٤) اعتقاد اهل سنت نسبت به اهل بیت
قبل از پرداختن به جایگاه اهل بیت نزد اهل سنت باید گفت که مراد از اهل بیت چه کسانی هستند.
امام مسلم در صحیح خود از زید بن أرقم س روایت کرده است که رسول خدا ص روزی برای سخن گفتن ایستاد (وی سپس حدیثی را روایت کرد که در آن میآید) من دربارهی اهل بیتم خدا را به شما یادآوری میکنم (این جمله را سه مرتبه تکرار کرد) پس از آنکه زید سخنانش را به پایان رساند حصین بن سبره سوال کرد که: «ای زید اهل بیت ایشان چه کسانی هستند، آیا همسران پیامبر ص از اهل بیت ایشان نیستند»؟ زید گفت: «چرا همسران پیامبر از اهل بیت ایشان هستند. امّا در واقع اهل بیت بر کسانی اطلاق میشود که پس از وی از صدقه محروم شدهاند»[٢٧٢]. حصین گفت: آنان چه کسانی هستند»؟ زید گفت: «آنان آل علی، آل عقیل، آل جعفر و آل عباس هستند». حصین گفت: «آیا تمام اینان از صدقه محروم شدهاند»؟ زید گفت: «آری»[٢٧٣].
این حدیث دلالت بر این دارد که مفهوم اهل بیت «خویشاوندان و همسران» پیامبر ص را در بر میگیرد.
امام مسلم حدیثی دیگر از ابن شهاب، از عبدالله بن حارث بن نوفل هاشمی روایت کرده است که عبدالمطلب بن ربیعه به وی خبر داده است که پدرش ربیعه بن حارث به عبدالمطلب بن ربیعه و فضل بن عباس ب گفته است بروید پیش رسول خدا ص و به ایشان بگویید ما را برجمع کردنِ صدقات بگمارد – وی حدیث را ادامه میدهد که در آن میآید – پیامبر ص به ما گفت: «صدقات چرک اموال مردمند و به این دلیل برای محمد و آل محمد حلال نیستند»[٢٧٤].
این حدیث نیز دالّ بر این است که مفهوم آل بیت خویشاوندانِ رسول خدا ص را در بر میگیرد.
در حدیث کعب بن عجره میآید که: «ما از رسول خدا ص سؤال کردیم که بر شما و خانوادهی شما چگونه درود بفرستیم». ایشان فرمود: بگویید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ»[٢٧٥].
در حدیث ابوحمید ساعدی میآید که آنان گفتند: «ای رسول خدا ص چگونه بر شما درود بفرستیم»؟ رسول خدا ص فرمودند: بگویید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّيَّتِهِ»[٢٧٦]. این حدیث، حدیث پیشین را تفسیر کرده روشن میکند که آل محمد «همسران و فرزندان» رسول الله ص را نیز در برمیگیرد[٢٧٧]. دلیل دیگری که دلالت بر این دارد که همسرانِ رسول خدا ص جز «اهل بیت» ایشان هستند، این ارشاد خداوند متعال خطاب به همسران است: ﴿وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣﴾ [الأحزاب: ٣٣]. «و در خانههاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید؛ خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد».
این آیه به روشنی بر آن دلالت دارد که همسرانِ پیامبر از اهل بیت ایشاناند، به همین جهت است که ابن کثیر میگوید: «دقّت در قرآن این مطلب را به طور قطع ثابت میکند که مفهوم «اهل بیت» در آیهی: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣﴾ همسرانِ پیامبر ص را در بر میگیرد. چرا که پیشینهی کلام با آنهاست، به همین دلیل خداوند در آخر میفرماید[٢٧٨]: ﴿وَٱذۡكُرۡنَ مَا يُتۡلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ وَٱلۡحِكۡمَةِۚ﴾ [الأحزاب: ٣٤]. «آنچه را در خانههاى شما از آیات خداوند و حکمت و دانش خوانده مىشود یاد کنید».
نظر بسیاری از مفسران[٢٧٩] و غیر آنان نیز همین است که همسران پیامبر ص از اهل بیت ایشاناند[٢٨٠].
در صحیح مسلم از عایشه ل روایت شده است که: «رسول خدا ص روزی به هنگام صبح در حالی که چادری منقّش به نقش رحل[٢٨١] و زینهای شتر از موی سیاه بر ایشان بود، بیرون رفت. به دنبال آن حسن بن علی آمد، رسول خدا ص وی را زیر چادر جای داد، پس از آن حسین بن علی آمد و همراه برادرش زیر آن چادر رفت، پس از آن فاطمه آمد، رسول خدا ص وی را نیز زیر چادر جای داد، پس از آن علی آمد، رسول خدا ص او را نیز زیر چادر جای داد و گفت: «﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣﴾»[٢٨٢].
