بخش چهارم: یمین
یمین در لغت به معنی سوگند و در اصطلاح شرعی عبارت است از تحقق بخشیدن به چیزی یا مؤکد سوختن و استوار کردن چیزی که غیر ثابت است، اما احتمال وقوع را دارد. پس سوگند لغو و سرزبانی خارج میشود؛ خارج میشود؛ مانند «به خدا قسم! مواهم مرد» که چنین عبارتی سوگند نیست.
سوگند چه زمانی منعقد میگردد؟
۱- سوگند خوردن به ذات خدا و اسمهایی که به خداوند متعال اختصاص دارند؛ مانند: «الله»، «رب العالمین»، «زندهای که هرگز نمیمیرد»، «کسیکه جانم در درست اوست» و امثال آن، با این کلمات و عبارات سوگند منعقد میگردد و اگر شخص بگوید: قصد سوگند نداشتم، از وی پذیرفته نمیشود.
۲- سوگند خوردن به صفات ذاتی خدا مثل «سوگند به عزب خدا»، «سوگند به عظمت خدا»، «سوگند به کبریایی خدا»، «سوگند به کلام الله» و «سوگند به مشیت و خواست خدا»، منعقد میگردد.
۳- سوگند خوردن به «حق الله»، اگر مراد از آن، قرآن یا استحقاق خداوند برای الوهیت باشد، سوگند منعقد میگردد و اگر مراد از آن، عبادات باشد، سوگند نیست و منعقد نمیگردد.
۴- سو گند خوردن به اسماء و گلماتی که بر خداوند وغیر خداوند اطلاق میگردند، اگر به طور مطلق باشد؛ مانند: «رحیم»، «خالق» و «رازق» سوگند منعقد میگردد؛ زیرا این کلمات هنگامی که به طور مقید باشند، باری غیر خداوند اطلاق میگردند؛ مانند: «فلانی رحیم القلب است»، «فلانی رازق همسرش است (ازکسبش) و «فلان خالق لباسش است (هرگاه آن را جدا کند و آن را بدوزد)».
۵- عبارات «و لاها الله» و «ایم الله»، در سوگند الفاظ کنایه هستند؛ یعنی، اگر شخص این کلمات را بر زبان آورد و از آن قصد سوگند داشته باشد، سوگند منعقد میگردد و اگر قصد سوگند نداشته باشد، سوگند منعقد نمیگردد.
۶- اگر کسی به دیگری بگوید: «تو را به خدا قسم میدهم» و «قسم به خدا از تو میخواهم»، در این صورت اگر سوگند دادن خودش را اراده کند، برای دیگری سنت است که اگر مرتکب کار حرام یا مکروهی نمیشود، خواستهاش را بر آورده کند و اگر قصد التماس و شفاعت را داشته یا به طور مطلق بگوید و هیچ قصد و ارادهای نداشته باشد، سوگند نیست و منعقد نمیگردد.
سوگند خوردن مکروه است مگر در طاعت و عبادت (انجام دادن کار واجبی، انجام دادن کار مندوبی، ترک کار حرامی و ترک کار مکروهی) یا هنگام نیاز به تأکید کلام یا تعظیم و بزرگ پنداشتن امری، که در این صورتها مکروه نیست؛ مانند: سوگند خوردن به عبارات زیر:
به خدا قسم ب پدرم احترام میگذامرم.
به خدا قسم صله رحم را به جای میآورم.
به خدا قسم کسی را غیبت و بدگویی نمیکنم.
به خدا قسم امانتت را به فلانی دادهام (زمانی که دیگری شک کند که آیا این فرد امانت وی را داده است؟
به خدا قسم رضای خدا در رضای پدر و مادر است.
حروف قسم سه تاست: «واو» مثل «و الله»؛ «با» مثل «بالله» و «تاء» مثل «تا الله». «تاء» به «الله» اختصاص دارد. اگر کسی بدون قصد، قسم به سر زبانش آمد، سوگند منعقد نمیگردد. درست است سو گند خوردن به کاری که در گذشته انجام گرفته است؛ مانند «به خدا قسم چنین کاری را نکردهام» و «به خدا قسم آن را انجام ندادهام»؛ در این صورت اگر شخص دروغگو باشد، آن سوگند، «یمین غموس» است که از گناهان کبیره است و کفاره آن واجب است. «یمین غموس» سوگند دروغ است که صاحب خود را در گناه فرو میبرد.
هنچنین درست است سوگند خوردن به کاری که در آینده انجام خواهد گرفت؛ مانند: «به خدا قسم کار معروف و شایسته را با فقیران انجام خواهم داد»؛ در این صورت بر شخص واجب است که در حق فقیران نیکی کند.
اگر شخصی بر ترک واجبی یا انجام دادن کار حرامی سوگند خورد، مانند: «به خدا قسم نماز صبح را نمیخوانم» یا «بخ خدا قسم شراب را خواهم نوشید»، در این دو صورت گناهکار شده است و سوگندش را باید بشکند و کفارهاش را بدهد. و اگر بر انجام دادن کار مکروهی سوگند خورد، مانند: «به خدا قسم هرگاه داخل مسجد شدم، اول با پای چپ داخل میشوم» یا بر ترک مندوبی سوگند بخورد، مانند: «به خدا قسم بیمار را عیادت نمیکنم»، در این دو صورت برایش سنت است که سوگندش را بشکند و کفارهاش را بدهد. و اگر بر انجام دادن کار مباحی سوگند بخورد، مانند: «به خدا قسم خرما را خواهم خورد»، یا بر ترک مباحی سوگند بخورد، «به خدا قسم امشب نمیخوابم»، در این دو صورت برایش سنت است که سوگندش را حفظ نماید و آن را نشکند.
اگر شخصی بگوید: «به عهد خداوند قسم چنین کاری را انجام نمیدهم»، این عبارت، کنایه است؛ اگر قصد از آن سوگند باشد، در صورت شکستن آ، واجب است که کفارهاش را بدهد. و اگر بگوید: «به خدا قسم شلوار را نمیپوشم» در حالیکه آن را پوشیده است، یا «به خدا قسم سوار ماشین نمیشوم» در حالیکه سوار شده است، یا «به خدا قسم بلند نمیشوم» در حالیکه بلند شده است، یا «به خدا قسم نمینشینم» در حالیکه نشسته باشد، و این کارها را ادامه دهد، سوگندش شکسته میشود و باید کفاره آن را بدهد.
اگر شخصی بگوید: «به خدا قسم ازدواج نمیکنم» در حالیکه ازدواج کرده باشد، ی بگوید: «به خدا قسم پاک نمیشوم» در حالیکه پاک شده باشد و آن کارها را ادامه دهد، سوگندش شکسته نمیشود.
مسائل زیادی دربارده سوگند وجود دارد، دقت و هو شیاری در آنچه ذکر کردیم، کافی است تا بقیه مسائل بر آن قیاس شود. کسیکه از چراغ، روشنایی نمیگیرد، با روشن کردن چراغ نیز روشنایی نمیگیرد. برای انسان با هوش یک دلیل کافی است ولی برای انسان خرف و کند خاطر هزار دلیل هم کافی نیست.