انواع نذر و احکام آن
نذر بر دو قسم است:
۱- نذر لحاجت و خشم و غضب. به خاطر این به نذر لجاج نامگذاری شده که در لجاج و غضب واقع میشود.
۲- نذر تبرر (نیکی و نیکی پذیری). چنین نذری به خاطر طلب بر و نیکی به وسیله آن و تقرب به خداوند، به نذر تبرر نامگذاری شده است. نذر تبرر دو نوع است:
اول: نذر مجازات و پاداش؛ عبارت است از اینکه شخص ملتزم چیزی گردد به عنوان تقرب به خداوند در برابر حاصل شدن و حدوث نعمتی یا دفع بلایی؛ مانند اینکه بگوید: «اگر خداوند مرا ثروتمند کرد، بر من باد که هزار درهم را صدقه بدهم»، یا اینکه بگوید: «اگر خداوند بیمارم ر شفا داد، بر من باد که ده روز روزه بگیرم»، پس وقتی که آن مطلب حاصل شد؛ یعنی، هرگاه خداوند وی را ثروتمند کرد، بر او لازم است که هزار درهم صدقه بدهد و هرگاه خداوند بیمارش را شفا داد، بر او لازم میگردد که ده روز روزه بگیرد اگرچه به طور پراکنده باشد.
دوم: کسیکه نذر تبرر کند و بدون تعلیق بر چیزی، خود را ملتزم به انجام عملی نیک و تقرب به خداوند گرداند؛ مانند اینکه بگوید: «بر من باد که برای خداوند یک روز روزه بگیرم»، که در این صورت گفتن یک روز روزه بر وی واجب میگردد.
در هر دو نوع از نذر تبرر، وفای به نذر بر نذر کننده واجب است.
نذر لجاجت و غضب: به این صورت است که شخص خود را از چیزی منع کند یا بر چیزی حریص باشد با معلق کردن ملتزم شدن به قربت و طاعتی؛ مانند اینکه بگوید: «اگر با زید حرف زدم، مالم را صدقه میدهم» پس هرگاه با زید حرف زد، شخص دریین دو چیز مخیر است و باید یکی از آن دو را انجام دهد: یا مالش را صدقه بدهد و یا کفاره سوگند را بدهد؛ زیرا با این گفته روشن میشود که از حرف زدن با زید رویگردان است و آن را نمیخواهد. اما هرگاه بگوید: «اگر خداوند حرف زدن با زید را نصیبم کند، مالم را صدقه میدهم»، این کلام دلالت میکند بر اینکه او به حرف زدن با زید رغبت دارد. پس هرگاه خداوند حرف زدن با زید را نصیب وی کند، بر او لازم میگردد که مالش را صدقه دهد؛ زیرا نذر تبرر برای رغبت و میل داشتن به چیزی است و نذر لجاج برای رویگردان شدن از چیزی است.
اگر شخصی روزه گرفتن یک روز معین را نذر کند، روزه گرفتن آن روز به صورت قضا درست است و اگر بگوید: «بر من باد که برای خداوند روزه بگیرم» یا بگوید: «روزه دهر را نذر کردم» یا بگوید: «نذر کردم که روزه بگیرم»، در این صورتها روزه گرفتن یک روز کفایت میکند.
اگر کسی نماز خواندن در مسجد معینی ر نذر کند، در این صورت لازم نیست که فقط در آن مسجد نماز بگزارد؛ بلکه میتواند در هر مسجدی نماز بخواند و نماز خواندن در هر مسجدی کفایت میکند غیر از مساجد سه گانه؛ مسجدالحرام در مکه، مسجد النبی در مدینه و مسجد الأقصی، که اگر نماز خواندن در یکی از این سه مسجد را نذر کند، نمیتواند در مساجد دیگر نماز بخواند.
هرآنچه از نظر شرع واجب است، با نذر نیز واجب میشود؛ پس هرگاه کسی روزهگرفتن یک روز را نذر کند، علاوه بر روزهگرفتن آن روز، بر او واجب است که شب، قبل از طلوع فجر صادق، نیت و قصد روزه را داشته باشد.
خلاصه نذر بر دو قسم است: ۱- نذر تبرر و نیکی ۲- نذر لجاجت و خشم و غضب. نذر تبرر بر دو نوع است: ۱- نذر مجازات و پاداش؛ مثل اینکه بگوید: «اگر در امتحان قبول شد، یک ختم قرآن بر او لازم میگردد.
۲- ملتزم شدن به انجام عملی نیک و تقرب به خداوند بدون تعلیق بر چیزی؛ مثل اینکه بگوید: «بر من باد که برای خداوند حج را به جای آورم»، پس به جای آوردن حج بر او واجب میگردد.
نذر لجاج به این صورت است که شخص، خود را از چیزی منع کند یا بر چیزی حریص باشد و یا برای تحقیق خبری نذر کند. منع کردن از چیزی مانند اینکه بگوید: «اگر با زید حرف زدم، مالم را صدقه میدهم، پس هرگاه بازید حرف زد، مخیر است بین اینکه مالش را صدقه بدهد یا کفاره سوگند را بدهد و حریص بودن بر چیزی مانند اینکه بگوید: اگر خانه فلانی را نخریدم، بر من باد که پیاده به حچ بروم»، پس هرگاه نتوانست آن خانه را بخرد، مخیر است بین اینکه پیاده به حج برود (اگر با سواری رفت، به نذرش وفا کرده است، ولی باید فدیهای بدهد؛ یعنی، گوسفندی را ذبح نماید) و بین اینکه کفاره سوگند را بدهد. و نذر کردن بران تحقیق خبر مانند اینکه به رفیقش بگوید: فلانی از سفر آمد و رفیقش بگوید: فلانی از سفر نیامده است. در نتیجه او خشمگین شود و بگوید: «اگر فلانی از سفر نیامده باشد، بر من باد که یک هفته روزه بگیرم. پس هرگاه آن خبر به نیامدن فلانی از سفر تحقق پیدا کند، نذر کننده مخیر است بین اینکه یک هفته روزه بگیرد و بین اینکه کفاره سوگند را بدهد.
