٥) جز رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم کسی دیگر معصوم نیست
اهل سنت اعتقاد دارند که غیر از پیامبر خدا ص و پیامبران گذشتهی[٣٠٢] خدا نه معصوم دیگری وجود دارد و نه شارع دیگری[٣٠٣].
«پس هیچ واجبی در دین نیست مگر آنچه وی واجب کرده است، و هیچ حرامی نیست مگر آنچه وی حرام کرده است، و هیچ مستحبّی نیست مگر آنچه وی پسند فرمود،ه و هیچ مکروهی نیست مگر آنچه وی ناپسند فرموده، و هیچ مباحی نیست مگر آنچه وی مباح دانسته است»[٣٠٤].
وحی با وفات رسول خدا ص قطع شده است و با بعثتِ ایشان حجّت بر امّت به اتمام رسیده است و پیروی آن حضرت ص از پیروی هر کسِ دیگری ما را بینیاز میکند. خداوند متعال میفرماید: ﴿۞إِنَّآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ كَمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ نُوحٖ وَٱلنَّبِيِّۧنَ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَعِيسَىٰ وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَٰرُونَ وَسُلَيۡمَٰنَۚ وَءَاتَيۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا١٦٣ وَرُسُلٗا قَدۡ قَصَصۡنَٰهُمۡ عَلَيۡكَ مِن قَبۡلُ وَرُسُلٗا لَّمۡ نَقۡصُصۡهُمۡ عَلَيۡكَۚ وَكَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَكۡلِيمٗا١٦٤ رُّسُلٗا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ﴾ [النساء: ١٦٣-١٦٥]. «ما به تو وحى فرستادیم؛ همان گونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحى فرستادیم؛ و (نیز) به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (بنى اسرائیل) و عیسى و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحى نمودیم؛ و به داوود زبور دادیم. و پیامبرانى که سرگذشت آنها را پیش از این، براى تو باز گفتهایم؛ و پیامبرانى که سرگذشت آنها را بیان نکردهایم؛ و خداوند با موسى سخن گفت. آنان پیامبرانى که بشارتدهنده و بیمدهنده بودند، تا بعد از این پیامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود؛) و خداوند، توانا و حکیم است».
اینجا خداوند متعال نفرموده است، پس از ارسال پیامبران و «أئمه».
این آیه قول کسانی را که مردم را محتاج کسانی غیر از پیامبر، مثل «ائمّه» میدانند باطل میگرداند[٣٠٥]. هیچ کسی غیر از پیامبر نه معصوم است، و نه حق تشریع دارد، و نه ولایت مطلقه، قول و نظر هر کس جز پیامبر هم قابل اخذ است و هم قابل رد»[٣٠٦].
امّا اهل سنت بر این باورند که ممکن نیست امّت بر گمراهی جمع شود و کتاب خدا و سنت پیامبر ص امّت را از جمع شدن بر گمراهی محفوظ و مصون میدارد، و این کاملاً برعکس باور کسانی است که قایل به عصمت افرادی از امت هستند، امّا جمع شدنِ همهی امت را بر گمراهی - در صورتی که معصومی در میان آن نباشد - ممکن میدانند[٣٠٧]. از نظر اهل سنت امّت از گمراهی فراگیر محفوظ و مصون است و نصوص شریعت گویای این هستند. رسول خدا ص میفرماید: «لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي ظَاهِرِينَ حَتَّى يَأْتِيَهُمْ أَمْرُ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ وَهُمْ ظَاهِرُونَ». «گروهی از امّت من همواره بر حق استوار خواهند ماند، تا آنکه رستاخیز در حالی میآید که آنان بر حق استوارند»[٣٠٨]. در روایتی دیگر میآید ... «وَلَنْ يَزَالَ أَمْرُ هَذِهِ الأُمَّةِ مُسْتَقِيمًا حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ، أَوْ: حَتَّى يَأْتِيَ أَمْرُ اللَّهِ». «امر این امّت همواره راست و مستقیم خواهد بود تا آنکه قیامت و یا فرمان خدا بیاید»[٣٠٩].
