطَلَقَ ٱلۡمَلَأُ مِنۡهُمۡ أَنِ ٱمۡشُواْ وَٱصۡبِرُواْ عَلَىٰٓ ءَالِهَتِكُمۡۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيۡءٞ يُرَادُ ٦ مَا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِي ٱلۡمِلَّةِ ٱلۡأٓخِرَةِ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا ٱخۡتِلَٰقٌ٧[ص: ۵-۷]

«آیا خدایان را خدای واحد گردانید؟... این چیز بس‬ ‫عجیبی است! ... جماعتی از آنان [از مجلس درآمدند و گفتند:] بروید صبر کنید بر [پرستش] خدایان خود، این‬ [‫مخالفت محمد] حادثه‌ای است که خواسته شده است [برای‬ ‫ما]، چنین چیزی در ملت بازپسین [یعنی دین عیسی] نشنیدیم! این جز چیزی ساختگی نتواند بود».‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ‫نتیجه:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ اکنون که این چهار اصل معلوم شد، باید دانست که سلسلۀ انبیا و رسل، برای خواندن بندگان به سوی خدای واحد و دعوت بر اِفرادِ [یگانه‌کردن] حق در عبادت مبعوث شدند، نه برای اینکه ثابت کنند خداوند خالق موجودات است زیرا همۀ مشرکین معترف بودند که:

جهان را صانعى باشد خدا نام
کز او آشفته دریا گیرد آرام

‬‬‬‬ و از این جهت بود که مشرکین می‌‌گفتند:

﴿أَجِئۡتَنَا لِنَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَحۡدَهُۥ[الأعراف: ۷۰]

«(ای محمد) آمده‌ای تا تنها خدا را عبادت ‫کنیم؟»‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ و به هیچ وجه منکر خدا و پرستش او نبودند، بلکه او را سزاوار پرستش می‌‌دانستند، منتها در اینجا برای او ‫قائل به شریک می‌‌شدند خداوند می‌‌فرماید:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ ﴿فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ[البقرة: ۲۲]

«امثالی برای خدا قرار ندهید در صورتی که می‌‌دانید».

و مشرکین در تلبیۀ [لبیک گفتن] حج می‌‌گفتند: «لَبَّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ إِلا شَرِيكًا هُوَ لَكَ تَمْلِكُهُ وَمَا مَلَكَ». «لبیک، شریکی برای تو نیست مگر شریکی که از آن تو است؛ مالک او و مایملک او هستی».

رسول اکرمصوقتی این تلیبه را از مشرکین شنید فرمود: اینها موحدند، اگر کلمۀ «إِلا شَرِيكًا هُوَ لَكَ» را ترک کنند [۵۶]. پس لازمه شرک اقرار و اعتراف به خداست. نیز خداوند می‌‌فرماید:

﴿أَيۡنَ شُرَكَآؤُكُمُ ٱلَّذِينَ كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ[الأنعام: ۲۲]

«کجا هستند شرکایتان که گمان می‌کردید؟»

﴿قُلِ ٱدۡعُواْ شُرَكَآءَكُمۡ ثُمَّ كِيدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ[الأعراف: ۱۹۵]

«بگو بخوانید شرکایتان را، بعد برای من حیله کنید و مهلتم ندهید».

خلاصه، مشرکین با خضوع و خشوعی که عبادت بت‌ها را می‌‌کردند و نذر و نحر و قربانی که می‌‌نمودند،‬ ‫معتقد بودند که بت‌ها ایشان را فقط به خدا نزدیک کرده و فردای قیامت شفاعت می‌‌کنند [۵۷].‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ ﴿وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِ[یونس: ۱۸]

«و می‌گویند: اینان شفیعان ما در نزد خداوند هستند».

از اینجا فهمیده می‌‌شود که توحیدی که انبیا و رسل آورده‌اند‬ ‫توحید عبادت است.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ ‫‬‬‬مشرکین بر چند قسم بودند: یک‌دسته پرستش ملائکه‬ ‫می‌کردند؛ جمعی از ستارگان و آفتاب حاجت می‌‌خواستند؛ برخی پرستش بت‌ها می‌‌کردند؛ گروهی سنگ‌ها را مقدس‬ ‫می‌دانستند و همگی در شدائد و سختی‌ها دست به دامن اینها می‌زدند. در این هنگامه خداوند ختمی مرتبتصرا برانگیخت که چنانکه در ربوبیت، خدای را واحد می‌‌دانید، در الوهیت هم جز او را نپرستید، و از غیر او حاجت نخواهید،‬ ‫و معتقد به حقیقتِ «لا إله إلا الله» شوید، و به مقتضای آن‬ ‫عمل کنید:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ﴿لَهُۥ دَعۡوَةُ ٱلۡحَقِّۚ وَٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا يَسۡتَجِيبُونَ لَهُم[الرعد: ۱۴]

«مر او راست سزاوار‌بودن آنکه مردمان را به عبادت او خوانند، و آنان که جز از خدا را می‌‌خوانند مستجاب نمی‌شوند» [۵۸].

﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ[المائدة: ۲۳]‬

«به خدا توکل کنید اگر ایمان آورده‌اید».

عزت، ذلت، بی‌نیازی،‫ فقر، سلطنت و مُلک، همه از خداست.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ ﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِكَ ٱلۡمُلۡكِ تُؤۡتِي ٱلۡمُلۡكَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡكَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِيَدِكَ ٱلۡخَيۡرُۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٢٦[آل‌عمران: ۲۶]

«بگو: ای خدای مالک مُلک، مُلک را به هر که خواهی می‌دهی، و از هر که می‌‌خواهی می‌ستانی، هر که را‬ ‫می‌خواهی عزیز می‌‌گردانی، و هر که را می‌‌خواهی ذلیل می‌کنی، خیر در دست توست، و بر هر چیزی توانا هستی».‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ و بندگان را فرمود تا بگویند:

﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ ٥[الفاتحة: ۵]

«یعنی تنها تو را عبادت می‌‌کنیم، و تنها از تو یاری می‌‌جوییم».

بنابراین، اگر کسی از غیر خدا یاری بجوید‬ ‫مسلماً مشرک است.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ ‫اِفراد خدا در عبادت، وقتی کامل می‌‌گردد که دعا و پرستش تنها برای خدا باشد، و در شدت و آسودگی جز خدا را نخوانند، و جز به او پناه نبرند، و نذر و نحر و قربانی جز برای خدا نکنند، و باید جمیع اقسام عبادت: از رکوع و سجود و قیام تذلل و طواف و غیره فقط برای ذات لایزالِ حقـباشد. هر کسی این اعمال را برای مخلوقی اعم از زنده و مرده و بت‌ و ملک و جن و سنگ و درخت و قبر و غیره به جای آورد مشرک است، و چنانکه اقرار مشرکین به خداوندِ جهان، از شرک بیرونشان نکرد،‬ ‫همچنین اعتراف به خدا و ختمی مرتبتصو ائمه طاهرین،‬ ‫مادامی که این اعمالِ شرک‌آمیز در میان باشد، شخص را از‬ ‫شرک خارج نمی‌‌کند. رسول‌اکرمصفرمود که خدایم گفت:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ‫«أَنَا أَغْنَى الشُّرَكَاءِ عَنِ الشِّرْكِ. لاَ یَقْبَلُ اللهُ عَمَلاً شُورِكَ فِیْهِ غَیْرُهُ. وَلاَ یُؤْمِنُ بِهِ مَنْ عَبِدَ مَعَهُ غَیْرَهُ» [۵۹]‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ «من غنی‌ترین شرکاء از شرک هستم، خداوند عملی را که در آن دیگری را شریک کنند نمی‌‌پذیرد و هر که با او دیگری را عبادت کرد به او ایمان نیاورده است».

‫کسی که پرستش غیر خدا می‌‌کند، اعتراف او به حق بی‌فایده است، زیرا مخلوق را با خالق در حب و عبادت و جهات دیگر مساوی گرفته است، چنانکه خداوند از قول مشرکین می‌‌فرماید:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ ﴿تَٱللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ ٩٧ إِذۡ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩٨[الشعراء: ۹۷-۹۸]

«[گفتند] به خدا قسم در مساوی‌گرفتنِ شما با رب‌العالمین، جز در گمراهی واضحی ‬‫نبودیم».‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ با اینکه مشرکین در جمیع جهات و حیثیات، رب را با خلق مساوی ندانستند و بت‌ها را خالق جهان نگرفتند، بلکه فقط پرستششان کردند و شفیعانشان قرار دادند، برای آنها سجده و نذر و قربانی کردند، و از آنها شفاعت و برکت خواستند، خداوند می‌‌فرماید:

﴿وَمَا يُؤۡمِنُ أَكۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشۡرِكُونَ ١٠٦[یوسف: ۱۰۶]

«بیشتر‌شان ایمان به خدا نمی‌‌آورند، مگر اینکه ایشان مشرکانند».