قرطبی در ذیل این آیه میگوید: «این دعایی است از سوی رسول خدا ص پس نزول این آیه از خداوند متعال خواستند این افراد را نیز مشمول آیهای بگرداند که ازواج مطهرات را به آن خطاب کرده بود»[٢٨٣].
پس این آیه هم همسران پیامبر ص را در برمیگیرد و هم اصحاب کساء [= چادر[٢٨٤]] را و: «هر کس که آیه را ویژهی یک گروه قرار دهد، بخشی از آنچه را اِعمالش لازم است اعمال کرده و از بخش دیگری که صرف نظر کردن از آن درست نیست، صرف نظر کرده است»[٢٨٥].
قول بسیاری از محققان امثال قرطبی[٢٨٦]، ابن کثیر[٢٨٧]، ابن حجر[٢٨٨] و غیره نیز همین است.
پس بنابراین مفهوم اهل بیت، فرزندانِ رسول خدا ص آن عدّه از خویشاوندان[٢٨٩] ایشان را که صدقه بر آنان حرام است[٢٩٠] و همچنین همسرانِ ایشان را در برمیگیرد.
پس مفهوم اهل بیت نزد اهل سنت برخلاف «اسماعیلیّه» که اهل بیت را در هفت نفر و «اثنا عشریّه» که اهل بیت را تنها در دوازده نفر خلاصه میکنند و برخی از صالحان اهل بیت را به بهانهی دستدرازی به مقام امامت مورد لعن و نفرین و سب و مذمت قرار میدهند و به کسانی که آنان را «ائمّه» مینامند صفاتی میدهند که از مقام بشریت به مقام خالق بشریت ارتقایشان میدهد(همان گونه که خواهد آمد) مفهومی چنین گسترده است.
امّا اعتقاد اهل سنت نسبت به اهل بیت این است که: «آنان با اهل بیت رسول خدا ص محبت و دوستی دارند و این توصیهی ایشان را که فرمود: «أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي»[٢٩١]. و ارشادات و توصیههای دیگر ایشان را که با سند صحیح در این باب روایت شدهاند، پاس میدارند»[٢٩٢].
ابوبکر صدّیق س میفرماید: «سوگند به ذاتی که جانم در اختیار اوست، من صلهی رحمی با خویشاوندان رسول خدا ص را بر صلهی رحمی بر خویشاوندانِ خودم ترجیح میدهم»[٢٩٣]. و هم چنین میفرماید: «ملاحظهی پیامبر ص را دربارهی اهل بیت ایشان بکنید»[٢٩٤].
امام عبدالقاهر بغدادی دیدگاه اهل سنت را نسبت به یکایک اهل بیت چنین شرح میدهد: «اهل سنت با حسن و حسین و دیگر نوادگانِ معروف رسول خدا ص همچون حسن بن حسن و عبدالله بن حسن و علی بن حسین معروف به زینالعابدین و محمد بن علی بن حسین معروف به باقر... و جعفر بن محمد معروف به صادق و موسی بن جعفر و علی بن موسی الرّضا و سایر فرزندانِ صلبی دیگر علی س همچون عباس، عمر و محمد بن حنفیّه و سایر فرزندان و نوادگان ایشان که از روش نیاکان پاک خویش پیروی کردهاند، نهایت محبت را دارند، امّا کسانی که به سوی اعتزال و یا رفضی میل پیدا کردهاند و یا با وجود انتساب به این بزرگواران در ظلم و دشمنی و تجاوز زیادهروی کردهاند، از این قاعده مستثنی هستند»[٢٩٥].
شیخ الاسلام ابن تیمیّه: در مورد اعتقاد اهل سنت نسبت به اهل بیت چنین میگوید: «اهل بیتِ رسول خدا ص حقوقی دارند که باید رعایت شود، مثلاً خداوند متعال در خمس و فیء حقی برای آنان قرار داده است و به ما امر کرده که همراه با رسول خدا ص بر آنان نیز درود بفرستیم. به ما دستور داده شده است که بگوییم: «بار الها! همان گونه که ابراهیم و آل ابراهیم را مشمول درود و رحمت قرار دادی، محمد و آل محمد را نیز مشمول درود و رحمت قرار بده، همانا تو ستوده و والا مقامی. و بار الها! همان گونه که به ابراهیم و آل ابراهیم برکت دادی، به محمد و آل محمد نیز برکت بده به راستی که تو ستوده و والا مقامی»[٢٩٦].
اهل سنت برای همسرانِ رسول الله ص نیز محبت و احترام قایلند و حقوق آنها را رعایت میکنند و ایمان دارند که آنان در آخرت همسرانِ پیامبر ص اند.