در روایتی دیگر آمده است: «لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي قَائِمَةً بِأَمْرِ اللهِ لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ أَوْ خَالَفَهُمْ حَتَّى يَأْتِيَ أَمْرُ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ وَهُمْ ظَاهِرُونَ». «گروهی از امت من همواره بر امر و دین خدا استوار خواهند ماند و همراهی نکردن و مخالفت کسی با آنها هیچ زیانی به آنها نخواهد رسانید تا آنکه فرمان خدا در حالی بیاید که آنان بر امر خدا استوار خواهند بود»[٣١٠].
خداوند در آیهی ذیل «سبیل مؤمنان» را با «طاعت پیامبر» یکجا قرار داده است: ﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا١١٥﴾ [النساء: ١١٥]. «کسى که بعد از آشکار شدن حق، با پیامبر مخالفت کند، و از راهى جز راه مؤمنان پیروى نماید، ما او را به همان راه که مىرود مىبریم؛ و به دوزخ داخل مىکنیم؛ و جایگاه بدى دارد».
روایات متعددی وجود دارد که به التزام جماعت امر میکند و از مفارقت آن برحذر میدارد. مثلاً این گفتهی پیامبر ص: «تَلْزَمُ جَمَاعَةَ المُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ». «بر جماعت مسلمانان و امام آنها پایبند باش»[٣١١]. روایات متعددی دیگری نیز از رسول خدا ص مبنی بر اینکه «این امت بر گمراهی جمع نمیشود»[٣١٢] آمده است.
علاوه بر این اهل سنت مسایل اعتقادی دیگری نیز دارند که شیعیان در آنها راهی دیگر برگزیدهاند، اما ما به خاطر پرهیز از طولانی شدنِ بحث تنها به اشارهای به آنها اکتفا میکنیم.
[٣٠٢]- ابن تیمیّه میگوید: «اهل سنت اتفاق نظر دارند که پیامبران در آن چه از سوی خدا میرسانند معصوماند و مهمترین هدف و وظیفهی پیامبری هم همین است، چراکه رسول کسی است که اوامر، نواهی و احکام دیگر خدا را ابلاغ میکند. همچنین اهل سنت اتفاق دارند که اگر پیامبران در امور دینی دچار اشتباه شوند، اشتباه آنان حتماً از سوی خدا تصحیح خواهد شد. اکثر علمای جمهور که صدور گناهان صغیره را از آنان ممکن میدانند، باز هم اتفاق نظر دارند که پیامبران بر صغیرهای که از آنان صادر شود ابقا نخواهند شد (یعنی از سوی خدا مورد عقاب قرار خواهند گرفت) و أمّا دچار سهو و فراموش شدن در نماز و غیره، صدور چنین چیزهایی از آنان ممکن است و حکمت و فلسفهی آن نیز سنّت شدنِ و آموختن چگونگی برخورد با سهو و نیسان به امّت است. «منهاج السنّة» (١/١٧٤) چاپ امیریه و دربارهی این موضوع رجوع شود به «الشّفاء» از قاضی عیاض. ص ٩-١٠ و پس از آن، و «عصمة الأنبیاء» از رازی.
[٣٠٣]- «المنتقی»، ص ٤١٥.
[٣٠٤]- «التوسل والوسیلة»، ص ١٢٥.
[٣٠٥]- ر. ک «الفتاوی»، ابن تیمیّه، (١٩/٦٦).
[٣٠٦]- این قول از امام مالک: روایت شده است. ر. ک «الوصیّه الکبری»، ص ٢٨٠ از ابن تیمیّه - چاپ شده ضمن یک مجموعة.
[٣٠٧]- «المنتقی»، ص ٤١٠.
[٣٠٨]- این حدیث را بخاری در کتاب الاعتصام بالکتاب والسنّه، باب قول النّبی ص «لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي ظَاهِرِينَ عَلَى الْحَقِّ» (٨/١٤٩) روایت کرده است. مسلم در کتاب الجهاد وابن ماجه «کتاب السنّه وترمذی وابوداود در کتاب الفتن نیز حدیثی به همین معنا روایت کردهاند».