نذر بر انجام دادن چیزی مباح و ترک کردن آن لازم نمیگردد مگر اینکه آن را به خداوند متعال اضافه نماید مانند اینکه بگوید: «بر من باد برای خداوند متعال کهغذایی نخورم جز نانبی نان خورش»، پس هرگاه نان خورش خورد، کفاره سوگند بر او واجب میگردد.
نذر در امتهای پیشین هم بوده، خداوند متعال از زبان زن عمران حکایت میکند که: ﴿رَبِّ إِنِّي نَذَرۡتُ لَكَ مَا فِي بَطۡنِي مُحَرَّرٗا﴾[آل عمران: ۳۵]
«آنچه در شکم دارم، آن را خالصانه برای عبادت و خدمت تو نذر کردم».
زن عمران گمان کرده که حملش پسر است، نذر کرده که هرگاه بزرگ شود، او را برای خدمت به بیت المقدس قرار دهد. و در جای دیگری فرشته به حضرت مریم امر کرده است:
﴿فَقُولِيٓ إِنِّي نَذَرۡتُ لِلرَّحۡمَٰنِ صَوۡمٗا فَلَنۡ أُكَلِّمَ ٱلۡيَوۡمَ إِنسِيّٗا﴾[مریم: ۲۶]
«بگو: من نذر کردهام برای رضایت خداوند ساکت و ی صدا بمانم، پس امروز با هیچ انسانی صحبت نمیکنم».
به نسبت این امت، خداوند متعال درباره نذر میفرماید: ﴿وَمَآ أَنفَقۡتُم مِّن نَّفَقَةٍ أَوۡ نَذَرۡتُم مِّن نَّذۡرٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُهُۥۗ﴾[البقره: ۲۷۰]
«هر آنچه از زکات یا صدقه میدهید، یا هر نذری که میکنید و به آن وفا مینمایید، همانا خداوند آن را میداند و جزا و پاداش آن رابه شما میدهد».
در جای دیگری میفرماید: ﴿يُوفُونَ بِٱلنَّذۡرِ وَيَخَافُونَ يَوۡمٗا كَانَ شَرُّهُۥ مُسۡتَطِيرٗا ٧﴾[الانسان: ۷]
خداوند متعال در این آیه مؤمنان پرهیزگار را مدح و ستایش نموده که هرگاه طاعتی را نذر کنند، آن را انجام میدهند؛ زیرا از هول و هراس روز قیامت میترسند که هراس و سختیهایش گسترش یافته وهمه جا را فرامی گیرد. در نتیجه با طاعات و اعمال صالحشان میخواهند که از هول و هراس آن روز نجات پیدا کنند. درجای دیگری میفرماید:﴿ثُمَّ لۡيَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡيُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡيَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَيۡتِ ٱلۡعَتِيقِ﴾[الحج: ۲۹] خداوند متعال در این آیه به حاجیان امر کرده که در روز قربانی بعد از ذبح، چرک و ناپاکی رابر طرف کنند که بر اثر احرام به آنان عارض شده است و نذرهایی از قبیل قربانی را که بر خود واجب کردهاند، انجام دهند و در پیرامون بیت العتیق، طواف افاضه را انجام دهد، (بیت العتیق یعنی خانه قدیم؛ زیرا کعبه اولین جایی است که برای عبادت خداوند قرار داده شده است).
در احادیث صحیح نیز آمده است که: «مَنْ نَذَرَ أَنْ يُطِيعَ اللَّهَ فَلْيُطِعْهُ، وَمَنْ نَذَرَ أَنْ يَعْصِيَهُ فَلاَ يَعْصِهِ» [۳۴]
«هر کس نذر کرد که اطاعت خدا نماید، چنین کند و هر کس نذر کرد که از خداوند نافرمانی کند، چنین نکند».
همچنین پیامبر صدر جای دیگری میفرماید: «لَا نَذْرَ فِي مَعْصِيَةِ اللهِ...» [۳۵]
«هیچ نذری در معصیت و در آنچه در اختیار انسان نباشد، نیست».
تمامی این آیات و احادیث بر این دلالت دارند که نذر، طاعت و وسیله تقرب به خداوند است. آنچه در صحیح بخاری و صحیح مسلم از نذر نهی شده که پیامبرصمیفرماید: «إِنَّهُ لاَ يَرُدُّ شَيْئًا، وَإِنَّمَا يُسْتَخْرَجُ بِهِ مِنَ البَخِيلِ» [۳۶]
«نذر هیچ مقدری را رد نمیکند و همانا نذر فقط از انسان بخیل صادر میشود».
این حدیث حمل میشود بر کسیکه گمان میکند که نمیتواند به آنچه بدان ملتزم شده وفا نماید، یا بر کسیکه گمان دارد که نذر تأثیری دارد و مقدری را رد میکند، همچنانکه این حدیث آن را روشن میسازد، یا بر چیزی که بر چیزی دیگر معلق شده است.
[۳۴] بخاری آن را روایت کرده است. [۳۵] مسلم آن را رویات کرده است. [۳۶] بخاری و مسلم ان را روایت کردهاند.