مسأله تقریب بین اهل سنت و شیعه

فهرست کتاب

٢) یکی از اصول اعتقادی اهل سنت این است که

٢) یکی از اصول اعتقادی اهل سنت این است که

پیامبر ص تمام دین را بیان کرده و آن را در اختیار عموم مسلمانان قرار داده است و چیزی از شریعت را به عنوان راز در اختیار کس قرار نداده و از وی نخواسته است آن را پنهان نگه دارد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿لَتُبَيِّنُنَّهُۥ لِلنَّاسِ وَلَا تَكۡتُمُونَهُۥ [آل عمران: ١٨٧]. «پیمان گرفت که حتما آن را براى مردم آشکار سازید و کتمان نکنید».

در جای دیگری می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡتُمُونَ مَآ أَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡبَيِّنَٰتِ وَٱلۡهُدَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا بَيَّنَّٰهُ لِلنَّاسِ فِي ٱلۡكِتَٰبِ أُوْلَٰٓئِكَ يَلۡعَنُهُمُ ٱللَّهُ وَيَلۡعَنُهُمُ ٱللَّٰعِنُونَ١٥٩ إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَبَيَّنُواْ [البقرة: ١٥٩-١٦٠]. «کسانى که دلایل روشن، و وسیله هدایتى را که نازل کرده‏ایم، بعد از آنکه در کتاب براى مردم بیان نمودیم، کتمان کنند، خدا آن‌ها را لعنت مى‏کند؛ و همه لعن‏کنندگان نیز، آن‌ها را لعن مى‏کنند؛ مگر آن‌ها که توبه و بازگشت کردند، و (اعمال بد خود را، با اعمال نیک)، اصلاح نمودند، (و آنچه را کتمان کرده بودند؛ آشکار ساختند؛) من توبه آن‌ها را مى‏پذیرم؛ که من تواب و رحیمم».

در جای دیگری می‌فرماید: ﴿وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ ٱلَّذِي ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ [النحل: ٦٤]. «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر براى اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آن‌ها روشن کنى؛ و (این قرآن) مایه هدایت و رحمت است براى قومى که ایمان مى‏آورند».

و این که خداوند متعال دین را برای امّت به کمال رسانده است. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ٱلۡيَوۡمَ يَئِسَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗاۚ [المائدة: ٣]. «امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مایوس شدند؛ بنابر این، از آن‌ها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم».

و در جای دیگری می‌فرماید: ﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ [النحل: ٨٩]. «و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است».

و این که پیامبر ص کسی از صحابه را جز دیگران به علم بخشی از احکام و مسایل شریعت اختصاص نداده است.خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ [النحل: ٤٤]. «و ما این ذکر ( قرآن) را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آن‌ها روشن سازى».

آیه بر این دلالت دارد که روشن‌گری و بیان برای تمام مردم است نه برای یک فرد و یا یک طایفه‌، گرچه آن فرد و یا طایفه، اهل بیت ایشان ص باشند.

در بخاری به نقل از ابوجحیفه س آمده است که از علی س سؤال کردم آیا نزد شما کتابی است؟ وی گفت: «خیر، مگر کتاب خدا و فهمی که به یک فرد مسلمان داده شده و آنچه در این صحیفه است، من گفتم در آن صحیفه چیست؟» گفت: «مسایل مربوط به دیه، آزاد کردن اسیر و این که مسلمان در برابر کافر کشته نمی‌شود»[٢٣٧].

رسول خدا ص در حالی وفات کرد که دین را برای امت به طور کامل روشن کرده بود، چنانکه از ایشان روایت شده است که: «من شما را بر دین و آیین روشن که شب آن ‌همانند روزش روشن است ترک می‌کنم و پس از من کسی از آن منحرف نمی‌شود، جز کسی که خود در پی هلاکت باشد»[٢٣٨]. ابوالدرداء س می‌گفت: «رسول خدا ص راست فرمود، وی ما را بر دین و آیین روشن و واضح ترک کرد»[٢٣٩].

ابوذر س می‌گوید: «رسول خدا ص ما را به گونه‌ای ترک کرد که ما حتی در مورد پرندگانی که در آسمان پرمی‌زدند، علم و آگاهی کسب کرده بودیم»[٢٤٠].

عمر س گفت: «روزی رسول خدا ص در میان ما به سخن ایستاد و ما را از آنچه از آغاز آفرینش تا ورود اهل بهشت به بهشت و ورود اهل جهنم به جهنم اتفاق افتاده بود و اتفاق می‌افتد آگاه کرد. برخی این مطالب را به خاطر سپردند و برخی دیگر نیز از یاد بردند»[٢٤١].

