بخش پنجم: نذر
نذر در لغت به معنی وعده به خیر یا وعده به شر است و در اصطلاح شرع یعنی اینکه فرد خود را ملزم کند به روشی به خدا تقرب جوید که شرع آن روش ر الزامی نکرده و آن را تعیین ننموده است؛ پس قربتی که شرع آن را تعیین کرده باشد، نذر کردن در آن هیچ تأثیری ندارد؛ یعنی، اگر کسی بگوید: «نذر کردم که نماز ظهر را بخوانم، چنین نذری منعقد نمیگردد؛ یرا بر او لازم است که نماز ظهر را ارا نماید چه نذر بکند یا نذر نکند.
نذر در حرام و معصیت در ست نیست و منعقد نمیگردد؛ مثلا اگر شخصی بگوید: «نذر کردم که شراب رابنوشم» چنین نذری منعقد نمیگردد.
همچنین نذر در مباح منعقد نمیگردد؛ مثلا اگر شخصی بگوید: «نذر کردم که گوشت را بخورم»، چنین نذری نذر مباح است و نذر مباح منعقد نمیگردد؛ چون در این چیزها تقرب به خداوند نیست و نذر، التزام قربت و طاعتی است. پس اگر کسی بگوید: «نذر کردم که در هر ماهی قرآن را یک بار ختم کنم»، نذرش منعقد میگردد؛ زیرا قرئت قرآن قربت و طاعت است و شخص به وسیله قرآن به خداوند تقرب میجوید.