عکس العمل علمای سنتی شیعۀ امامیه در مقابل اصلاحطلبی سنگلجی
پس از اینکه شریعت اصلاحطلبی دینی خود را شروع کرد و با کمال جرأت عقاید خرافی رایج بین مردم که با تعالیم قرآن منافات داشت، رد میکرد، آخوندهای خرافی و روحانینمایان متعصب در جواب آن چیزی جز آزار و اذیت و متهم کردنش به «وهابیت» نداشتند. در واقع شریعت سنگلجی خود آزار و اذیت و تهمتهایی که تعدادی از روحانیون سنتی متعصب در حق او روا داشتند در مقدمۀ خود بر کتاب «توحید عبادت» برایمان بازگو کرده، و همچنین در مقدمۀ کتابش «کلید فهم قرآن» نوشت:
«از ابناى زمان رنج فراوان کشیدم و سبب آن این بود که اولاً محسود اقران واقع شدم به واسطه اینکه مورد بعضى از نعمتهاى الهى بوده از علم حظى داشتم و از عمل صالح نصیبى؛ از این جهت همه قِسم به آزارم کوشیدند و هر افترا و توهینی که به یزید و شمر زده نشده بود بالنسبه به من مرتکب شدند؛ حتى دو بار قصد کشتن مرا کردند لکن خداوند مرا حفظ فرمود؛ خیال میکردند خداوند بندگانش را به دست حساد میدهد؛ ندانستند که قلبها بدست مقلّبالقلوب و عزت و ذلت و حیات و مرگ به ید قدرت اوست:
﴿قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ [آل عمران/۲۶] [۲۷].
و جهت دیگر دشمنى اقران و ابنای زمان این بود که خداوند متعال مرا هدایت به شناختن دین فرمود, دیدم در دین خرافاتى پیدا شدهاست و به قرآن اباطیل و موهوماتى نسبت میدهند و در جامعه ما به جاى دین اسلام از ادیان باطله و خرافات امم خالیه اصولى و احکامى جایگزین شده است که امتیاز میان اسلام و خرافات داده نمیشود؛ هزارگونه شرک و بتپرستى به اسم دین توحید رونق پیدا کرده و هزار قِسم بدعت و خرافت به نام سنت پیغمبر رایج شده است و اگر مسلمین به همین طریق پیش بروند و امتیاز میان حقیقت و مجاز داده نشود هیچ عاقل و درسخواندهای در دین نمیماند، بنا بر امر رسول اکرمجکه فرمود: «إِذا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي الدِّينِ فَلِلْعَالِمِ أَن يُظْهِرَ عِلْمَهُ وَإِلاَّ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللهِ» [۲۸]. بر خود لازم دانستم که معلومات خود را در دین بیان کنم و خرافات را از قرآن دور گردانم و دین حقیقى را به مسلمانان معرفى کنم، و در این کار جز رضاى حضرت رحمان و حفظ قرآن و متابعت از سلف صالح و تأدیه امانت اسلاف به اعقاب، مقصد دیگری نداشتم و از ملامتِ ملامتکننده نترسیدم.
أجدُ الملامة في هواك لذيذةً
حباً لذِكْرِكَ فلْيَلُمْنِي اللُّوَّمُ
باز طرفداران خرافت و جهالت چون از راه دلیل و برهان نتوانستند درآیند، بهانه گرفتند؛ عوام را بر من شوراندند؛ از هیچ گونه افترا و توهین کوتاهى نکردند؛ مرا به مذاهبی نسبت دادند و آرای باطلی برای من درست کردند؛ حتى سخنچینى و سعایتهایى کردند که اگر خداوند حافظ نبود، براى نابود کردنِ من و خانمانم کافی بود.
خلاصه آنچه میخواستند بکنند کردند؛ در تمامى این شئون غیر از خداوند مددى نداشتم و ندارم ﴿وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ [۲۹][الطلاق/۳]» [۳۰].
[۲۷] ترجمۀ آیه: «بگو: بار خدایا، اى مالک فرمانروایى، هر که را بخواهى، فرمانروایى بخشى و از هر که بخواهى، بازستانى، و هر که را بخواهى، اقتدار بخشى و هر که را بخواهى، ذلیل مىکنى خوبیها همه به دست توست، که براستى بر هر کار توانایى». [۲۸] در کتاب کافی کلینی(۱/۵۴) از پیامبرصروایت شده که فرمودند: «هنگامی که بدعتها و نوآوریها در میان امت من پدیدار گشت، پس عالِم و دانشمند باید (پرده از علمش بردارد و) علمش را نمایان سازد. کسی که چنین نکرد، لعنت خدا بر او باد». و همچنین نگا: کتاب الوسائل (۱۶/۲۶۹-۲۷۱). [۲۹] ترجمۀ آیه «هر که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافى است». [۳۰] شریعت سنگلجی، کلید فهم قرآن بانضمام براهین القرآن، مقدمه، ص ۶ - ۷.