شمارهی (٤)
یکی از کتابهایی که شیعیان ادعا میکنند از سوی خدا نازل شده است و «لوح فاطمه» نامیده میشود و در برخی از کتابهای شیعه آمده است.
از جمله:
١- «الکافی»، کلینی (١/٥٢٧).
٢- «الوافی»، فیض کاشانی، مجلد اول (٢/٧٢).
٣- «اکمالالدین»، ابن بابویه قمی، ص ٣٠١-٣٠٤.
٤- «اعلام الوری»، أبوعلی طبرسی، ص ١٥٢.
٥- «الاحتجاج»، أبو منصور طبرسی (١/٨٤-٨٧).
٦- «الاستنصار»، کراجکی، ص ١٨.
بسم الله الرحمن الرحیم
این کتابی است از سوی خدای عزیز و حکیم برای پیامبرش محمد و نورش و سفیرش و حجابش و دلیلش که آن را روح امین از نزد پروردگار جهانیان نازل کرده است. اما محمد نامهایم را بزرگ بشمار، نعمتهایم را شکر کن و خوبیهایی را که با تو کردهام، انکار نکن. من خدایی هستم که غیر از من خدایی نیست. من شکنندهی جباران و یاور مظلومان و فرمانروای روز جزا و سزا هستم. من خدایی هستم که غیر از من خدایی وجود ندارد. هر کس به فضل کسی غیر از من امید داشته باشد و یا از عدل و مجازات کسی غیر از من بترسد، او را به گونهای عذاب دهم که کسی را از جهانیان عذاب نداده باشم. پس تنها مرا عبادت کن و بر من توکل کن. من هیچ پیامبری نفرستادهام مگر آنکه پس از به پایان رسیدن ایامش و سپری شدن مدتش برای او وصیای قرار دادهام. من تو را بر پیامبران برتری دادهام و وصیات را نیز بر اوصیا برتری دادهام و تو را به وسیلهی دو جوانت و دو نوهات حسن و حسین برتری دادهام. حسن را پس از سپری شدن ایام پدرش معدن علمم قرار دادهام و حسین را گنجینهی وحی خویش قرار دادهام و او را با شهادت عزت دادهام و خاتمهی او را همراه با سعادت قرار دادهام. او افضلترین شهیدان است و درجهاش از همهی شهیدان برتر است. من «کلمهی تامّه» و «حجت بالغه»ام را نزد او قرار دادهام و به وسیلهی عترت او سزا و جزا میدهم. اولین آنها علی زینالعابدین و زینت اولیای گذشتهی من است. فرزند او محمد شبیه جد ستوده شدهاش است و شکافندهی علمم و معدنِ حکمتم است. شککنندگان دربارهی جعفر هلاک خواهند شد و رد کننده بر او همانند رد کننده بر من است.
من تصمیم قطعی گرفتهام که از جعفر با کمال احترام استقبال و پذیرایی کنم و او را دربارهی پیروان، یاوران و دوستانش شاد گردانم. پس از وی موسی یا فتنهای کور و تیره و تار مواجه شد، اولیای من از جام پر نوشانده خواهند شد. هر کسی یکی از آنها را انکار کرد، گویا نعمتهایم را انکار کرده است و هر کسی منکر آیهای از کتابم شد، بر من دروغ بسته است. وای به حال افترا زنندگان و انکارکنندگان. پس از سپری شدن مدت موسی، بنده و حبیب من و برگزیدهی من از میان فرزندان علی، ولی و یاور من که در شهری دفن خواهد شد که آن را بندهی صالح خدا بنا کرده است و در کنار بدترین مخلوقاتم. قول من حق است که او را با فرزندش محمد و خلیفه و وارث علمش پس از او خوشحال گردانم.
او معدن علم من، موضع سر من و حجت من بر مخلوقاتم خواهد بود. هر بندهای که به او ایمان بیاورد، جایش در بهشت خواهد بود و شفاعت او دربارهی هفتاد نفر از خویشاوندانش که همه مستحق آتش باشند، پذیرفته خواهد شد. پس از او این سعادت نصیب فرزندش علی، که ولی، یاور، گواه من بر خلق و امین من بر وحیم است و دعوتگر راهم و مخزن علمم حسن را از او به وجود خواهد آورد، خواهد شد.
من این سلسله را با فرزندش (م. ح. م. د) که رحمت جهانیان است و کمال موسی، شکوه عیسی و صبر ایوب را با هم دارد، تکمیل خواهم کرد. اولیای من در زمان او کم خواهند شد و سرهایشان همانند سرهای ترکان و دیلمیان قطع خواهد شد.
آنها کشته خواهند شد، سوزانده خواهند شد و همیشه در حال ترس و وحشت خواهند بود. زمین از خون آنان رنگین خواهد شد و بدبختی و بیوه شدن در میان زنانشان گسترش خواهد یافت. اولیای واقعی من همینان هستند و به وسیلهی همینهاست که هر فتنهی کور و تیره و تاری را برطرف میکنم و به وسیلهی همینهاست که زلزلهها را دور میکنم و به وسیلهی همینهاست که بارهای سنگین و طوقها را برمیدارم. رحمت و درود خدا بر همینها باد و همینها هستند که بر هدایتند.
عبدالرحمن بن سالم میگوید: «ابوبصیر گفته است: «اگر در همهی عمرت جز همین حدیث را نشنیده باشی، تو را کفایت خواهد کرد. پس آن را پنهان کن مگر از اهلش».