ابن قدامه میگوید: «راضی بودنِ از همسران رسول خدا ص مادران مؤمنان که از هرگونه بدی پاکاند، نشانهی پیروی از سنت است. افضلترین آنان خدیجه بنت خویلد و عایشهی صدیقه دختر ابوبکر صدیق س و همسر پیامبر در دنیا و آخرتند که پاکی ایشان را خدا در قرآن بیان فرمود، و هر کسی که وی را متهم کند به آنچه خدا او را از آن پاک داشته، کافر شده است»[٢٩٧].
اهل سنت معتقدند که اهل بیت و اصحاب پیامبر نسبت به یکدیگر محبت داشتهاند و در مجموعههای حدیثی اهل سنت آثار و روایاتی حاکی از ستایش آنان از همدیگر و اظهار محبت نسبت به همدیگر وجود دارد و حتّی برخی همانند دارقطنی[٢٩٨] و شوکانی[٢٩٩] کتابهای خاص در این موضوع گردآوری کردهاند تا با توطئه و فتنهای که با ساختن و پرداختن شکافی بین اهل بیت و اصحاب پیامبر ص در پی ایجاد تفرقه و دشمنی میان امّت اسلامی بوده مبارزه کرده باشند. «اهل سنت با وجود این موضع افتخار آمیزشان نسبت به اهل بیت و اصحاب پیامبر ص، در محبت آنان پا را از حد مشروع فراتر نمیگذارند و در توصیف آنان غلو نمیکنند و اعتقاد به عصمت آنان ندارند. احادیثِ صحیحِ آمده در کتابهای حدیثی اهل سنت به روشنی بر این امر شهادت میدهند که نسل اوّل بشر بودهاند نه فرشته و از کسوتِ طبیعتِ بشری با تمام نقاط قوت و ضعف آن خارج نشده بودند و امتیازشان نیز در این بوده است که علیرغم حفظ ویژگیهای زمینی بشر به بالاترین حد ارتباط و پیوند ممکن برای یک انسان با عالم بالا رسیده بودند»[٣٠٠].
اهل سنت در عین حالِ محبت و وفاداری نسبت به اهل بیت و اصحاب پیامبر ص، اعتقاد ندارند این محبت و وفاداری موجوب سقوط تکالیف شرعی از آنها میشود و یا این که تنها وسیلهی نجات در آخرت است، چرا که قرآن نجات و هلاکت را منوط به حب و بغض کسی قرار نداده، بلکه نجات تنها در اطاعت و فرمانبرداری خدا و پیامبرش است. خدا میفرماید: ﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَۚ وَحَسُنَ أُوْلَٰٓئِكَ رَفِيقٗا٦٩﴾ [النساء: ٦٩]. «و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز)، همنشین کسانى خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان؛ و آنها رفیقهاى خوبى هستند».
در جای دیگری میفرماید: ﴿بَلَىٰۚ مَنۡ أَسۡلَمَ وَجۡهَهُۥ لِلَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ فَلَهُۥٓ أَجۡرُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦ وَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ١١٢﴾ [البقرة: ١١٢]. «آرى، کسى که روى خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین مىشوند».
در این باب آیههای زیادِ دیگری نیز وجود دارد و سنت که مملو از روایات و احادیثی است که بر این مطلب تأکید دارند و آن را به اثبات میرسانند.
این مطلب نیز در دین اسلام یک امر مسلّم و قطعی است که شرک برای اصحابش مضرّ است هر چند که با اهل بیت و صحابه محبت داشته باشد.
ابن تیمیّه: در رد حدیثِ موضوعِ «حب علي حسنة لا یضر معها سیئة». حب علی نیکی است که در کنار آن هیچ گناه و بدیای زیانآور نیست». میفرماید: «این گفته کفری آشکار است که گویندهی آن را باید به توبه و تجدید ایمان فراخواند و شایستهی کسی که به خدا و روز رستاخیز ایمان دارد، نیست که چنین گفتهای را بر زبان بیاورد»[٣٠١].
[٢٧٢]- یعنی اگر همسران از اهل بیتند، پس خویشاوندان وی به طریق اولی از اهل بیت شمرده خواهند شد.
[٢٧٣]- صحیح مسلم: (٧/١٢٢-١٢٣).
[٢٧٤]- تمام حدیث را در مسلم (٣/١١٨-١١٩) ملاحظه کنید.
[٢٧٥]- «صحیح البخاری» همراه با شرح آن «فتح الباری» (٦/٤٠٨).
[٢٧٦]- «منبع سابق»، (٦/٤٠٧).
[٢٧٧]- ر. ک «جلاء الأفهام»، ص ١١٩-١٢٠ از ابن قیّم.
[٢٧٨]- تفسیر ابن کثیر، (٣/٥٠٦).