[٣٠٩]- بخشی از حدیثی که بخاری در موضع سابق آن را روایت کرده است.
[٣١٠]- این روایت مسلم در کتاب الجهاد، باب قول النّبی ص «لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي ظَاهِرِينَ عَلَى الْحَقِّ لَا يَضُرُّهُمْ مَنْ خَالَفَهُمْ» است (٦/٥٣).
[٣١١]- تخریج این حدیث در صفحات قبل گذشت.
[٣١٢]- سخاوی میگوید: «این حدیث از لحاظ متن مشهور است و سندهای بسیار و شواهد مرفوع و غیر مرفوع متعددی دارد». «المقاصد الحسنه»، ص ٤٦٠ به طور مثال: از رسول خدا ص روایت شده است که فرمودند: «خداوند متعال شما را از سه چیز در پناه خود حفظ خواهد کرد. - یکی از آنها - این است که بر گمراهی جمع نخواهید شد». این حدیث را ابوداود در «سنن» در جلد چهارم صفحهی ٤٥٢ به شمارهی ٤٢٥٣ روایت کرده و حافظ در «تلخیص» گفته است: «در سند آن انقطاع وجود دارد» و در جای دیگری گفته است: «سند آن حسن است». «عون المعبود» (١١/٣٢٦) امام احمد از ابوبصره غفاری س روایت کرده است که رسول خدا ص فرمودند: «من از خدا خواستم که أمّتم را بر گمراهی جمع نکند و خدا نیز این خواستهام را اجابت فرمود». «المسند» (٦/٣٩٦) حافظ در «تلخیص» گفته است: «راویانِ آن ثقه هستند،اما در میانشان راویای وجود دارد که از وی نام برده نشده است». «عون المعبود» (١١/٣٢٦). ترمذی از ابن عمر ب روایت کرده است که: «خدا أمّتم را بر گمراهی جمع نمیکند و دست خدا همراه جماعت است و هر که از جمع جدا شود، به تنهایی به سوی آتش هدایت خواهد شد». ابوعیسی ترمذی گفته است: «این حدیث از این وجه غریب است». «سنن ترمذی» به شماره (٢١٦٨) ابن حجر در تخریج مختصر میگوید: «حدیث غریبی است که ابونعیم در «حلیة» ولالکایی در «السنّة» آن را روایت کردهاند و راویان آن گرچه از راویان صحیحاند، اما حدیث معلول است. حاکم دربارهی آن میگوید: «اگر این حدیث محفوظ میبود، من حکم به صحت آن طبق شرایط صحیح میکردم، امّا دربارهی یکی از راویانِ آن به نام معتمر بن سلیمان به هفت قول اختلاف شده است - وی آن هفت قول را ذکر کرده و گفته است - و این موجب اضطراب است و حدیث مضطرب از اقسام حدیث ضعیف است». از فیض القدیر» (٢/٢٧١). ابن ماجه آن را این گونه روایت کرده است: «امت من بر گمراهی جمع نمیشود». «سنن ابن ماجه» کتاب الفتن، باب السّواد الاعظم. (٢/١٣٠٣) سیوطی در «الجامع» آن را روایت کرده و به صحت آن اشاره کرده است. «فیض القدیر» (٢/٤٣١) امّا سندی گفته است: «در زواید آمده است که در سند آن فردی به نام ابوخلف الاعمی وجود دارد که اسمش حازم بن عطاء است و راویای ضعیف به شمار میآید». حاشیهی سندی بر سنن ابن ماجه (٢/٤٦٤). عراقی در تخریج احادیث بیضاوی گفته است: «این حدیث با طرقِ متعدد آمده، امّا در همهی آنها نظر و بحث وجود دارد. «منبع سابق». ابن حجر گفته است: «در این حدیث طرقِ متعددی وجود دارد که هیچ یکی از آنها خالی از بحث نیست. به نقل از «فیض القدیر» (٢/٢٠٠) اما علیرغم آن اصحاب اصول آن را روایت کرده و به آن استدلال کردهاند. ر. ک «المستصفی» (١/١٧٥) «الاحکام» از آمدی (١/٢١٩).