٤) رجعت[١٠٨٨]
مراد از رجعت نزدشان «برگشتنِ بسیاری از مردگان به سوی دنیا، پیش از روز قیامت»[١٠٨٩] و برگشتن آنها به «زندگی پس از مرگ»[١٠٩٠] پیش از آن روز موعود و برگشتنشان «به همان شکل و صورتی که در آن بودهاند»[١٠٩١] است.
کسانی که بنا به اعتقاد آنها به دنیا برمیگردند «دو گروهاند، یک گروه کسانیاند که از لحاظ ایمانی درجهی بالایی داشتهاند، و گروه دیگر کسانیاند که در فساد به بالاترین حد آن رسیدهاند»[١٠٩٢]. زمان برگشتن نیز: «هنگام ظهور قایم آل محمد ÷ است»[١٠٩٣].
هدف از این برگشتن نیز انتقام گرفتن مهدی و همرکابان او از دشمنانشان است[١٠٩٤] که بر حسب اعتقادشان دو خلیفهی رسول خدا ص و دو یار و دو دوست و دو پدر زن ایشان و دو نفری که پس از آن حضرت ص دولت اسلامی را برپا کردند، یعنی ابوبکر وعمر ب در رأس این دشمنان قرار دارند[١٠٩٥].
در کتابهایشان روایتها و حکایتهای زیادی دربارهی کشتارهایی که به هنگام این رجعت پیش خواهد آمد، آمده است[١٠٩٦].
عقیده رجعت از اصول مذهب شیعی است، یکی از روایتهای آنها میگوید: «کسی که به رجعت ما ایمان نداشته باشد، از ما نیست»[١٠٩٧]. و همه بر آن اتفاق دارند.
مفید میگوید: «امامیه بر وجوب رجعت بسیاری از مردگان اتفاقنظر دارند»[١٠٩٨].
حر عاملی میگوید: «رجعت مورد اجماع تمام شیعیان امامیه است»[١٠٩٩]. و «از ضروریات مذهب امامیه است»[١١٠٠]. و میگوید: «ما مأمور به اقرار به رجعت و تجدید اعتراف و اعتقاد به آن در دعاها و زیارتها و روز جمعه و هر وقت دیگری هستیم، همان گونه که به ما امر شده است همواره به توحید، نبوت، امامت و قیامت اقرار و اعتراف کنیم»[١١٠١]. اعترافهای علمای شیعه درباره متواتر بودن و متفق علیه بودن عقیده رجعت در مذهبشان زیاد است[١١٠٢] و برخی از آنها دربارهی آن کتابهای مستقلی تألیف کردهاند[١١٠٣] و برخی نیز گفتهاند درباره رجعت بیش از دویست روایت در بیش از پنجاه کتاب معتبر آنها آمده است[١١٠٤].
این عقیده برخلاف نص صریح قرآن است. برگشتن به دنیا در بسیاری از آیات رد شده است، از جمله: ﴿قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ٩٩ لَعَلِّيٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِيمَا تَرَكۡتُۚ كَلَّآۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَاۖ وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ يَوۡمِ يُبۡعَثُونَ١٠٠﴾ [المؤمنون: ٩٩-١٠٠]. «مىگوید: پروردگار من! مرا بازگردانید! شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم! (ولى به او مىگویند:) چنین نیست! این سخنى است که او به زبان مىگوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته شوند».
ارشاد باری تعالی: «پشت سر آنها پردهایست تا روزیکه برانگیخته خواهند شد». رجعت را به صراحت و مطلقاً نفی میکند[١١٠٥].
پس این عقیده چگونه و چه وقت وارد مذهب تشیع شد؟
برخی از پژوهشگران معتقداند این عقیده از طریق یهودیت و مسیحیت[١١٠٦] توسط عبدالله بن سبأ یهودی وارد تشیع شده است.
و شاید هدف از آن تضعیف ایمان به روز آخرت بوده باشد[١١٠٧].
ابن سبا نخست رجعت محمد ص را مطرح کرد[١١٠٨]، سپس از آن برگشت و قایل به رجعت علی شد و زمانی که خبر کشته شدنِ علی س به وی رسید به آورندهی خبر گفت: «دروغ میگویی، اگر سر او را در هفتاد کیسه بیاوری و بر کشته شدن او هفتاد گواه عادل بیاوری، باز هم ما یقین داریم که او نمرده است و کشته نشده است و تا زمانی که زمین را مالک نشده است، نخواهد مرد»[١١٠٩].
