اسلام برای حفظ توحید و سد راه قبرپرستی احکامی وضع فرمود:
۱- امر به تسطیح قبور نمود. شهید اول در کتاب ذکری از ابوالهیاج روایت میکند که گفت:
قال علي: ÷«أَبْعَثُكَ عَلَى مَا بَعَثَنِي عَلَيْهِ رسولُ اللهِ صأَنْ لا تَدَعَ قَبْرًا مُشْرِفًا إِلَّا سَوَّیتَهُ وَلا تِمْثَالاً إِلاَّ طَمَسْتَهُ» [۱۳۵]
«مبعوث میکنم تو را بر آنچه که پیغمبرصمرا مبعوث فرمود: اینکه هر قبری که از زمین بلندتر است تسویه کنی و با سطح زمین برابر سازی، و هر تمثال و صورتی را محو گردانی».
و نیز شهید در ذکری میگوید که رسول اکرمصقبر فرزندش ابراهیم را تسطیح فرمود: و نیز میگوید: قاسم بن محمد گفت: دیدم قبر نبی اکرمصو شیخین را که مسطح بود، و نیز میگوید: قبر مهاجرین و انصار در مدینۀ منوره مسطح بود [۱۳۶]؛
۲- از جابر نقل شده است که:
«نَهَى رسولُ اللهجأَنْ یجصَّصَ القبرُ أو یبْنَى علیهِ أو أنْ یقْعَدَ عَلَیْهِ» [۱۳۷]
«رسول خداصگچکاری و بنای بر قبر یا نشستن بر آن را نهی فرمود»؛
۳- في الفقیه عن الكاظم:
«إِذَا دَخَلْتَ الْـمَقَابِرَ فَطَأِ الْقُبُورَ، فَمَنْ كَانَ مُؤْمِناً اسْتَرْوَحَ إِلَى ذَلِكَ وَمَنْ كَانَ مُنَافِقاً وَجَدَ أَلَـمَهُ» [۱۳۸]
حضرت کاظم ÷میفرماید: «هنگامیکه در گورستان داخل شدی زیر گام خود قرار دهید قبور را، پس اگر مدفون قبر مؤمن است لذت و راحت مییابد و اگر منافق است متألم میگردد»؛
۴- علي بن جعفر از موسی بن جعفر روایت میکند که فرمود:
«لا یصْلُحُ الْبِنَاءُ عَلَیهِ» [۱۳۹]
«صلاحیت ندارد بنای بر قبر»؛
۵- قبری که خراب شد نباید تجدید کرد و نیز گچکاری قبور نباید بشود؛ چنان که اصبغ بن نباته از امیرالمومنین÷روایت میکند که فرمود:
«مَنْ جَدَّدَ قبراً أو مَثَّلَ مِثَالاً، فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الإسْلامِ» [۱۴۰]
«کسیکه قبری را تجدید کند یا تصویری بکشد از اسلام تحقیقاً خارج است».
وعن الصادق ÷عن النبيصأنّه قال: «لا تَبْنُوا عَلَى الْقُبُورِ وَلا تُصَوِّرُوا سُقُوفَ الْبُیوتِ» [۱۴۱]
حضرت صادق÷از رسول اکرمصروایت میکند که فرمود: «بنایی بر گورها نسازید و سقف خانهها را تصویر نکنید»؛
۶- اسلام از عبادت و نماز بر قبور نهی فرمود، چنانکه در حدیث صحیح محقق و مسلّم نزد جمیع اهل اسلام که به هیچوجه شک در آن راه نمییابد، رسولاکرمصفرمود:
«لا تَتَّخِذُوا قَبْرِي قِبْلَةً وَلا مَسْجِداً فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَعَنَ الْیهُودَ حِینَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِیائِهِمْ مَسَاجِدَ» [۱۴۲]
«قبر مرا قبله و مسجد قرار ندهید، خداوند یهود را لعنت کرد چون قبور پیغمبران خود را مساجد قرار دادند».
و نیز شهید در ذکری از حضرت صادق ÷ [۱۴۳]روایت میکند که فرمود:
«لا تَجْلِسُوا عَلَى الْقُبُورِ وَلا تُصَلُّوا إِلَیهَا» [۱۴۴]
«بر قبور منشینید و نماز به طرف قبر نخوانید».
وعَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ زِيَارَةِ الْقُبُورِ وَبِنَاءِ الْمَسَاجِدِ فِيهَا، فَقَالَ: «أَمَّا زِيَارَةُ الْقُبُورِ فَلا بَأْسَ بِهَا وَلا تُبْنَى عِنْدَهَا الْمَسَاجِدُ» [۱۴۵]
سماعه میگوید: از حضرت صادق÷سئوال کردم از زیارت و بنای بر قبور. فرمود: «زیارت قبور بأسی در آن نیست اما نباید بر قبر بنا کرد».
اجماع فقها نماز به سوی قبر و بر روی قبر را مکروه میدانند و ابن بابویه نماز بر روی قبر را حرام میداند. محقق ثانی در «جامع المقاصد» میگوید: شیخ مفید و شیخ طوسی مطلقاً نماز در قبور را مکروه میدانند، اگر چه قبر امام÷باشد [۱۴۶].
