علوم قرآن

فهرست کتاب

ب- خبر از آینده

ب- خبر از آینده

مثل وعده به مومنان به پیروزی و خروج دابةالارض و از بین رفتن زمین و آسمان و ماه و ستارگان و خورشید و امثال آنها که جز خداوند کسی دیگر نمی‌تواند بر آنها مطلع باشد.

۳- دشمنان اسلام در هر زمان گفته و می‌گویند که قرآن به واسطه‌ی معلمی به محمد آموخته شده و وحی آسمانی نیست.

قسمت اول این مدعا از یک جانب درست است که به واسطه جبرئیل بوده است، و جبرئیل÷از طرف خدای عزوجل قرآن را به رسول‌الله جمی‌آموخته؛ اما کسی دیگر نه. چون رسول‌الله جسواد خواندن و نوشتن نداشت و در بین امتی بی‌سواد بزرگ شده بود، چنانکه قرآن‌کریم در اشاره به این موضوع می‌فرماید:

﴿وَمَا كُنتَ تَتۡلُواْ مِن قَبۡلِهِۦ مِن كِتَٰبٖ وَلَا تَخُطُّهُۥ بِيَمِينِكَۖ إِذٗا لَّٱرۡتَابَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ٤٨[العنكبوت: ۴۸].

«و تو هیچ کتابى را پیش از این نمى‏خواندى و با دست [راست‏] خود [کتابى‏] نمى‏نوشتى، و گر نه باطل‏اندیشان قطعاً به شک مى‏افتادند.»

و اگر کسی بحث و جستجو نماید نمی‌تواند حتی یک کلمه شاهد بیاورد که رسول‌الله جاز معلم دیگری آموخته است، و اگر چنین واقعه‌ای رخ می‌داد امر کوچک و پیش پا افتاده‌ای نبود که تاریخ درباره‌ی آن ساکت بماند. معمولاً این ادعاها از افرادی سر می‌زند که کاری به درست و نادرست بودن ادعای خود ندارند. اعراب جاهلیت می‌گفتند: حدادی (آهنگری) معلم رسول‌الله جاست، که این ادعا هزیانی بیش نیست چطور آهنگری که سروکارش با چکش و سندان است می‌تواند چیزی به محمد یاد دهد که عربهای فصیح از آوردن مثل آن عاجز بمانند، و قرآن به صیغه‌ی تعجب از این ادعا می‌فرماید:

﴿ءَا۬عۡجَمِيّٞ وَعَرَبِيّٞۗ[فصلت: ۴۴].

«کتابى غیر عربى و [مخاطبِ آن‏] عرب زبان؟»

و فرماید:

﴿لِّسَانُ ٱلَّذِي يُلۡحِدُونَ إِلَيۡهِ أَعۡجَمِيّٞ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِيّٞ مُّبِينٌ١٠٣[النحل: ۱۰۳].

«زبان کسى که [این‏] نسبت را به او مى‏دهند غیر عربى است و این [قرآن‏] به زبان عربى روشن است.‏»

در حقیقت رسول‌الله جبا «بحیرا» در ایام طفولیت در بصری ملاقات کرد اما روایت نشده که در آن ملاقات کوتاه حتی یک کلمه از او آموخته باشد، بلکه بحیرا خبر داد که آیند‌ی درخشانی در انتظار اوست. و همچنین با «ورقه بن نوفل» بعد از نبوت ملاقات کرد، و این در اوایل وحی بود که ورقه قول تایید به او داد اما به زودی مرد. بعد از هجرت، دانشمندان یهود و نصاری برای مجادله با او به ملاقاتش می‌آمدند و به عنوان مخالف از ایشان سؤالهائی می‌کردند تا در جواب آنها عاجز بماند، لذا آنها برای مبارزه با اسلام نزد آو می‌رفتند نه تعلیم وی.