مراد از این گروه مشرکین مکه‌اند که گفتند «ربنا الله» اما ملائکه را «بنات الله» خواندند، و یهودانند که ایمان به خدا داشتند، اما می‌‌گفتند عُزَیر پسر خداست، و نصاری هستند که به خدای گرویدند و‬ ‫گفتند عیسی پسر خداست.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ خداوند متعال ریا را در طاعات نیز شرک قرار داد،‬ ‫ریا‌کننده را مشرک نامید، و حال آنکه ریاکار پرستش غیر خدا نمی‌‌کند، بلکه می‌‌خواهد به طاعت و عمل در قلوب مردم جاه و منزلت پیدا کند، که بگویند فلانی متدین است. پس درآمیختن عبادات با تحصیل جاه و عظمت در قلوب نیز شرک است:‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬ ﴿فَوَيۡلٞ لِّلۡمُصَلِّينَ ٤ ٱلَّذِينَ هُمۡ عَن صَلَاتِهِمۡ سَاهُونَ ٥ ٱلَّذِينَ هُمۡ يُرَآءُونَ ٦[الماعون: ۴-۶]

«وای بر نمازگزارانی که از نماز خود غافل و بی‌خبر هستند، [و یا آنکه کاهلی می‌کنند تا وقت آن فوت شود و] آنها که ریا می‌‌کنند».

‫با این‌حال و با این اهمیتی که قرآن به یکتا‌پرستی و‬ ‫عبادت بی‌ریا داده است، جای بسی تعجب و افسوس است که نادانانِ ملت اسلام و امت توحید، تمامی اقسام شرک را به نام اسلام ترویج می‌‌کنند، اسماً موحد و مسلم،‬ ‫و رسماً از مشرک پست‌ترند:

چشم باز و گوش باز و این عمی
حیرتم از چشم‌بندی خدا

سبحان‌الله، زحمات پیغمبرصو أئمه دینچه شد؟‬ ‫تعلیمات سیدالمرسلین کجا رفت؟ خون‌ها ریخته شد تا توحید حقیقی برقرار گردید؛ چرا مسلمانان توجهی به حفظ آن توحید ندارند؟ چرا کتاب خدا و سیرۀ رسولصرا‬ ‫نمی‌خوانند؟ همان شرکی که قرآن و سنت نهی کرده در میان بسیاری از مسلمانان به طور بارزتری منتشر است: قبر‌پرستی، سنگ‌پرستی، درخت‌پرستی، مرشد‌پرستی،‬ تبرک به سنگ قدمگاه، سقاخانه‌ها و هزاران چیز‌ها از این قبیل. ای پیغمبر رحمة للعالمین، ای اهلِ «لا اله الا الله»،‬ ‫ای بدریون، ای اُحدیون، ای شهدای راه توحید، ای ائمۀ دین، و ای حَمَلۀ [حاملان] قرآن، سر از خاک بردارید و نظری به حال مسلمانان کنید؛ ببینید چقدر عالم اسلام انحطاط یافته، و کار توحید به کجا کشیده است. جهل و نادانی، پستیِ اخلاق و پیدایش بدعت‌ها و خرافات‌ کاری کرده که «گر تو ببینی نشناسیش باز».‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ﴿رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّ وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡفَٰتِحِينَ[الأعراف: ۸۹]

«پروردگارا ميان ما و قوم ما به حق داورى كن كه تو بهترينِ داورانى».

