نمونههایی از وجوه مناسبت بین آیات
۱- هرگاه صفات کفار بیان شود بعد از آن صفات مؤمنان آید و بالعکس.
۲- هرگاه تحذیر از چیزی وارد شود در مقابل آن تشویق به انجام ضد آن میآید؛ و بالعکس.
۳- هرگاه از عذاب کفار صحبت شود در مقابل آن جزای مؤمنان بیان میگردد و بالعکس.
۴- هرگاه وصف دوزخ بیان گردد در مقابل آن وصف بهشت آید، و بالعکس.
۵- و همچنین رعایت حال مخاطبین و استعمال کلمات و ادواتی که آنها به کار میبرند و یا در زندگی به آنها برخورد میکنند، از وجوه تناسب به شمار میآید. مثل این آیات:
﴿أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَى ٱلۡإِبِلِ كَيۡفَ خُلِقَتۡ١٧ وَإِلَى ٱلسَّمَآءِ كَيۡفَ رُفِعَتۡ١٨ وَإِلَى ٱلۡجِبَالِ كَيۡفَ نُصِبَتۡ١٩ وَإِلَى ٱلۡأَرۡضِ كَيۡفَ سُطِحَتۡ٢٠﴾[الغاشية: ۱۷-۲۰].
«آیا آنها به شتر نمىنگرند چگونه آفریده شده؟ (۱۷) و به آسمان نگاه نمىکنند که چگونه برپا شده؟ (۱۸) و به کوهها که چگونه در جاى خود نصب گردیده؟ (۱۹) و به زمین که چگونه مسطّح گشته و گسترده شده؟»
ملاحظه میکنیم که خدای عزوجل؛ عناصر اساسی زندگی مخاطبین خود را برشمرده است، مثلا: شتر که از وسایل مهم آنها به شمار میرود و زندگی خود را با شیر، گوشت، و پشم و استفادههای دیگر از آن تامین میکنند و باران که از آسمان میآید و بزرگترین مایهی حیات یعنی آب را برای آنها تأمین میکند، و کوه که در سرما و گرما پناهگاه آنان است، و زمین که با سطح پهناورش چراگاه و وسیلهی انتقال آنها از مکانی به مکان دیگر است.
استخراج وجه مناسبت باید از تعسف و تکلف خالی باشد، نه اینکه ناظر هدفش استخراج اموری باشد که حتی گفتارهای معمولی خوب از آنها دور است، چه رسد به کلام خدا که بهترین گفتار است.