مسأله تقریب بین اهل سنت و شیعه

فهرست کتاب

٨) یکی دیگر از روش‌های رایج‌شان این است که.

٨) یکی دیگر از روش‌های رایج‌شان این است که.

آن‌ها آنچه را از آن استدلال می‌کنند از کتاب‌هایی که در برگیرنده‌ی احادیث ضعیف و موضوع‌اند نقل می‌کنند و ادعا می‌کنند که آن‌ها را از منابع معتبر اهل سنت نقل کرده‌اند و حتی گاهی درباره‌ی حدیثی موضوع می‌گویند که همه‌ی منابع اهل سنت بر آن اتفاق دارند، در حالی که واقعیت غیر از آن است.

بهترین مثال در این باره کتاب «منهاج الکرامه» ابن مطهر حلّی است که در کتابش ادعا می‌کند که تنها از کتاب‌های معتبر و آن هم تنها احادیث صحیح آن‌ها را نقل می‌کند.

وی می‌گوید: «ما در اینجا بخش اندکی از آنچه را نزد آنان صحیح است و در کتاب‌های معتبرشان آمده است نقل می‌کنیم»[٢١١].

امّا علی رغم این ادعا، احادیث موضوع زیادی را و از کتاب‌های غیرمعتبر نقل می‌کند. مثلاً از «تفسیر ثعلبی»[٢١٢] و از «حلیه‌ی ابی‌نعیم»[٢١٣] و از«مرویات اخطب خوارزم»[٢١٤] و «صاحب فردوس»[٢١٥] و «فقیه مغازلی شافعی»[٢١٦] و غیره حدیث نقل می‌کند.

از «حلیه‌ی ابی‌نعیم» و امثال آن احادیث موضوعی نقل می‌کند و ادعا می‌کند (تمام مفسران بر آن اجماع کرده‌اند)[٢١٧].

اخبار و روایات ضعیف و یا موضوعی را به برخی از کتاب‌های سنن و یا مسانید نسبت می‌دهد و ادعا می‌کند که جمهور محدثان بر صحت آن اتفاق‌نظر دارند و حتّی گاهی احادیث و روایاتی را به آن‌ها نسبت می‌دهد که به هیچ وجه در آن‌ها نیامده و این شیوه‌ی مرسوم روافضی است[٢١٨]. شیخ الاسلام ابن تیمیّه در کتاب ارزشمندش به ویژه در جلد آخر آن پرده از چهره‌ی این تزویر برداشته است و لیستی از کتاب‌های اهل سنت که روافضی و امثال‌شان از آن حدیث نقل می‌کنند، ارایه کرده است[٢١٩].

بدون تردید مرجع در پالایش و تحقیق احادیث امانت داران حدیث رسول خدا ص هستند، همان گونه که مرجع در نحو، ارباب نحو، در قرائت‌ها ماهران علم قرائت، در لغت، امامان لغت، در طب علما و دانشمندان علم طب هستند. هر فن و رشته‌ای از خودش مردانی دارد. علمای حدیث بیش از هر کس به دنبال راستی و حق بوده‌اند، پس هر حدیثی که آنان بر صحتش اتفاق داشته باشند، حق است و هر آنچه آنان بر بی‌اعتبار و بی‌ارزش بودنش اجماع کرده باشند، بی‌اعتبار است.

و هر آنچه آنان در آن اختلاف نظر داشته باشند، بایستی بی‌طرفانه و عادلانه مورد بررسی و داوری قرار گیرد. به هر حال در این زمینه باید به آنان اعتماد کرد. عالم حدیث بر علمایی همچون مالک، شعبه، اوزاعی، لیث، هر دو سفیان، هر دو حماد، ابن مبارک، یحیی القطان، عبدالرحمن بن مهدی، وکیع، ابن علیه، شافعی، عبدالرّزاق فریابی، ابی‌نعیم، قعنبی، حمیدی، ابوعبید، ابن المدینی، احمد، اسحاق، ابن معین، ابوبکر بن ابی‌شیبه، ذهلی، بخاری، ابوزرعه، ابوحاتم، ابوداود، مسلم، موسی بن هارون، نسایی، ابن خزیمه، ابواحمد بن عدی، ابن حبان، دارقطنی و امثال این کسان که هم به حدیث و رجال آن، و هم به جرح و تعدیل علم دارند، اطلاق می‌شود»[٢٢٠].

به این دلیل است که ما می‌گوییم به احادیث و اقوالی که روافض ادعا می‌کنند از کتاب‌های اهل سنّت آن‌ها را نقل کرده‌اند، مادامی که صحّت این ادعا ثابت نشده است و متخصصان صحّت آن حدیث را تأیید نکرده‌اند، نباید اعتماد کرد.

[٢١١]- «منهاج الکرامة»، ص ١١٩ چاپ شده همراه کتاب «منهاج السنه» تحقیق از دکتر رشاد سالم.

[٢١٢]- ر. ک «منهاج الکرامة»، در صفحات ١٤٩، ١٥٨، ١٦١-١٦٢.

[٢١٣]- منبع سابق در صفحات ١٥٠، ١٥٥، ١٥٦، ١٥٧، ١٦٠، ١٦١، ١٦٣، ١٦٤، ١٦٥.

[٢١٤]- منبع سابق در صفحات ١٧٣-١٢٤٠

[٢١٥]- «منهاج الکرامة» در بیش از یک جا صفحات ١٥٥-١٦٦.