[۵۶] از ابن عباسبروایت است که می‌گفت: مشرکین می‌گفتند: «لَبَّیكَ لَا شَرِیكَ لَكَ. لبیک، شریکی برای تو نیست». پیامبر خدا صمی‌فرمودند: هلاک شوید! همینقدر کافی است. (یعنی دنباله‌اش را نگویید، اما آنها) می‌گفتند: «إِلَّا شَرِیكًا هُوَ لَكَ، تَمْلِكُهُ وَمَا مَلَكَ، یقُولُونَ هَذَا وَهُمْ یطُوفُونَ بِالْبَیتِ= مگر شریکی که از آن تو است؛ مالک او و مایملک او هستی». و این سخن را در هنگامِ طواف کعبه می‌گفتند. [صحیح مسلم، کتاب الحج، باب التلبیة وصفتها ووقتها، ح(۱۱۸۵)]. [مُصحح] [۵۷] واقعیت این است که مشرکین به روز قیامت ایمان نداشتند، بلکه امیدی که به شفاعت بت‌ها داشتند، تنها برای تسهیل و رواج امور روزمره و حاجات دنیوی خویش بود. انکار قیامت توسط مشرکین، بسیار معروف و مشهور است، و آیات متعددی از قرآن کریم بر این موضع دلالت و تأکید می‌کنند. همانند قول الله متعال در آیات ۳۵ تا ۳۷ سوره مومنون: ﴿أَيَعِدُكُمۡ أَنَّكُمۡ إِذَا مِتُّمۡ وَكُنتُمۡ تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَنَّكُم مُّخۡرَجُونَ ٣٥ ۞هَيۡهَاتَ هَيۡهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ ٣٦ إِنۡ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا ٱلدُّنۡيَا نَمُوتُ وَنَحۡيَا وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِينَ ٣٧«آیا (او) به شما وعده می‌دهد: که همانا شما چون مردید و خاک و استخوان‌هایی (پوسیده) شدید، (بار دیگر از گور) بیرون آورده می‌شوید؟! * هیهات، هیهات (= دور است، دور است) آنچه به شما وعده داده می‌شود. * جز زندگی دنیوی ما چیزی نیست، می‌میریم و زنده می‌شویم، و هرگز برانگیخته نخواهیم شد». و همچنین آیات ۷۸ تا ۷۹ سوره یس: ﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا وَنَسِيَ خَلۡقَهُۥۖ قَالَ مَن يُحۡيِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِيَ رَمِيمٞ ٧٨ قُلۡ يُحۡيِيهَا ٱلَّذِيٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖۖ وَهُوَ بِكُلِّ خَلۡقٍ عَلِيمٌ ٧٩«و برای ما مَثَلی زد، و آفرینش خود را فراموش کرد، گفت: «چه کسی (این) استخوان‌ها را (دوباره) زنده می‌کند در حالی که پوسیده است؟!». بگو: «(همان) کسی آن را زنده می‌کند که نخستین بار آن را پدید آورد، و او به هر آفرینشی دانا‌ست». و همانند این آیات که بسیار زیاد هستند. [مُصحح] [۵۸] ترجمه روان‌تر معنای آیه کریمه: «دعوت حق [که اجابتش مایه سعادت دنیا و آخرت است] فقط ویژه خداست. و کسانی را که [مشرکان] به جای خدا می‌خوانند، چیزی [از درخواست‌ها و نیازهایشان را] برای آنان برآورده نمی‌کنند». [مُصحح] [۵۹] این روایت در کتب اهل سنت و شیعیان مشهور است که رسول خداصدر حدیث قدسی از خداوند متعال روایت می‌کند که: «أَنَا أَغْنَى الشُّرَكَاءِ عَنِ الشِّرْكِ، فَمَنْ عَمِلَ عَمَلا أَشْرَكَ فِیهِ غَیرِی فَأَنَا مِنْهُ بَرِی‏ءٌ فَهُوَ لِلَّذِی أَشْرَكَ».«من بی‌نیازترین شرکاء از شرک هستم. پس کسی که کاری انجام دهد که در آن، دیگری را با من شریک سازد، پس من از او بیزار هستم و عملش برای کسی است که شریک آورده است». مجلسی در بحار الأنوار (ج۶۹، ص۲۸۲) و طبرسی و دیگر مفسرین شیعه آن را ذکر کرده‌اند. این حدیث در مصادر اهل سنت هم روایت شده است، همچون صحیح مسلم کتاب الزهد و الرقائق، باب من أشرك فی عمله غیر الله، حدیث (۲۹۸۵) با لفظ: «أَنَا أَغْنَى الشُّرَكَاءِ عَنِ الشِّرْكِ، مَنْ عَمِلَ عَمَلًا أَشْرَكَ فِیهِ مَعِی غَیرِی، تَرَكْتُهُ وَشِرْكَهُ». «من بی‌نیازترین شرکاء از شرک می‌باشم. آنکه عملی انجام دهد که دیگری را در آن با من شریک نمود، خودش و شرکش را فرو می‌گذارم». همچنین در سنن ترمذی حدیث (۳۱۵۴) و سنن ابن ماجه حدیث (۴۲۲۰) و دیگر مصادر ذکر شده است. اما آنچه مولف آن را در متن ذکر کرده، بنده نه در مصادر أهل سنت و نه در مصادر شیعه، حدیثی را با این لفظ نیافتم. واحدی در کتاب اسباب نزول، و دیگر مفسرین قسمت دوم حدیث را بدون سند و با لفظ: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى طَیبٌ لَا یقْبَلُ إِلَّا طَیبًا، وَلَا یقْبَلُ مَا شُورِكَ فِیهِ»آورده‌اند. هرچند که، نصی را که مولف آورده است از نظر معنا صحیح می‌باشد. والله اعلم. [مُصحح]