۳ در بیان افضل عبادات و اختلاف مردم در آن
جمعی میگویند افضل اعمال و عبادات و انفع پرستشها، آن عبادت و عملی است که مشقت و زحمتش بیشتر باشد، به دلیل اینکه چون در اعمال شاقه هوای نفس کمتر خواهد بود، و مزد هم به قدرِ مشقت میدهند؛ از این جهت، هر چه عمل سختتر باشد، فضیلتش بیشتر خواهد بود. همچنین استدلال کردهاند به حدیثی که اصل صحیحی ندارد:
«أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أحْمَزُهَا»
«افضل اعمال سختترین آن است».
این جماعت، اهل مجاهده و جور بر نفسند و گفتند: «چون طبعاً نفوس مایل به خمود و تنبلی است، و انسانی کامل نمیگردد مگر به تحمل شدائد [سختیها] و مشقّات، از این جهت هر عملی که مشقتّش بیشتر است، افضل است».
جمعی دیگر میگویند افضل اعمال و عبادات، تجرّد و زهد در دنیاست؛ باید توجه به دنیا نکرد، و به زَخارِف [زیباییها] آن مغرور و فریفته نشد. این جماعت دو قسمند: عامیها و جهّال. این دسته چون گمان کردند که غایتِ عبادت و خلقت انسانی، همین زهد و اِعراض [رویگرداندن] است، کمر همت بسته و عمل بر این رویه کردند و مردم را به این راه دعوت نمودند و گفتند: «زهد و تجرد، از تحصیل علم و عبادت بهتر و بالاتر است» و زهد در دنیا را غایت هر عبادت و علم قرار دادند. اما دانشمندان این گروه گفتند: «زهد در دنیا مقصود بالذات نیست، بلکه مقصود، توجه قلب به خدا و انابت [توبه] و توکل به اوست»، پس افضل عبادت را در جمعیت با حق تصور کردند، و متوجه به ذکر مداوم به قلب و زبان شدند، و از هرچه که سالک را از جمعیت با حق باز دارد، دوری جستند. این دسته هم دو قسمند: یک دسته عارف و تابع رسولند، و هر جا که امر خداست، پیشی میجویند، و از نواهی و منکرات اجتناب و دوری میورزند. دستۀ دیگر منحرفینند که میگویند: «اکنون که مقصود از زهد، جمعیت قلب است با خدا، پس آنچه سبب پراکندگی خاطر و برهم خوردن همت است نباید به آن اعتنا کرد، اگرچه از واجبات شرع باشد» و این شعر متعلق به این دسته است:
یُطالَب بالأوراد من کان غافلاً
فکیف بِقلبٍ کَلُّ أوقاته وِرْدُ؟
یعنی: اوراد از کسی طلب میشود که غافل باشد، پس قلبی که همیشه اوقاتش ورد است چه احتیاج به وِرد دارد؟.
جمعی دیگر هم میگویند: «افضل عبادات و انفع اعمال، عمل و عباداتی است که در آن نفعی به غیر رسد» و نفع متعدی را افضل از نفع قاصر میدانند. آنان میگویند: «اشتغال به مصالح ناس و قضای حوایج مردم و مساعدت و همراه به عباد به مال و جاه، افضل عبادات و اشرف قربات است» و دلیل میآورند قول رسولاکرمصرا که فرمود:
«اَلْخَلْقُ كُلُّهُمْ عِیالُ اللَّهِ، فَأَحَبُّهُمْ إِلَیه أَنْفَعُهُمْ لِعِیالِهِ» [۶۳]
«مردم همگی عیال خدایند، و محبوبترین آنان نزد او، نافعترینشان به عیالش است».
نیز استدلال میکنند که عمل عابد، منحصر به خودش، و مفید برای روح اوست، اما از عمل صاحب نفع و عالم، دیگران نیز استفاده میکنند؛ پس نیکی به غیر، بهتر از نیکی به خود است، و فضل عالم بر عابد، مثل برتریِ ماه بر دیگر ستارگان است؛ چنانکه نبیاکرمصبه امیرالمؤمنین÷فرمود:
«لِأنْ یَهْدِيَ اللهُ بِكَ رَجُلاً وَاحِداً خَیرٌ لَكَ مِنْ حُمْرِ النَّعَم [۶۴]» [۶۵]
«اگر خداوند مردمی را به وسیلۀ تو هدایت کند برای تو از شتران قرمز بهتر است»،
و نیز فرمود: «مَنْ دَعَا إِلَى هَدْيٍ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أُجُورِ مَنْ تَبِعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْئًا» [۶۶]
«هر کسی به راه راستی دعوت کند، درست مانند کسی که تبعیت آن راه را کرد، اجر میبرد، بى آن که از اجر او چیزى کاسته شود»،
و فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى مُعَلِّمِ النَّاسِ الْخَيْرَ» [۶۷]
«خداوند و فرشتگان او به نیکی آموزان مردم صلوات میفرستند»
و نیز پیغمبر اکرمصفرمود:
«إِنَّ الْعَالِمَ لَيَسْتَغْفِرْ لَهُ مَنْ فِي السَّمَواتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ حَتَّى الْحِيتَانُ فِي الْبَحْرِ وحَتَّى النَّمْلَةُ فِي جُحْرِهَا» [۶۸]
«برای عالم، هرچه در آسمانها و زمین است، حتی ماهیها در دریا، و مورها در لانه، طلب آمرزش میکنند».
