مسأله تقریب بین اهل سنت و شیعه

فهرست کتاب

٣- دیدگاه سوم و یا راهکار سوم

٣- دیدگاه سوم و یا راهکار سوم

برخی بر این باورند که تقریب و وحدت از طریق گفت‌وگو پیرامون پایه‌ها و ریشه‌های اختلاف بایستی صورت بگیرد و این نتایج به دست آمده پس از این گفت‌وگو هستند که می‌توانند موضع ما را نسبت به مسأله‌ی تقریب مشخص کنند، اما بایستی اصول و ضوابطی که به هنگام اختلاف به آن‌ها مراجعه کرد باید وضع شود و این کار بایستی از اتفاق بر اصولی که نخستین آن‌ها قرآن کریم است آغاز شود، و این اتفاق بر اصول پیش از شروع گفت‌وگو تفصیلی در مورد مسائل خلافت و غیره، باید صورت گیرد. به طور مثال شیخ عثمان دمیاطی[١٩٣٢] اصولی برای گفت‌وگو و مناظره با روافض وضع می‌کند و آن را به شاگردانش تعلیم می‌دهد[١٩٣٣].

وی می‌گوید: بایستی نخست بر اولین اصل و پایه‌ی اسلام که قرآن کریم است اتفاق صورت بگیرد و به رافضی گفته شود: آیا ایمان داری که آنچه میان دو جلد مصحف قرار دارد، همان قرآنی است که بر پیامبرمان محمد ص نازل شده است و تلاوت کردنش عبادت محسوب می‌شود و به کوچک‌ترین سوره‌ی آن تحدی و چالش صورت گرفته است؟. اگر وی انکار و یا اظهار شک و تردید کرد، نیازی نیست که با وی بحث و مناظره شود، بلکه احکام کافران بر وی جاری خواهد شد. همچنین اگر گفت در قرآن تغییر و تحریفی صورت گرفته است، باز هم احکام کافران بر وی جاری خواهد شد و نیازی به گفت و گو با او نیست، چرا که وی به آیه‌ی: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩ [الحجر: ٩]. «ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم».

ایمان ندارد. اما اگر وی اقرار و اعتراف کرد که هر آنچه در میان دو جلد مصحف قرار دارد کلام خداست که بر محمد ص نازل شده است و تلاوت آن عبادت بوده و به کوچک‌ترین سوره‌ی همین قرآن مخالفان به چالش کشیده شده‌اند، آیه‌ای از آیه‌های قرآن که در مورد مدح صحابه است، همچون آیه‌های ذیل بر او خوانده شود یا بر ورقه‌ای نوشته شود و به او عرضه شود: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ حَسۡبُكَ ٱللَّهُ وَمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٦٤ [الأنفال: ٦٤]. «اى پیامبر! خداوند براى حمایت تو و مؤمنانى که از تو پیروى مى‏کنند، کافى است».

و ﴿لَٰكِنِ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ جَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡخَيۡرَٰتُۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٨٨ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ٨٩ [التوبة: ٨٨-٨٩]. «ولى پیامبر و کسانى که با او ایمان آوردند، با اموال و جان‌های‌شان جهاد کردند؛ و همه نیکی‌ها براى آن‌هاست؛ و آن‌ها همان رستگارانند. خداوند براى آن‌ها باغ‌هایى از بهشت فراهم ساخته که نهرها از زیر درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند بود؛ و این است رستگارى (و پیروزى) بزرگ».

و ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٠٠ [التوبة: ١٠٠]. «پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانى که به نیکى از آن‌ها پیروى کردند، خداوند از آن‌ها خشنود گشت، و آن‌ها (نیز) از او خشنود شدند؛ و باغ‌هایى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، که نهرها از زیر درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است پیروزى بزرگ».

و ﴿۞لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمۡ فَأَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ عَلَيۡهِمۡ وَأَثَٰبَهُمۡ فَتۡحٗا قَرِيبٗا١٨ [الفتح: ١٨]. «خداوند از مؤمنان ـ هنگامى که در زیر آن درخت (بیعه‌الرضوان‌ که‌ در حدیبیه‌ انجام‌ گرفت) با تو بیعت کردند ـ راضى و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دل‌های‌شان (از ایمان و صداقت) نهفته بود مى‏دانست؛ از این رو آرامش را بر دل‌های‌شان نازل کرد و پیروزى نزدیکى (یعنى فتح‌ خیبر) بعنوان پاداش نصیب آن‌ها فرمود».

