مسأله تقریب بین اهل سنت و شیعه

فهرست کتاب

خاتمه

خاتمه

الحمد لله الذي بنعمته تتم الصالحات، والصلاة والسلام على من أكمل الله به الرسالات وعلى آله وصحبه أجمعین. اما بعد:

از خلال بحث گذشته مجموعه‌ای از مسایل و قضایای مهم برای ما روشن شد که راه تقریب میان اهل سنت و شیعه را اگر خدا بخواهد واضح و روشن می‌کند، از جمله:

١) از طریق نقل مطالب کتاب‌های شیعی همچون «غاية ‌المرام» که عالم بزرگ و مرجع معاصر شیعه «محسن امین» به آن افتخار می‌کند و کتاب‌های مشابه دیگر دانستیم که؛ کتاب‌های شیعه اهل سنت را به گونه‌ای غیرواقعی معرفی کرده‌اند. چرا که روایت‌های زیادی نقل کرده و ادعا کرده‌اند آن‌ها را از کتاب‌های معتبر اهل سنت نقل کرده‌اند و همه‌ی این روایات انحرافات و شذوذات آن‌ها را تأیید می‌کند و بنابر همین روایت‌ها و تصویری که باتوجه به همین روایت‌ها، کتاب‌های تشیع از اهل سنت ارایه کرده‌اند، مدعی شده‌اند که بین اهل سنت و شیعه هیچ اختلاف جوهری‌ای وجود ندارد و برخی از علمای اهل سنت نیز در نتیجه‌ی رغبتی که به وحدت و ناآگاهی‌ای که از واقعیت داشته‌اند نیز همین گفته‌ها را تکرار کرده‌اند، و ندانسته‌اند که در ورای این گفته‌ها چه برنامه‌ریزی و توطئه‌ای نهفته است که اجرا و پیاده کردن آن قرن‌ها طول کشیده است.

٢) هر کسی به تحقیق و بررسی مذهب شیعه، تنها از روی کتاب‌هایی که درباره‌ی فرقه‌ها و نحله‌ها نوشته شده است و یا از روی کتاب‌های فقهی شیعی و یا از روی کتاب‌هایی که شیعیان برای تبلیغ مذهب خویش نوشته‌اند بسنده کند، به حقیقت آنچه شیعیان بر آنند پی نمی‌برد و شاید در مورد انحرافاتی که از آن‌ها شنیده است، دچار شک و تردید شود.

هر کسی می‌خواهد از وضعیت بسیار خطرناک و نابسامان عقیدتی‌ای که این گروه بر آن است، آگاه شود، باید کتاب‌های حدیث، تفسیر و کتاب‌های رجال‌ای را که بنا به اعتراف علما و شیوخ معاصرشان هنوز هم از منابع معتبرشان به حساب می‌آیند، مورد تحقیق و بررسی قرار دهد و کتاب‌هایی همچون «اصول کافی» و «بحار» را در حدیث و «تفسیر ابراهیم قمی» و «تفسیر عیاشی» و «تفسیر صافی» و «تفسیر برهان» و غیره را در تفسیر و «رجال کشی» را در رجال بخواند تا بتواند از روی علم و آگاهی و بصیرت در مورد تشیع داوری و قضاوت کند.

٣) یکی از نتایج بسیار مهم و شگفت‌آور این تحقیق آن بود که من مشاهده کردم که مجموعه‌های حدیثی و تفسیری اثناعشریه همه‌ی انحرافات شاذ و غلوها و تندروی‌های فرقه‌های گذشته را که کتاب‌های فرقه‌ها و نحله‌ها از آن صحبت کرده‌اند، در خود جای داده است. به طور مثال مسأله‌ی تحریف قرآن، مسأله‌ی بداء، مسأله‌ی برتر دانستن امامان از پیامبران و غیره که از عقاید باطنیان غالی بوده در کتاب‌های معتبر اثنی‌عشری نه تنها موجود است، بلکه به حد تواتر و شهرت رسیده است، چنانکه این مسأله را با ذکر شواهد به تفصیل بیان کردیم.