دلیل دیگری که بر این مدعی ذکر میکنند اینست که صاحب عبادت وقتی مُرد عملش منقطع میگردد، اما عملِ صاحب، نفع مادامی که مردم از آن منتفع میشوند، منقطع نخواهد شد.
دلیل دیگری هم میآورند که غایت بعثتِ رسل، احسان به خلق و راهنمایی مردم به طریق خیر و ارشاد در معاش و معاد است، نه دعوت آنان به گوشهنشینی و عزلت و خلوت و انقطاع [جدایی] از خلق و رهبانیت، و از این جهت است که رسولاکرمصقومی را که عزلت اختیار کرده بودند، و صرفاً مشغول به عبادت بدنیه از نماز و روزه بودند، سرزنش فرمود. تا اینجا طرق مختلفه بود، اینک طریق حق را گوشزد میکنیم:
[۶۳] «وسائل الشیعة» اثر حر عاملی به نقل از عبد الله بن جعفر الحمیری در کتاب «قرب الإسناد» با سندش از جعفر بن محمد از پدرش از اجدادش علیهم السلام گفت: رسول خداصفرمود... تا آخر حدیث (۱۶/۳۴۵). و در مصادر اهل سنت: بیهقی در کتاب شعب الإیمان و ابونعیم در الحلیه آن را روایت کردهاند و هیثمی در مجمع الزوائد از انس (۱۳۷۶) ذکر کرده و آن را به أبی یعلی و بزاز نسبت داده است که آن دو در مسندشان این حدیث را روایت نمودهاند، و همچنان هیثمی از عبدالله بن مسعود (۱۳۷۰۷) ذکر کرده و آن را به معجم الکبیر و اوسط طبرانی نسبت داده است. و هیثمی هر دو روایت را ضعیف دانسته است، چرا که در هردو سند، فرد متروکی وجود دارد. [مُصحح] [۶۴] راغب اصفهانی [در المفردات فی غریب القرآن (ص ۴۹۹)] میگوید: «نِعَم مختص به شتر است و جمعش انعام است و تسمیه شتر به نِعَم برای آنست که بزرگترین نعمتهائی که عرب دارد شتر است، لکن نعم گفته میشود به شتر و گاو و گوسفند و بر آنها انعام اطلاق نمیشود، مگر وقتی شتر داخل آنها باشد». [۶۵] نگا: بحار الأنوار مجلسی (۲۱/ ۳)، و (۳۹ / ۱۲). [مُصحح] [۶۶] «منیة المرید فی أدب المفید وَالمستفید» از شهید ثانی ص۱۰۲. و الفاظ این حدیث به الفاظ حدیثی که در مصادر اهلسنت همچون صحیح مسلم وسنن أبی داود والترمذی والنسائی ومسند أحمد آمده است، بسیار نزدیک است. [مُصحح] [۶۷] عوالی اللآلی از ابن ابی جمهور الإحسائی (وفات ۹۱۰هـ) (۱/۳۵۹)، ومنیة المرید فی أدب المفید والمستفید از شهید ثانی (ص۱۰۱) با لفظ «برتری عالم بر عابد عبادت پیشه همانند برتری من بر کمترین فرد از شما از نظر درجه است. سپس رسول اللهصفرمود: «همانا خداوند متعال و فرشتگان او و أهالی آسمانها و زمین، حتی مورچه در لانهاش و ماهی، بر معلّمی که به مردم مسائل خیر ونیک یاد میدهد، درود میفرستند». این حدیث در مصادر اهل سنت، در سنن ترمذی ۲۶۸۵ از ابی امامه باهلی روایت شده است. [مُصحح] [۶۸] منیة المرید فی أدب المفید والمستفید، از شهید ثانی (ص ۱۰۷)، بدون جمله «حتی مورچه در سوراخش». و محمد بن حسن الصفار، در (بصائر الدرجات) (ص۴)، همانند این را با سند خودش از امام باقر روایت میکند که فرمود: «همانا همۀ موجودات روی زمین، حتی ماهیها در دریا بر کسی که به دنبال دانش میرود، درود میفرستند». و در مصادر اهل سنت با لفظ دیگر و با کمی اختلاف در کتاب الأوسط طبرانی و کتاب الثواب اثر أبوالشیخ ابن حبان روایت شده و اسناد آن قوی نیست. [مُصحح]