شبهات ملحدان در مورد قرآن و رد آنها
بر اثر موضوع جمعآروی قرآن ملحدان و کسانیکه تابع هواهای نفسانی هستند برای تضعیف اعتماد به قرآن اباطیلی رواج دادهاند که اهم آنها موارد زیر است:
۱- به بعضی از آثار و احادیث و آیات استدلال کردهاند که قرآن همهی آن محفوظ نمانده است:
الف ـ مثلا میگویند روزی رسولالله جشنید که مردی آیاتی از قرآن میخواند فرمود: «برحمه الله لقد أذكرني آیة كذا وكذا كنت أسقطتها»و در روایتی «كنت أنسیتها»لذا امکان دارد رسولالله جهمهی قران را ابلاغ نکرده باشد.
در جواب میگوییم: خداوند عزوجل فرموده:
﴿لَا تُحَرِّكۡ بِهِۦ لِسَانَكَ لِتَعۡجَلَ بِهِۦٓ١٦ إِنَّ عَلَيۡنَا جَمۡعَهُۥ وَقُرۡءَانَهُۥ١٧ فَإِذَا قَرَأۡنَٰهُ فَٱتَّبِعۡ قُرۡءَانَهُۥ١٨﴾[القيامة: ۱۶-۱۸].
«زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن [قرآن] حرکت مده، (۱۶) چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست! (۱۷) پس هر گاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروى کن.»
طبق این آیه خداوند عزوجل تعهد فرموده است که قرآن را حفظ میکند و آنچه روایت شده یک واقعهی جزئی است که پس از ابلاغ قرآن به دیگران رخ داده است و رسولالله جبشر است همان عوارضی که بر فرد دیگر ممکن است رخ دهد در مورد ایشان نیز رخ میدهد اما در امور تبلیغ مستمر نمیماند و خداوند عزوجل آن را استدراک میفرماید چنانکه صحابی مذکور آن آیات را حفظ بوده است، و همچنی جبرئیل÷سالیانه در ماه رمضان همهی قرآن را با رسولالله جمدارسه میکرده است لذا این نوع فراموشی های جزئی و کوتاهمدت تأثیر ندارد.
ب ـ و میگویند خداوند عزوجل میفرماید:
﴿سَنُقۡرِئُكَ فَلَا تَنسَىٰٓ٦ إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ﴾[الأعلى: ۶-۷].
«ما بزودى (قرآن را) بر تو مىخوانیم و هرگز فراموش نخواهى کرد، (۶) مگر آنچه را خدا بخواهد، که او آشکار و نهان را مىداند.»
طبق این آیه با مشیّت خداوندأرسولالله جمقداری از قرآن فراموش میکند؛ پس قرآنی که به دست ما رسیده است همهی قرآن نازل شده نیست. در جواب می گوییم: این آیه محتمل دو وجه است:
الف ـ اگر رسولالله جاز قرآن فراموش کند و خدا خودش آن را خواسته باشد مشتمل بر اشکالی در این مورد نیست، و ما میدانیم قسمتهایی از قرآن وجود داشته است که هم لفظ و احکام آن منسوخ شده، چنانکه خداوند عزوجل در این باره میفرماید:
﴿۞مَا نَنسَخۡ مِنۡ ءَايَةٍ أَوۡ نُنسِهَا نَأۡتِ بِخَيۡرٖ مِّنۡهَآ أَوۡ مِثۡلِهَآۗ أَلَمۡ تَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ١٠٦﴾[البقرة: ۱۰۶].
«هر چه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را متروک سازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را بیاوریم، آیا نمىدانى که خداوند بر هر چیز قادر است.»
لذا مقداری طبق خواستهی خداوند عزوجل از ذهن رسولالله جمحو شده و مدت ابلاغ آن پایان یافته است.
ب ـ مقصود از استثنای وارده در آیهی مذکور آن است که کسی گمان نبرد به قدرت خود و مستقل از مشیئت الهی کاری انجام میدهد گرچه وی پیغمبر هم باشد همهی کارهای او طبق مشیئت الهی است چنانکه همه میدانیم اهل بهشت در بهشت جاویدان میمانند، اما خداوند عزوجل میفرماید:
﴿۞وَأَمَّا ٱلَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِي ٱلۡجَنَّةِ خَٰلِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّكَۖ عَطَآءً غَيۡرَ مَجۡذُوذٖ١٠٨﴾[هود: ۱۰۸].
«و امّا نیکبختان در بهشتند، در آنجا تا زمانى که آسمانها و زمین باقى است، جاودانهاند. مگر مدّت زمانى که پروردگارت بخواهد. [که ما به] بخششى ناگسستنى مىبخشیم.»
۲- میگویند: از ابن مسعودسروایت شده که (معوذتین) را از قرآن نمیدانسته است، لذا در قرآن ممکن است اشیایی وجود داشته باشد که از آن نیست.
در جواب میگوییم: این نقل از ابن مسعود دروغ است، ابن حزم میگوید: اگر کسی چنین چیزی از ابن مسعودسنقل کند به او نسبت دروغ داده است.
و گذشته از این، اصحاب رسولالله جبر اثبات معوذتین در قرآن اتفاق دارند. و به فرض اگر این روایت از ابن مسعودسصحیح باشد ممکن است قصد او آن بوده که خودش از رسولالله جنشنیده است. و به فرض عدم این احتمال، قول ابن مسعودسبا قول افراد بیشماری از اصحاب رسولالله جکه اکثر آنان در رتبهی خود ابن مسعودسیا بالاتر از او هستند، تعارض دارد.
۳- بعضی از غلات شبعه ادعا میکنند که ابوبکر و عمر و عثمان قسمتی از قرآن را تحریف کردهاند، مثل آیهی «أئمه أزكی من أمة»را تبدیل به:
﴿أُمَّةٌ هِيَ أَرۡبَىٰ مِنۡ أُمَّةٍۚ﴾[النحل: ۹۲].
کردهاند. و بعضی را حذف کردهاند، مثل وصف آلبیت که به اندازه سورهی انعام در سورهی احزاب بوده است.
و همچنین سورهی (ولایه) را حذف کردهاند که تصور میکردند چنین شروع میشد: «یایها الذین آمنوا آمنوا بالنبي والولي اللذین یهدیانكم الی صراط مستقیم».
در جواب میگوییم: این بیاساس و باطل است و هزیانی بیش نیست چرا که تعداد آلبیت در آن زمان کم نبوده است که از این امتیارات بزرگ خود دفاع نکنند، و ما در تاریخ شاهد فداکاریهای زیادی از اهل بیت در دفاع از موارد دیگر میباشیم، و از هیچکدام آنها تاریخ نقل نکرده است که در این مورد اعتراض کرده باشند.
و از همه مهمتر خود کسانی که چنین افترایی را در حق قرآن روا داشتهاند این گفته را بطور مخفی بیان میکنند و جرات افشای آن در بین مردم ندارند، بخصوص که بسیاری از شیعیان از این مقولات تبری میجویند و از علیسروایت شده است که فرموده: در مورد عثمانسچیزی نگویید و او در جمع قرآن کاری کرده است که ما همه بدان رضایت دادهایم و اگر من خودم به جای عثمانسبودم حتما همان کار را انجام میدادم. والله اعلم.