پس ابن سبا رجعت را ویژهی علی میدانسته است و هر کسی که به کتابهای آنها مراجعه کند میبیند که بسیاری از فرقههای شیعه مدعیاند که امام آنها برمیگردد[١١١٠] و حتّی یکی از فرقههای شیعه به سبب دعوت به سوی همین اعتقاد به قدری مشهور شده که «الرجعیه» نامیده شده است[١١١١] و پس از آن بوده که عقیده رجعت به صورت آن معنا و مفهوم فراگیری که ما در آغاز بحث رجعت به نقل از آنها ذکر کردیم، در آمده است.
آلوسی[١١١٢] میگوید، تحول عقیدهی رجعت شیعیان از ظهور دوبارهی مهدی به آن معنای فراگیری که ما ذکر کردیم، در قرن سوم اتفاق افتاده است[١١١٣].
ابوالحسین خیاط[١١١٤] میگوید، این عقیده نزد آنها از عقاید سریای بوده است که: «یکدیگر را به کتمان آن و عدم ذکر آن در مجالس و کتابهایشان، مگر درکتابهای سرّی و پنهانی خویش، توصیه میکردهاند».
ابن حجر میگوید، ایمان به رجعت نهایت غلو و افراط دو رفض است. وی میگوید: «تشیع خالی، تنها محبت علی و تقدیم وی بر صحابه است و هر کس که علی س را از ابوبکر س و عمر س هم برتر بداند. وی شیعهی غالی است و کلمهی رافضی بر او اطلاق میشود، در غیر این صورت تنها شیعه است و هر کس که به تقدیم علی بر ابوبکر و عمر سب و شتم آنها و بغض آنها را نیز اضافه کند وی در رفض غلو کرده است، و اگر به رجعت به دنیا اعتقاد داشته باشد خیلی غالی است[١١١٥].
[١٠٨٨]- رجعت به فتح را در لغت عرب اسم فعل رجع است، که میشود رجع رجعة، یعنی یک برگشتن و رجوع ر. ک «الزینة» رازی، ص ٣١٢، «مجمع البحرین» مدخل رجع، (٤/٣٣٤)، «القاموس المحیط» مدخل رجع، (٣/٢٨).
[١٠٨٩]- «اوائل المقالات»، مفید، ص ٥١.
[١٠٩٠]- «الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة»، ص ٢٩.
[١٠٩١]- «اوائل المقالات»، مفید، ص ٩٥.
[١٠٩٢]- منبع سابق، ص ٩٥.
[١٠٩٣]- همان، ص ٩٥ و ر. ک به «الایقاظ من الهجعة»، ص ٥٨.
[١٠٩٤]- ر. ک «الایقاظ من الهجعة»، حر عاملی، ص ٥٨.
[١٠٩٥]- در «مختصر التحفة»، ص ٢٠١ آمده است که شریف مرتضی در «المسائل الناصریة» گفته است که: «ابوبکر س و عمر س در زمان مهدی بر درختی به دار کشیده خواهند شد». در مبحث «آرای دعاة تقریب دربارهی رجعت» اعتراف یکی از شیوخ معاصر آنها به این مطلب خواهد آمد.
[١٠٩٦]- مثلاً در کتاب «الارشاد» مفید به نقل از ابوعبدالله آمده است که «هر زمانی که قایم آل محمد ظهور کند، پانصد نفر از قریش را برمیخیزاند و گردن آنها را میزند، سپس پانصد نفر دیگر را برمیخیزاند و گردن آنها را میزند، سپس پانصد نفر دیگر را برمیخیزاند و گردن آنها را میزند و این کار را شش مرتبه انجام میدهد». راوی میگوید: من گفتم: «آیا تعداد آنها به این عدد میرسد؟» ایشان فرمودند: «هم از آنها میکشد و هم از موالی آنها». «الارشاد»، ص ٤١١ چنین مطالبی در کتاب «الغیبة»، نعمان، ص ١٢٣ نیز آمده است.
[١٠٩٧]- «من لایحضرة الفقیه»، ابن بابویه قمی، (٢/١٢٨)، «الوسائل»، حر عاملی، (٧/٤٣٨)، «تفسیر الصافی» (١/٣٤٧).