[۱۳۵] شیخ طوسی در «الخلاف»، (۱/۷۰۶ – ۷۰۷)، و کلینی فی «الكافی» با سند خودش از أبی عبد الله ÷ روایت کرده که گفت: أمیر المؤمنین ÷ فرمود: «بعثنی رسولُ الله (صلى الله علیه وآله) إلى المدینة فقال: لا تدع صورةً إلا محوتها، ولا قبراً إلا سویته».یعنی: «رسول الله مرا به مدینه فرستاد و فرمود: هیچ عکسی را رها نکن مگر اینکه آن را پاک کنی و هیچ قبری را فرو نگذار مگر اینکه آن را با زمین یکسان کنی». نگا: «وسائل الشیعة» حر عاملی، (۳ / ۲۰۹– ۲۱۰). وحدیث أبی الهیاج الأسدی در مصادر أهل سنت، صحیح مسلم، كتاب جنائز/ ح (۹۶۹)، وسنن ترمذی، (۳/۳۶۶)، ح(۱۰۴۹) وسنن نسائی، (۴/۸۸)، ح(۲۰۳۱)، ومسند أحمد (۱/۹۶). [مُصحح]. [۱۳۶] نگا: الذكرى، نوشته شهید اول، شمس الدین محمد بن مكى العاملی النبطی الجزینى، ج۱/ ص۶۷. [مُصحح] [۱۳۷] نوری طبرسی در«مستدرك الوسائل»، [چاپ حجریه]، (۱/ص۱۲۷) با لفظ نزدیک به آن روایت کرده، و حرعاملی در وسائل الشیعه (۲/۸۶۹) آن را ذکر کرده است، و در مصادر اهل سنت، در صحیح مسلم، كتاب جنائز، ح (۹۷۰). [مُصحح] [۱۳۸] من لا یحضره الفقیه، اثر صدوق (۱/۱۱۵)، ذكرى الشیعة (۲/۳۷)، وسائل الشیعة (۲/۸۸۵). [مُصحح] [۱۳۹] تهذیب الأحكام، شیخ طوسی، (۱/۴۶۱)، ح (۱۴۸)، «وسائل الشیعة»، ح (۳۴۲۶). [مُصحح] [۱۴۰] المحاسن، اثر أحمد بن محمد البرقی (وفات ۲۷۴ یا ۲۸۰هـ)، (ط۲، قم، دار الكتب الإسلامیه، ۱۳۷۱هـ)، (۲/ ۶۱۲)، ح (۳۳). «من لا یحضره الفقیه» اثر شیخ صدوق، (۱/۱۸۹)، ح (۵۷۹)، و شیخ طوسی در «تهذیب الأحكام»، (۱/۴۵۹)، ح (۱۴۲)، وحر عاملی فی «وسائل الشیعة»، ح (۶۶۱۷) آن را نقل کردهاند. [مُصحح] [۱۴۱] المحاسن، (۲/۶۱۲)، ح (۳۲)، «تهذیب الأحكام»، طوسی، (۱/۴۶۱)، ح (۱۵۰)، وسائل الشیعه، ح (۳۴۲۸)، مختلف الشیعة حلی (۲/۳۱۵). [مُصحح] [۱۴۲] من لا یحضره الفقیه، اثر شیخ صدوق، (۱/۱۷۸)، ح (۵۳۲). وسائل الشیعه، ح (۳۴۹۷)، (۳/۲۳۵)، منتهى المطلب اثرحلی (۱/۴۶۸)، وعلل الشرائع (۲/۳۵۸)، ومسند الشیعه (۴/۴۳۵) ومناهج الأحكام اثر میرزا قمی ص۱۰۲. [مُصحح] [۱۴۳] مؤلف /اینگونه ذکر کرده است، و این خطای ناآگاهانه ایشان است، برای آنکه آنچه در كتاب «الذكرى» اثر شهید أول ذکر شده، نقل حدیث از رسول الله صمیباشد، و از امام صادق نیست. جا دارد اشاره کنیم که شهید اول بیان کرده که این حدیث را از كتب حدیثی اهل سنت نقل کرده است. [مُصحح] [۱۴۴] «الذكرى»، ص ۶۹، ومنتهى المطلب (۱/۴۶۸)، وذخیرة المعاد سبزواری (۱/۳۴۳)، و در مصادر اهل سنت در صحیح مسلم، ح (۹۷۲)، و سنن ابو داود، ح (۳۲۳۱)، و سنن ترمذی (۱۰۵۰)، و سنن نسائی (۷۶۰)، و مسند أحمد (۴/۱۳۵) همه آنها با سند خودشان از أَبِى مَرْثَدٍ الْغَنَوِىِّ به صورت مرفوع روایت کردهاند. [مُصحح] [۱۴۵] كافی، (۳/۲۲۸)، ح (۲)، من لا یحضره الفقیه صدوق، (۱/۱۷۸)، ح (۵۳۱)، بحار الأنوار (۷۹/۲۰). [مُصحح] [۱۴۶] نگا: «جامع المقاصد فی شرح القواعد»، المحقق الكركی (وفات ۹۴۰ هـ)، (قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، ۱۴۰۸هـ)، (۲/۱۳۵). [مُصحح]