الف- وحی
منظور از وحی در اینجا معنای شرعی آن نیست، بلکه یک معنی از معانی لغوی آن مقصود است که الهام باشد. و میتوان کلمهی وحی در آیه را به خواب دیدن پیغمبران تفسیر کرد که آن نیز یک نوع وحی است چنانکه حضرت عایشهلرویت میکند: «أول ما بدی، به رسولالله جمن الوحی الرؤیا الصالحه في النوم فكان لا یری رؤیا الا جاءت مثل فلق الصبح...» [۲].
و همچنین در قصهی حضرت ابراهیم÷خواب وسیلهی وحی دانسته شده، چنانکه در سورهی صافات خداوند فرماید:
﴿فَبَشَّرۡنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِيمٖ١٠١ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعۡيَ قَالَ يَٰبُنَيَّ إِنِّيٓ أَرَىٰ فِي ٱلۡمَنَامِ أَنِّيٓ أَذۡبَحُكَ فَٱنظُرۡ مَاذَا تَرَىٰۚ قَالَ يَٰٓأَبَتِ ٱفۡعَلۡ مَا تُؤۡمَرُۖ سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰبِرِينَ١٠٢ فَلَمَّآ أَسۡلَمَا وَتَلَّهُۥ لِلۡجَبِينِ١٠٣ وَنَٰدَيۡنَٰهُ أَن يَٰٓإِبۡرَٰهِيمُ١٠٤ قَدۡ صَدَّقۡتَ ٱلرُّءۡيَآۚ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ١٠٥ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡبَلَٰٓؤُاْ ٱلۡمُبِينُ١٠٦ وَفَدَيۡنَٰهُ بِذِبۡحٍ عَظِيمٖ١٠٧﴾[الصافات: ۱۰۱-۱۰۷].
«و وقتى با او به جایگاه «سَعْى» رسید، گفت: «اى پسرک من! من در خواب [چنین] مىبینم که تو را سر مىبُرَم، پس ببین چه به نظرت مىآید؟» گفت: «اى پدر من! آنچه را مأمورى بکن. ان شاء اللَّه مرا از شکیبایان خواهى یافت.» (۱۰۲) پس وقتى هر دو تن دردادند [و همدیگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پیشانى بر خاک افکند، (۱۰۳) او را ندا دادیم که اى ابراهیم! (۱۰۴) رؤیا [ى خود] را حقیقت بخشیدى. ما نیکوکاران را چنین پاداش مىدهیم. (۱۰۵) راستى که این همان آزمایش آشکار بود. (۱۰۶) و او را در ازاى قربانىِ بزرگى باز رهانیدیم.»
[۲] بخاری حدیث: ۳، بدء الوحی.