[١٠٩٨]- «اوائل المقالات»، مفید، ص ٥١.
[١٠٩٩]- «الایقاظ من الهجعة»، حر عاملی، ص ٣٣.
[١١٠٠]- همان، ص ٦٠.
[١١٠١]- همان، ص ٦٤.
[١١٠٢]- ر. ک «حق الیقین»، عبدالله شبر (٢/٢)، «عقاید الاثناعشریة»، ابراهیم موسوی زنجانی، ص ٢٣٩ و پس از آن «الشیعة و المرجعة»، محمد رضا نجفی، ص ١٤ و پس از آن.
[١١٠٣]- نویسندهی «الذریعة إلی تصانیف الشیعة»، از ٢٩ کتاب دربارهی رجعت نام برده است. «الذریعة»، حرف «راء».
[١١٠٤]- «حق الیقین»، عبدالله شبر (٢/٢).
[١١٠٥]- ر. ک «مختصر التحفه»، ص ٢٠١.
[١١٠٦]- «العقیدة و الشریعة»،گولدزیهر، ص ٢١٥ احمد امین میگوید: «اندیشهی رجعت را ابن سبا از یهودیت اخذ کرده است، چرا که به عقیدهی یهودیان الیاس پیامبر به آسمان صعود کرده و برخواهد گشت و دین و قانون را بار دیگر حاکم خواهد کرد، این عقیده در مسیحیت نیز وجود داشته است، أما نزد شیعیان دگرگون شده و به صورت غیبت و اختفای امامان درآمده است». «فجرالاسلام»، ص ٢٧٠ و ر. ک «الخلافة» محمد عماره، ص ١٥٩.
[١١٠٧]- ر. ک «البرهان، سکسکی، که در آن آمده است، عبدالله بن سبا نظریهی رجعت و ابطال آخرت را مطرح کرده بود، ص ٥٠.
[١١٠٨]- ر. ک «الطبری» (٤/٣٤٠)، (حوادث سنة ٣٥هـ).
[١١٠٩]- «المقالات و الفرق»، سعد القمی، ص ٢١، «فرق الشیعة»، نوبختی، ص ٢٠.
[١١١٠]- به طور مثال فرقهی «کیسانیه» منتظر برگشت محمد بن الحنفیه هستند و ادعا میکنند که وی زنده است و در جبل رضوان محبوس است و تا زمانی که به وی اذن خروج داده نشده است در همانجا خواهد ماند. «الفرق بین الفرق»، بغدادی، ص ٤٣. فرقهی «محمدیه» نیز در انتظار محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب نشستهاند و کشته شدن و مرگ او را باور نمیکنند. «منبع سابق»، ص ٥٦ و موارد مشابه دیگر. ر. ک «المقالات والفرق»، قمی، ص ٢٧، ٣٦-٣٦-٣٧، ٤٣. بایستهی یادآوری است که این فرقههای قایل به رجعت، مرگ کسی را که قایل به رجعت او هستند باور ندارند، یعنی با رافضه در رجعت مهدی منتظرشان هم عقیدهاند، چرا که آنها ادعا میکنند مهدی نمرده است امّا در عقیدهی رجعت پس از مرگ با آنها موافق نیستند.
[١١١١]- «رجعیة» را ابن جوزی در «تلبیس ابلیس»، ص ٢٢ به عنوان یک فرقه ذکر کرده است.
[١١١٢]- ابوالثناء، محمود بن عبدالله حسینى آلوسی، مفسر، محدث، فقیه، «روح المعانی فی تفسیر القرآن»، در نه جلد از جمله آثار اوست. در سال ١٢١٧هـ در بغداد به دنیا آمد و به سال ١٢٧٠هـ در آن وفات یافت. «معجم المؤلفین»، (١٢/١٧٥).
[١١١٣]- «روح المعانی» (٢٠/٢٧) «ضحی الاسلام»، أحمد امین، (٣/٢٣٧).
[١١١٤]- أبوالحسین عبدالرحیم بن محمد بن عثمان بن خیاط، از شیوخ معتزله در بغداد. کتاب «الانتصار» از جمله آثار اوست. پیش از سال ٣٠٠هـ زنده بوده است. «معجم المؤلفین» (٥/٢١٣).
[١١١٥]- «هدی الساری، مقدمه فتح الباری»، ص ٤٥٩.