ابن حزم می‌گوید: «پیامبر خدا ص تمام دین را رساند و همه‌ی آن را بیان کرد، همان گونه که خدا به وی دستور داده بود»[٢٤٢]. و می‌گوید: «دین تکمیل شده است، پس نه چیزی از آن کاسته می‌شود. نه چیزی به آن افزوده می‌شود و نه تغییر می‌یابد»[٢٤٣]. وی می‌گوید: «هیچ گونه سرّ و رازی از دین نزد کسی نیست»[٢٤٤]. وی دلایل گفته‌هایش را از کتاب خدا نیز ذکر کرده است که برخی از آن‌ها پیش از این ذکر شدند.

امام شافعی: می‌گوید: «برای هیچ کس از پیروان دین خدا حادثه و اتفاق جدیدی روی نمی‌دهد مگر که در کتاب خدا رهنمودی به سوی هدایت و راه درست در رابطه با آن حادثه و اتفاق وجود دارد»[٢٤٥].

شیخ الاسلام ابن تیمیّه: می‌گوید: «این اصل - یعنی این که رسول خدا ص تمام اصول و فروع و ظاهر و باطن و علم و عمل دین را بیان کرده است - مهم‌ترین پایه‌ی ایمان است و هر کسی که بیشتر پایبند این اصل باشد از لحاظ علم و عمل به حق نزدیک‌تر است»[٢٤٦]. رافضیان با این گفته‌ی خویش که (شریعت یا گنجینه‌های علم نزد امامان به ودیعت گذارده شده است) با این اصل مهم مخالفت ورزیده‌اند. شرح این نظریه که تبدیل به یکی از مهم‌ترین اصول و ضروریات مذهب‌شان شده است خواهد آمد.

[٢٣٧]- «صحیح البخاری» کتاب العلم، باب کتابة العلم (١/٣٦) این حدیث با عبارتی دیگر نیز نقل شده است. ابوجحیفه می‌گوید: «از علی س سؤال کردم آیا نزد شما چیزی که در قرآن نباشد - و ابن عیینه گاهی می‌گفت، چیزی که نزد مردم نباشد - داده شده است؟» علی س فرمود: «سوگند به کسی که دانه را شکافته و جان‌ها را آفریده است، نزد ما چیزی جز قرآن نیست، مگر فهمی که به یک فرد مسلمان داده شده باشد و آن چه در این صحیفه است، من گفتم در آن صحیفه چیست؟» گفت: «مسایلی درباره‌ی دیه، آزادی اسیر و این که مسلمان در برابر کافر کشته نمی‌شود». «صحیح البخاری» کتاب الدّیات، باب لایقتل المسلم بالکافر (٨/٤٧).

[٢٣٨]- این بخشی از حدیثی است که ابن ماجه در سننِ خود آن را روایت کرده است. مقدمه‌ی کتاب، باب اتباع سنة الخلفاء الرّاشدین (١/١٦) نیزاحمد در (٤/١٢٦) مسند خود، حاکم در (١/٩٦) مستدرک خود و ابن ابی عاصم در کتاب «السنة» باب ذکر قول النبی ص «تَرَكتُكمْ عَلَی مِثْلِ الْبَیْضَاءً» (١/٢٦) آن را روایت کرده‌اند. روایت‌های متعدد دیگری نیز در این زمینه روایت شده است که اکثرآن‌ها را آلبانی صحیح دانسته است.

[٢٣٩]- ابن ابی‌عاصم در کتاب «السنة» (١/٢٦) آن را روایت کرده است.

[٢٤٠]- این اثر را امام احمد در مسند خود روایت کرده است (٥/١٥٣).

[٢٤١]- «صحیح البخاری»، کتاب بدء الخلق، باب ما جاء فی قوله تعالی: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَيۡهِۚ " (٤/٧٣).

[٢٤٢]- «المحلی» (١/٢٦).

[٢٤٣]- منبع سابق (١/٢٦).

[٢٤٤]- منبع سابق (١/١٥).

[٢٤٥]- «الرّسالة»، ص ٢٠.

[٢٤٦]- «معارج الوصول إلی معرفة أن أصول الدّین وفروعه، قد بینها الرسول ص، ص ٢. و «موافقه صحیح المنقول لصریح المعقول» (١/١٣).