و: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطۡ‍َٔهُۥ فَ‍َٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا٢٩ [الفتح: ٢٩]. «محمدص فرستاده خداست؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آن‌ها را در حال رکوع و سجود مى‏بینى در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را مى‏طلبند (تا آنان را به بهشت وارد نماید)؛ نشانه (اطاعت) آن‌ها (از خداوند) در صورتشان از اثر سجده (و عبادت) نمایان است مراد این‌ است‌ که‌ اثر عبادت‌ و صلاح‌ و اخلاص‌ برای ‌خداوند متعال‌، بر چهره‌ مؤمن‌ آشکار می‌شود؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتى که جوانه‏هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پاى خود ایستاده است و بقدرى نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتى وامى‏دارد؛ این براى آن است که کافران را به خشم آورد، (یعنی: حق‌ تعالی‌ مسلمانان‌ را بسیار نیرومند می‌گرداند تا مایه‌ خشم‌ و غیظ کافران‌ گردند، ولى) کسانى از آن‌ها را که ایمان آورده و کارهاى شایسته‏ انجام داده‏اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمى (که بهشت است) داده است. (البته‌ این‌ مثل‌، شامل‌ صحابه‌ رسول‌ اللهص وش و همه‌ کسانی‌ از افواج ‌ایمان‌ و لشکریان‌ اسلام‌ در گذار عصرها و نسل‌ها می‌شود که‌ نقش‌ قدم‌شان را دنبال،‌ و بر راه‌ و روش‌ ایشان‌ رهرو باشند)».

و ﴿لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ [الحديد: ١٠]. «کسانى که قبل از پیروزى فتح مکه انفاق کردند و جنگیدند (با کسانى که پس از پیروزى انفاق کردند) یکسان نیستند؛ آن‌ها بلندمقامتر از کسانى هستند که بعد از فتح مکه انفاق نمودند و جهاد کردند؛ و خداوند به هر دو وعده نیک داده؛ و خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است و پاداش آن را به شما خواهد داد».

و ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتۡ لَهُم مِّنَّا ٱلۡحُسۡنَىٰٓ أُوْلَٰٓئِكَ عَنۡهَا مُبۡعَدُونَ١٠١ [الأنبياء: ١٠١]. «(اما) کسانى که از قبل، وعده نیک از سوى ما به آن‌ها داده شده ( مؤمنان صالح) از آن (دوزخ) دور نگاهداشته مى‏شوند».

و ﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ٨ [الحشر: ٨]. «این اموال برای فقیران مهاجرانی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند، آن‌ها فضل خداوند و رضای او را می‌طلبند و خدا و رسولش را یاری می‌کنند، آن‌ها راستگویانند».

پس از تلاوت این آیات و یا عرضه‌ی آن‌ها به صورت مکتوب، سنی به رافضی بگوید: «این‌ها آیه‌هایی از قرآن عظیم بودند که خداوند متعال جهت تعریف و تمجید و تقدیر از صحابه‌ی پیامبر ص آن‌ها را فرو فرستاده است و بر صداقت آن‌ها گواهی می‌دهند و به آن‌ها مژده‌ی بهشت می‌دهند و شما اقرار و اعتراف کردید که این آیه‌ها کلام خدا هستند و از قرآن هستند، پس باید عیب‌جویی از صحابه و زیر سؤال بردن آن‌ها را ترک کنی و اگر این کار را نکردی و به عیب‌جویی آن‌ها ادامه دادی آیه‌های بالا را تکذیب کرده‌ای، اینک بگو که نظر تو درباره‌ی این آیه‌ها چیست؟ اگر گفت، این آیه‌ها آن‌ها را شامل نمی‌شود، به او خواهیم گفت، اما خدا می‌فرماید: «من به همه وعده‌ی نیکو داده‌ام».

شیخ سپس اصول دیگر مناظره را به همین نحو ادامه می‌دهد و می‌گوید اگر آنان گفتند که صحابه جز پنج یا شش نفری، چنانکه نزد شیعه مشهور است، مرتد شده‌اند، این تکذیب خدا و پیامبر ص و انکار حقایق متواتر است، پس نباید با او بحث و گفت‌وگو و مناظره کرد، چرا که وی بی‌عقل، بلکه غیر مسلمان است.

