ثانیاً: تعریف
همانطوری که در کتب نحو آمده است، اسم به صورتهای گوناگونی معرفه میشود، مثل: اضمار که تکلم و خطاب و غیبت را میرساند، و علمیت و اشاره و موصولیت و ندا و الف و لام که هر کدام برای مقاصد مختلفی مورد استفاده قرار میگیرند، ما در اینجا به بعضی از آن مقاصد اشاره میکنیم:
الف ـ تعریف بوسیلهی علم ممکن است:
۱- به قصد تعظیم مسمای خود مورد استفاده قرار میگیرد:
مثل:
﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ٢﴾[الإخلاص: ۱-۲].
«بگو: خداوند است که یگانه است (۱) خداوند بى نیاز است»
و ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ﴾[الفتح: ۲۹].
۲- ممکن است به قصد اهانت مسمای خود مورد استفاده قرار گیرد. مثل:
﴿تَبَّتۡ يَدَآ أَبِي لَهَبٖ وَتَبَّ١﴾[المسد: ۱].
«شکسته باد دو دوستان ابو لهب، و [ابو لهب] هلاک باد»
ب- تعریف با استفاده از اسماء اشاره ممکن است:
۱- به قصد تحقیر باشد. مثل:
﴿وَمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا لَهۡوٞ وَلَعِبٞۚ﴾[العنكبوت: ۶۴].
«و این زندگانى دنیا جز سر گرمى و بازیچه نیست»
و مثل:
﴿وَإِذَا رَءَاكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَٰذَا ٱلَّذِي يَذۡكُرُ ءَالِهَتَكُمۡ وَهُم بِذِكۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ هُمۡ كَٰفِرُونَ٣٦﴾[الأنبياء: ۳۶].
«هنگامى که کافران تو را مىبینند، کارى جز استهزا کردن تو ندارند (و مىگویند:) آیا این همان کسى است که سخن از خدایان شما مىگوید؟! در حالى که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار مىکنند.»
و ﴿أُوْلَٰٓئِكَ كَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ﴾[الأعراف: ۱۷۹].
«آنان همانند چهارپایان بلکه گمراهترند. [آرى،] آنها همان غافلماندگانند»
۲- به قصد تعظیم یا تمجید آن باشد مانند:
﴿ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ٢﴾[البقرة: ۲].
«این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است.»
و ﴿وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٥﴾[البقرة: ۵].
«و آنها همان رستگارانند.»
و ﴿ذَٰلِكَ ٱلَّذِي يُبَشِّرُ ٱللَّهُ عِبَادَهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِۗ﴾[الشورى: ۲۳].
«این همان [پاداشى] است که خدا بندگان خود را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند [بدان] مژده داده است.»
ج- تعریف به اسم موصول ممکن است:
۱- به خاطر کراهت نام بردن شخص موردنظر باشد، مثل:
﴿وَٱلَّذِي قَالَ لِوَٰلِدَيۡهِ أُفّٖ لَّكُمَآ﴾[الأحقاف: ۱۷].
«و آن کس که به پدر و مادر خود گوید: «اف بر شما»
۲- به قصد اختصار باشد، مانند:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ ءَاذَوۡاْ مُوسَىٰ﴾[الأحزاب: ۶۹].
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! همانند کسانى نباشید که موسى را آزار دادند.»
د- تعریف به «ال» ممکن است:
۱- به قصد اشاره به معهود ذکری باشد، مثل:
﴿۞ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ مَثَلُ نُورِهِۦ كَمِشۡكَوٰةٖ فِيهَا مِصۡبَاحٌۖ ٱلۡمِصۡبَاحُ فِي زُجَاجَةٍۖ ٱلزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوۡكَبٞ دُرِّيّٞ﴾[النور: ۳۵].
«خداوند نور آسمانها و زمین است مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گیرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان.»
۲- به قصد اشاره به معهود ذهنی باشد، مثل:
﴿۞لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ﴾[الفتح: ۱۸].
«خداوند از مؤمنان- هنگامى که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند- راضى و خشنود شد.»
و مانند:
﴿وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى١٧ ٱلَّذِي يُؤۡتِي مَالَهُۥ يَتَزَكَّىٰ١٨﴾[الليل: ۱۷-۱۸].
«و بزودى با تقواترین مردم از آن دور داشته مىشود، (۱۷) همان کس که مال خود را (در راه خدا) مىبخشد تا پاک شود.»
۳- به قصد اشاره به معهود حضوری باشد، مثل:
﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ﴾[المائدة: ۳].
«امروز، دین شما را کامل کردم.»
و مثل:
﴿ٱلنَّبِيُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡۖ﴾[الأحزاب: ۶].
«پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.»
که برای صحابه حضوری و برای ما ذهنی است.
۴- یا به قصد اشاره به جنس، مثل:
﴿مِنَ ٱلۡمَآءِ كُلَّ شَيۡءٍ حَيٍّۚ﴾[الأنبياء: ۳۰].
«و هر چیز زندهاى را از آب قرار دادیم.»
و مانند:
﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ﴾[النساء: ۳۴].
«مردان، سرپرست زنانند.»
۵- و یا به قصد استغراق افراد جنس، مثل:
﴿إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ٢﴾[العصر: ۲].
«که واقعاً انسان دستخوشِ زیان است.»
و مثل:
﴿وَٱلۡكَٰفِرُونَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ٢٥٤﴾[البقرة: ۲۵۴].
«و کافران خود ستمکارانند.»