[٢١٦]- ر. ک «منهاج الکرامة»، در بیش از یک جا. صفحات ١٥٤-١٥٥.

[٢١٧]- به طور مثال، ملاحظه شود که در تفسیر «صالح المؤمنین» در آیه‌ی مبارکه‌ی: ﴿وَإِن تَظَٰهَرَا عَلَيۡهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ هُوَ مَوۡلَىٰهُ وَجِبۡرِيلُ وَصَٰلِحُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۖ [التحريم: ٤] که مراد از آن «علی» است و نوشته است که «مفسران اجماع کرده‌اند که صالح المؤمنین علی است» سپس در تفسیر آن روایتی که آن را به ابی‌نعیم نسبت داده آورده است. ابن تیمیّه این مطلب را در (٤/٧٩) منهاج السنه مورد نقد قرار داده، ادعای اجماع را تکذیب کرده و بیان کرده است که این روایت موضوع است.

[٢١٨]- ابن تیمیّه می‌گوید، من بسیاری از احادیث و روایاتی را که اینان - یعنی شیوخ روافضی که ابن تیمیّه بر کتاب‌های آنان مطلع شده است - به مسند و صحیحین و غیره نسبت داده‌اند، نادرست یافته‌ام و حقیقت نداشته‌اند. «منهاج السنّة» (٤/٢٧).

[٢١٩]- به طور مثال به نمونه‌های ذیل توجه کنید. ابن تیمیّه درباره‌ی ثعلبی می‌گوید: «جمهور علما اتفاق نظر دارند که روایات ثعلبی و امثال وی، مادامی که صحت آن‌ها از طریق دیگر ثابت نشده باشد، قابل استدلال نیستند». «منهاج السنّة» (٤/٢٥)، ابن تیمیّه از ثعلبی و تفسیرش بارها سخن گفته است. ر. ک «منهاج السنّة» (٤ / صفحات ١٨، ٢٨، ٣١، ٤٦، ٤٨، ٨٣، ٨٤، ٩٥، ١٠٥ و غیره) وی می‌گوید: «اگر حدیثی در برخی تفاسیر که احادیث صحیح و ضعیف را با هم می‌آورند، مثل ثعلبی، واحدی، بغوی و حتّی ابن جریر و ابن ابی‌حاتم آمده باشد، نمی‌تواند دلیلی بر اتفاق اهل علم بر صحت آن قلمداد شود. «منهاج السنّة» (٤/٨٠) وی می‌گوید: «آن چه را ابونعیم در حلیه، یا در فضایل خلفا و یا نقاش و ثعلبی و واحدی و امثال اینان در تفسیر روایت می‌کنند، حدیث‌شناسان اتفاق‌نظر دارند که در مرویات آن‌ها احادیث موضوع و دروغینی وجود دارد. «منبع سابق» (٤/١٠) درباره‌ی ابن المغازلی واسطی می‌گوید: «... این در کتابش احادیث موضوع زیادی را گردآوری کرده که کذب بودنِ آن‌ها بر کسانی که اندک شناختی از حدیث داشته باشند مخفی نخواهد ماند» (٣/٤-٥). ابن تیمیّه می‌گوید: «در کتاب فردوسی که دیلمی آن را نوشته است احادیث موضوع زیادی وجود دارد» (٤/٣٨). درباره‌ی رزین بن معاویه و کتابش «التجریر الصحاح الستة» می‌گوید: «رزین در کتابش چیزهایی ذکر کرده است که در صحاح نیستند» (٤/٤٣). درباره‌ی زیادات قطیعی بر مسند احمد می‌گوید: «در زیادات قطیعی احادیث موضوع و دروغین وجود دارد که بر کذب و موضوع بودنِ آن‌ها اهل علم اتفاق دارند» (٤/٧٥). همچنین می‌گوید: «روایت ابن خالویه دالّ بر این نیست که آن حدیث به اتفاق اهل علم صحیح است، همچنین روایت اخطب خوارزم، چراکه در روایات وی احادیث دروغینی وجود دارد که به اتفاق اهل علم از احادیث موضوع بدترند» (٤/١٠٦). و می‌گوید: «نسایی در فضایل و ویژگی‌های علی چندین حدیث ضعیف آورده است ... ترمذی در جامعش احادیث زیادی در فضیلت علی روایت کرده است که بسیاری از آن‌ها ضعیف‌اند... نویسندگان سیرت همانند ابن اسحاق و غیره درباره‌ی فضایل علی مطالب ضعیفی ذکر می‌کنند» (٤/٤٨). و می‌گوید: و برخی از نویسندگان قصدشان این بوده است که هر آن چه را درباره‌ی آن باب و موضوع وجود دارد، بدون در نظر گرفتنِ صحیح و غیر صحیح گردآوری کنند، همان گونه که ابونعیم در فضایل خلفا و کسانِ دیگری که در باب فضایل و مناقب کتاب نوشته‌اند کرده‌اند و همان گونه که ابوالفتح بن ابی‌الفوارس و ابوعلی اهوازی و دیگران در باب فضایل معاویه کرده‌اند ومثل آن چه نسایی در فضایل علی گردآوری کرده است و یا ابوالقاسم بن عساکر در فضایل علی و غیره گردآوری کرده است (٤/٨٤).

[٢٢٠]- المنتقی»، ص ٤٢٧.