فصل دوم: آیا راهی برای تقریب وجود دارد؟
پس از شناسایی پایهها و ماهیت اختلاف میان اهل سنت و اهل تشیع و آگاه شدن از آراء و دیدگاههای دعوتگران تقریب در رابطه با آن برای ما روشن شد که آنها جرأت نکردهاند باطل را تغییر دهند و تنها به کلیگویی دربارهی تقارب اکتفا کردهاند. و برخی دیگر از دعوتگران تقریب از تشیع آنچه را در کتابهایشان به صورت یک واقعیت عینی موجود است مطلقاً نفی کردهاند، و برخی از فعالان تقریب از میان اهل سنت هم عین گفتههای آنها را تکرار کردهاند، و نتیجه چیزی جز پوشاندن باطل و خاکستر ریختن در چشمها و یا دعوت و فراخوانی ناآگاه از حقایق بسیار مهم موجود در این زمینه نبوده است.
بدون تردید پنهان کردن بیماری موجب درمان آن نخواهد شد، بلکه موجب پیشرفت و ادامهی آن خواهد گردید.
افزون بر این بسیاری از روافض امروز آشکارا مطالبی بسیار سختتر و سنگینتر از آنچه را در کتابهایشان موجود است بیان میکنند، و به همین دلیل است که تلاشهای تقریب در زمینهی این مشکل بسیار بزرگ به نتیجه نرسیده است و گره و یا آنگونه که برخی از روافض میگویند معمای اختلاف[١٩١٢] که همان اختلاف در منابع دریافت و اخذ دین و یا اصول و ادلهی عقاید و احکام، هنوز حل نشده است و به همین دلیل فاصلهی میان هر دو فرقه هرچه بیشتر شده و تلاشهای تقریب به بنبست رسیدهاند. پس بیاییم ببینیم که آیا واقعاً راهی برای تقریب وجود دارد؟ و چگونه میتوان در میان این دو فرقه وحدت، الفت و تقارب و محبت ایجاد کرد و باب فتنهها را بست؟!
در این فصل ما آراء و دیدگاههای گوناگون علما و اندیشمندان را در این زمینه مطرح کرده و پیشنهادها و راهکارهای مختلف مطرح شده برای حل اختلاف و رسیدن به تقارب را عرضه خواهیم کرد.
[١٩١٢]- محمدرضا مظفر، مجلهی رسالت، جلد ٣، ص ١٦١٤ تحت عنوان «السنیون والشیعة وموقفهما الیوم».