٤) کتاب‌های حدیثی شیعه که آن‌ها را مقدس و از علوم آل محمد می‌دانند، بایستی پیش از گفت‌وگو درباره‌ی تقریب مورد تحقیق و بررسی و ارزیابی قرار گیرند. تحریف و کمی و زیادی به آن‌ها راه پیدا کرده است. به طور مثال «الکافی» که در عصر طوسی (متوفاى ٤٦٠هـ) سی کتاب بوده است (و هر کتابی بخش بسیار بزرگی از اخبار و روایاتشان را در خود جای داده است) در عصر شیخ دیگرشان کرکی (متوفاى ١٠٧٦هـ) به پنجاه کتاب رسیده است. همچنین کتاب «تهذیب الاحکام» بنا به گفته‌ی نویسنده‌اش، طوسی در کتاب «عدۀ الاصول» تنها بیش از (٥٠٠٠) حدیث داشته است یعنی حداکثر به (٦٠٠٠) نمی‌رسد، اما علمای معاصرشان می‌گویند، احادیث آن به (١٣٥٩٠) حدیث می‌رسد. همچنین آن‌ها زمانی برای احادیث‌شان سند درست کرده‌اند که با نقد اهل سنت مواجه شده‌اند و تقسیم حدیث نزدشان به صحیح و غیر صحیح به زمانی برمی‌گردد که شیخ‌الاسلام ابن تیمیه در کتاب «منهاج‌السنه» این چیز را مورد نقد قرار داده است و کسی که این کار را انجام داده است ابن مطهر حلی است که شیخ‌الاسلام ابن تیمیه دیدگاه‌های او را مورد نقد قرار داده است. این بدان معناست که آن‌ها دین و مذهب‌شان را باتوجه به نقدهایی که به آن صورت می‌گیرد تغییر می‌دهند تا پیروان‌شان را از دست ندهند، و همچنین به خاطر تبلیغ مذهب‌شان به مرور زمان به کتاب‌های حدیثی خویش چیزهایی می‌افزایند و حتی کارشان به جایی رسیده است که کتاب‌های کاملی جعل می‌کنند و آن را به علمای گذشته‌شان و یا به شخصیت‌هایی که اصلاً وجود خارجی ندارند نسبت می‌دهند، چنانکه ما با شواهد به اثبات رساندیم که نخستین کتابی که شیعیان تألیف کرده‌اند و الف بای تشیع خوانده می‌شود و کتاب خدا را مورد عیبجویی قرار داده است. که همان کتاب «سلیم بن قیس هلالی» باشد، کتابی است موضوع و دروغین و نویسنده‌اش اصلاً وجود خارجی ندارد. علاوه بر این در کتاب‌های تفسیری و حدیثی آن‌ها اخبار و روایات زیادی وجود دارد که موضوع و دروغ بودن آن‌ها واضح و روشن است، چرا که دین و کتاب امت را مورد عیب‌جویی قرار می‌دهند.

٥) ما آرای شیوخ و علمای معاصر آن‌ها را که از دعوتگران تقریب به شمار می‌آیند، در مورد غلوی که کتاب‌های شیعه مشتمل بر آن است، مورد جستجو قرار دادیم، اما در آرای آن‌ها چیزی که مخالف این غلو باشد ندیدیم، بلکه آرای آن‌ها یا صریحاً این غلو را مورد تأیید قرار می‌داد و این چیز در کتاب‌هایی که این دعوتگران در کشورهایی نوشته‌اند که شیعیان در آن‌ها از اکثریت و قدرت برخوردارند ظاهر است، و یا این که آنچه را در کتاب‌های‌شان آمده و موجود است نفی و انکار می‌کنند و این کار را به گونه‌ای انجام می‌دهند که هدف واقعی آن‌ها را تنها کسانی درک می‌کنند که از محتویات منابع اصلی آن‌ها آگاه باشند. ما همه‌ی این چیزها را بدون آنکه بی‌انصافی کرده باشیم با حقایق و اعداد و ارقام روشن کردیم.

٦) تلاش‌هایی که از طرف تشیع در جهت تقریب صورت گرفته است، تنها سپری است برای تبلیغ تشیع در مناطق اهل سنت و شیعیان از دعوت تقریب حداکثر استفاده را برده و کتاب‌ها و مواد تبلیغاتی خویش را در مناطق اهل سنت در هر جا پخش کرده‌اند و این چیز آثار منفی بسیاری نسبت به اهل سنت داشته است، و این چیز را تنها کسی درک می‌کند که از میزان پیشروی تشیع در مناطق اهل سنت آگاه باشد. در کنفرانس نجف شیعیان در برابر صدای حقی که با حجت و برهان قاطع همراه بود - از روی تقیه - تسلیم شدند، اما وفات نادرشاه باعث شد این کنفرانس عقیم بماند.

٧) چگونه می‌توان با کسی وحدت کرد که کتاب خدا را زیر سؤال می‌برد و آن را به گونه‌ای که قواعد تفسیر آن را برنمی‌تابد، تأویل و تفسیر می‌کند و ادعا می‌کند که پس از نزول قرآن بر امامانش کتاب‌هایی آسمانی نازل شده است و امامت را نبوت می‌داند، و امامان را برتر از پیامبران و رسل می‌داند، و عبادت خدای یگانه و توحید را به گونه‌ای تعریف و تفسیر می‌کند که معنای واقعی آن نیست، و آن را به اطاعت و پیروی از ائمه تفسیر می‌کند، و می‌گوید شرک به معنای اطاعت و اتباع دیگران در کنار ائمه است، و بهترین یاران پیامبر ص را تکفیر می‌کند و می‌گوید تمام صحابه جز سه نفر یا چهار نفر یا هفت نفر - با توجه به اختلاف روایت‌هایشان در این زمینه - مرتد شده‌اند، و با عقایدی همچون امامت، عصمت، تقیه، رجعت، غیبت و بداء راه خودش را از راه جمهور مسلمانان جدا کرده است و اکثر این آراء و عقاید از نظر سلف عقاید غلات و باطنیان کافر بوده‌اند، اما امروزه در کتاب‌های اثنی عشری به وفور دیده می‌شوند. و همه‌ی این مطالب را ما با شواهد و مدارک مستدل بیان کردیم.

٨) ما آراء و دیدگاه‌های علما و اندیشمندان مسلمان را در حل اختلافات فیمابین بیان کردیم و راهکاری را که به نظر ما بهترین راهکار است نیز بیان کردیم و این خداست که هر که را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند.