ثانیاً: حکم اجرت گرفتن در تعلیم قرآن
در اینجا به سه نوع تعلیم برخورد میکنیم:
۱- تعلیم قرآن به خاطر خدا عزوجل بدون انتظار پاداشی از دیگران، که این کار انبیاء علیهم الصلاة والسلام است، و اگر کسی موفق به انجام آن گردد سعادتی بس بزرگ بدست آورده است و میتواند مصداق این حدیث باشد که میفرماید: «خیركم من تعلم القرآن وعلمه» [۱۹].
۲- کسیکه در مقابل تعلیم قرآن انتظار پاداشی ندارد لکن اگر به او هدیهای داده شود میپذیرد، و این حالت ـ ان شاء الله بدون خلاف جائز است و میتوان از شرع برای آن شواهدی آورد همانطوریکه بطور عموم رسولالله جهدایا را میپذیرفتند و هنگامی که بعضی از صحابه در مقابل رقیه به قرآن چیزی دریافت کرده بودند ایشان فرمودند: سهمی هم به من بدهید. [۲۰]
و اگر بگوییم که این افراد نیز در حدیث سابق الذکر وارد میشوند سخن دور از ذهن نگفتهایم.
۳- اما نوع سوم که عبارت از تعلیم قرآن با اجرت هست دانشمندان دربارهی آن اختلاف کردهاند بعضی آن را جائز دانستهاند. اما رأی برتر آن است که چون منافع قرآن «یاد گرفتن» قابل اندازهگیری نیست نباید عقد اجارهای در این مورد بسته شود، اما به خاطر اینکه معلم از کار باز میماند باید به او وجهی بدل بیکاری داد یعنی فرض میکنیم که اگر او به کار مشغول میشد به طور متوسط چه قدر اجرت دریافت میکرد، حال که با تعلیم قرآن از کار باز مانده است حق دارد در قبال تعلیم قرآن، به همان مقدار اجرت دریافت نماید و این راهی آسان و میسر است.
ناگفته نماند که این تفصیل هنگامی مورد اعتبار است که تعلیم قرآن بر او فرض عین نباشد و در مقابل تعلیم قرآن اشیایی از احتیاجات زندگیش فوت گردد، و چنانکه میبینیم این قول مبتنی بر رعایت مصالح طرفین و از عمومات شرع گرفته شده است.
والله الموفق والهادي الی سواء الصراط
[۱۹] بخاری: فضائل قرآن: ۴۶۳۹. [۲۰] بخاری: طب: ۵۳۰۸-۵۲۹۵.