٥) یکی دیگر از روشهای آنها
این است که «به نصّی متداول و مشهور چیزی را که اصلی ندارد میافزایند، همان گونه که به نص استخلاف علی بر مدینه به هنگام غزوهی تبوک افزودهی موضوعی را الحاق کردهاند و آن عبارت است از: «شایسته نیست من از مدینه بیرون روم، مگر این که تو جانشین من بر مدینه باشی»[٢٠١].
این افزوده علاوه بر این که کذبی است که به رسول خدا ص نسبت داده شده است، ساخته و پرداختهی کسی است که دانش نداشته و در وضع حدیث از مهارتی برخوردار نبوده است. چرا که پیامبر ص بارها از مدینه بیرون رفته در حالی که جانشین وی بر مدینه غیر علی بوده است. در سفرهای عمره و صلح حدیبیه، غزوهی خیبر، فتح مکه، غزوهی حنین و طایف، حجه الوداع، غزوهی بدر و غیره علی س همراه و همرکاب رسول خدا ص بوده است و دیگران جانشین ایشان بر مدینه بودهاند و این قضیه با سندهای صحیح روایت شده است و تمام حدیث شناسان بر آن اتفاق دارند[٢٠٢]. مثالهای زیادی از این دست وجود دارد.
یکی دیگر از شگردهایشان این است که حدیثی را با همهی طُرق و الفاظ آن از کتابهای اهل سنت نقل میکنند و در آخر محدثان را که آن حدیث را تخریج و روایت کردهاند ذکر میکنند. بدون آنکه تعیین کنند هر محدثی با چه الفاظ و کلماتی آن حدیث را تخریج کرده است تا به خواننده چنین وانمود کنند که نص نقل شده از کتابهای اهل سنت، با تمام طرق و الفاظی که آنها ذکر کردهاند نزد هر محدثی از محدثان اهل سنت وجود دارد و به دلیل اتفاق تمام محدثان اهل سنت بر روایت آن، با همهی این طرق و الفاظ صحیح است.
کتاب «حدیث ثقلین» که دارالتقریب قاهره آن را به چاپ و نشر رسانده و از روش فوق[٢٠٣] استفاده کرده است. مثال خوبی در این زمینه به شمار میرود. در این کتاب احادیث با همهی طرق و روایات ذکر شدهاند و در آخر محدثان که آن را تخریج کردهاند بدون تعیین الفاظ و طرق هر محدّث، ذکر گردیدهاند.
در حالی که تمام طرق این حدیث صحیح نیستند[٢٠٤].
[٢٠١]- «منهاج الکرامة»، ص ١٢٣ از ابن مطهر حلّی، چاپ شده همراه با «منهاج السنّه»، جلد ١، تحقیق از محمد رشاد سالم.
[٢٠٢]- «منهاج السنّه»، (٣/٩٠٨) «منبع سابق» (٣/١٦) و (٤/٩٤).
[٢٠٣]- «حدیث ثقلین» از محمد قوام الدّین قمی. چاپ دارالتقریب بین المذاهب.
[٢٠٤]- این حدیث در صحیح مسلم به نقل از زید بن ارقمس بدین شرح آمده است: امّا بعد: «أَلَا أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ يُوشِكُ أَنْ يَأْتِيَنِي رَسُولُ رَبِّي فَأُجِيبَهُ، وَإِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ، أَحَدُهُمَا: كِتَابُ اللَّهِ، فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ، فَتَمَسَّكُوا بِكِتَابِ اللَّهِ وَخُذُوا بِهِ" - فَرَغَّبَ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَحَثَّ عَلَيْهِ - ثُمَّ قَالَ: «وَأَهْلُ بَيْتِي. أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي». «امّا بعد، آگاه باشید ای مردم که من یک انسانم و ممکن است فرستادهی خدا به زودی بیاید و من فراخوانِ وی را اجابت کنم. بنابراین من دو چیز بسیار مهم و گران قدر را در میانتان باقی میگذارم که نسختین آنها کتاب خدا است که در آن نور و هدایت است. پس از کتاب الله پیروی کرده به آن چنگ زنید. راوی میگوید پیامبر خدا ص مردم را دربارهی کتاب خدا تشویق و ترغیب کرد و سپس فرمود: «اهل بیت من، من دربارهی اهل بیتم خدا را به شما یادآوری میکنم، من دربارهی اهل بیتم خدا را به شما یادآوری میکنم، من دربارهی اهل بیتم خدا را به شما یادآوری میکنم». این حدیث را مسلم در فضایل اصحاب پیامبر، باب فضایل علی س روایت کرده است (٧/١٢٢-١٢٣) این روایت مسلم است و ابن تیمیه به استدلال رافضه از این حدیث و سایر روایات ضعیف دیگر که از طریق جمهور روایت شده پاسخ داده است. ر. ک «منهاج السنّه» (٤/١٠٤) «المنتفی»، ٤٧٥.