و اگر به آیه‌ها و احادیثی که در مدح صحابه آمده‌اند، اعتراف کرد، آنگاه باید به طرف بحث و مناظره در رابطه با استحقاق خلافت و غیره رفت و مرجع به هنگام اختلاف کتاب، سنت صحیح و اجماع باشد»[١٩٣٤] .

اما روافض اکثراً اتفاق بر این اصول را نمی‌پذیرند، مگر این که تقیه کرده باشند. جناب شیخ عبدالله بن حمید برای من بیان کرد که در زمان ملک فیصل روافض نامه‌ای به علمای سعودی نوشتند که دوست داریم نشست و گفت‌وگوی با هم داشته باشیم و اگر معلوم شد که حق با اهل سنت است، همه از آن پیروی خواهیم کرد و اگر معلوم شد حق با اهل تشیع است همه از آن پیروی خواهیم کرد و این گونه اختلاف از بین خواهد رفت و وحدت و تقارب و هم‌بستگی به دست خواهد آمد. علمای سعودی نیز گفتند، مانعی نیست اما نخست بایستی بر اصلی اتفاق کرد که به هنگام اختلاف به آن مراجعه کرد و این اصل کتاب خدا و سنت صحیح پیامبر ص و در رأس آن کتاب صحیح بخاری است.

آن‌ها این چیز را برای روافض ارسال نمودند و منتظر پاسخ آن‌ها ماندند، اما پاسخی نیامد[١٩٣٥].

و علت آن هم این است که روافض نمی‌توانند در پرتوِ کتاب خدا و سنت صحیح پیامبر ص مذهب خود را ثابت کنند، چرا که جوهر مذهب آن‌ها ایمان به امامت امامان دوازده‌گانه و در کتاب خدا و سنت صحیح پیامبر ص ذکری از آن‌ها نیست.

نقد و بررسی این دیدگاه:

این «دیدگاه و راهکار» همچون «راهکار» اول است، چرا که هر دو در آخر به یک نتیجه منتهی می‌شوند.

این دیدگاه می‌گوید که اگر آن‌ها کتاب خدا را زیر سؤال بردند، نباید با آن‌ها گفت‌وگو کرد، چرا که در این صورت آن‌ها مسلمان نیستند. و اگر صحابه را تکفیر کردند همچنین، و این عین موضع دیدگاه اول است، اما دیدگاه اول از همان آغاز موضع خود را نسبت به آن‌ها مشخص می‌کند، چرا که بر این باور است که عقاید تشیع معروف و شناخته شده است و نیازی نیست از طریق مناظره و گام به گام از عقاید آن‌ها آگاه شویم، اما این دیدگاه می‌گوید از خلال بحث و گفت‌وگو به عقاید آن‌ها پی ببریم.

افزون بر آن دیدگاه اخیر این خطر را نیز در پی دارد که روافضی با تقیه و نیرنگ با آن پیش بیایند.

[١٩٣٢]- عثمان بن محمد سطا دمیاطی، بکری شافعی ساکن مکه‌ی مکرمه فقیه و صوفی. آثار: «اعانة الطالبین علی حال ألفاظ فتح ‌المعین» در چهار بخش «الدرر البهیة فیما یلزم المکلف من العلوم الشرعیة» و غیره. وی تا سال ١٣٠٠هـ‍ زنده بود. «معجم المؤلفین» (٦/٢٧٠).

[١٩٣٣]- این مطلب را شاگرد ایشان احمد زینی دحلان ـ مفتی شوافع در مکه ـ بیان می‌کند. ر. ک به «کیفیة الرد علی الروافض» احمد زینی دحلان.

[١٩٣٤]- «کیفیة الرد علی الروافض» از احمد زینى دحلان که آن‌ها را از استادش عثمان دمیاطی فرا گرفته است. ص ١٠٠ و صفحات پس از آن، همراه با مجموعه‌ای از «سه رساله‌ی علمی» و این کتاب از ص ٩٨-١٣٠، مجموعه را در بر گرفته است. چاپ اول، ١٣٣٩هـ انتشارات عیسی بابی حلبی.

[١٩٣٥]- این مطلب را جناب شیخ صالح بن عضون نیز به من گفت.