[٢٧٩]- ر. ک «قرطبی» (١٤/١٨٢-١٨٤)، «البحر المحیط» (٧/٢٣٢) از ابن حیان. «الکشاف» (٣/٢٠٦) از زمخشری «تفسیر أبی السعود» (٤/٤١٧)، «مفاتیح الغیب» (٢٥/٢٠٩).
[٢٨٠]- ر. ک «منهاج السنّة» (٤/٢١)، «المنتقی»، ص ١٦٨-١٦٩، «الدین الخالص» (٣/٣٩٥)و رجوع شود به «آیة التطهیر بین أمهات المؤمنین و اصحاب الکساء» از دکتر علی سالوس.
[٢٨١]- در متن عربی حدیث واژههای «مرط مرحل» آمدهاند که مراد از "مرط" همان چادر بزرگ و لنگ است و "مرحل" معنای منقّش به نقش زین شترها را میدهد. ر. ک «شرح النووی علی صحیح مسلم» (١٥/١٩٤).
[٢٨٢]- «صحیح مسلم همراه با شرح نووی»، ١٥/١٩٤-١٩٥).
[٢٨٣]- «تفسیر قرطبی»، (١٤/١٨٤).
[٢٨٤]- بیهقی با سند خویش از امّ سلمه ل روایت کرده است که آیهی ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣﴾ در خانهی من نازل شد. پس از نزول آیه رسول خدا ص کسی را به سوی فاطمه، علی، حسن وحسین فرستاد و فرمود: اینان اهل بیت مناند. من سؤال کردم که یا رسول الله. آیا من از اهل بیت نیستم»؟ ایشان فرمود: «آری، ان شاءالله». بیهقی گفته است سند این حدیث صحیح و راویان آن ثقه هستند. «الاعتقاد»، ص ١٤٤ و رجوع شود به «معالم التنزیل» (٦/٥٥١-٥٥٢) چاپ شده همراه تفسیر ابن کثیر از «بغوی».
[٢٨٥]- «فتح القدیر»، (٤/٢٨٠).
[٢٨٦]- «تفسیر القرطبی»، (١٤/١٨٢-١٨٤).
[٢٨٧]- «تفسیر ابن کثیر»، (٣/٥٠٦).
[٢٨٨]- ابن حجر دربارهی این تفسیر اهل بیت گفته است: «به این طریق است که میتوان بین احادیث جمع کرد». (فتح الباری) (١١/١٦٠) و رجوع شود به «التسهیل» (٣/٢٩٩) از ابن جزی.
[٢٨٩]- برخی از علما گفتهاند که مراد از آل پیامبر ص پیروان ایشان و یا پرهیزگاران امت ایشان هستند. ر. ک «المعتمد»، ص ٢٥٧ از ابویعلی «جلاء الافهام»، ص ١٢٠ از ابن قیم. امّا ابن قیّم این قول را رد کرده است، چراکه رسول خدا ص اوصافی مثل حرام بودنِ صدقه بر آنان و غیره را بیان نموده كه این صفات نمیتوانند تمام امت را در برگیرند. «جلاد الافهام»، ص ١٢٦.
[٢٩٠]- دربارهی این که صدقه بر چه کسانی حرام است نیز بین علما اختلاف نظر وجود دارد. ر. ک «جلاء الافهام»، ص ١١٩.
[٢٩١]- بخشی از حدیث زید بن ارقم که مسلم در فضایل اصحاب پیامبر باب فضایل علی س آن را روایت کرده است (٧/١٢٢-١٢٣).
[٢٩٢]- «الفتاوی» (٣/١٥٤)، ازابن تیمیّه و ر. ک «الانصاف فیما یجب اعتقاده»، ص ٦٨ از باقلانی.
[٢٩٣]- این حدیث را بخاری در فضایل اصحاب پیامبر ص باب مناقب قرابة رسول الله ص روایت کرده است (٤/١١٠).
[٢٩٤]- این حدیث را نیز بخاری روایت کرده است (درموضع سابق).
[٢٩٥]- «الفرق بین الفرق»، ص ٣٦٠.
[٢٩٦]- «مجموعهی رسایل کبری»، رسالهی هفتم، «الوصیة الکبری» (١/٢٩٧-٢٩٨).
[٢٩٧]- «لمعة الاعتقاد»، ص ٢٩.
[٢٩٨]- ر. ک «فضایل الصحابة ومناقبهم وقول بعضهم فی بعض» (خطی) از دارقطنی.
[٢٩٩]- ر. ک «ارشاد الغبّی لمذهب أهل البیت فی صحب النبی»، از شوکانی (خطی).
[٣٠٠]- «فی ظلال القرآن» (٥/٢٨٤٤)، اثر سید قطب .
[٣٠١]- «منهاج السنّة»، (١٣/١٧).