فتح المجید شرح کتاب توحید

فهرست کتاب

ستایش علما از او

ستایش علما از او

شیخ عبدالرحمن بن حسن بسیار مورد ستایش اهل علم قرار گرفته است. در خلال ستایش و تمجیدی که از علما در خصوص وی آمده است می‎توان توصیف ابن بشر در کتاب (عنوان المجد فی تاریخ نجد) و شیخ ابراهیم بن صالح بن عیسی نجدی در کتاب الدرر، یاد کرد. فرد نخست پیرامون حوادث سال هزار و دویست و چهل و یک گفته است: (در آن سال استاد دانشمند مجرب، سودمند دانشجویان، فقیر به عنایت پروردگار جهانیان، جامع انواع علوم شرعی، پژوهشگر علوم دینی، احادیث نبوی و آثار سلف، وارث علم از پدران و نیاکان خود (نسل اندر نسل او اهل علم بودند)، همان کسی که ناتوانان با بهر‎ه‎گیری از علم او کارکشته و توانا شدند، یکی از بزرگترین قاضیان اسلام و مسلمانان، مفتی تاج سر تمام موحدان، یاریگر سنت سرور فرستادگان و در پاسخگویی درست به مردم موفق، شیخ عبدالرحمن بن حسن بن شیخ محمد بن عبدالوهاب. نزد امام ترکی بن عبدالله- خداوند روحش را شاد کناد- رفت، (امام) از دیدار او خرسند گشت و بسیار او را گرامی داشت و با درخشش او بر عام و خاص مسلمانان خرسند و شاد گشت) در ادامه ابن بشر در شرح حال ارزشمند این امام می‎گوید: (از دسیسه‎های اهل بدعت بسیار آگاه و هوشیار بود، نامه‎ای برای وی نگاشتم و در پایان آن برایش دعا کردم در پایان دعا گفتم) (أنه علی ما یشاء قدیر) یعنی او بر هر آنچه بخواهد قادر است. در پاسخ به نامه من در اثناء ان نوشت (این سخن، سخن بسیاری از مردم است هنگامی که از خدا چیزی می‎خواهند که بدون قصد و نیت بر سر زبان‌ها جاری و مشهور شده است، حال آنکه خداوند بر هر چیزی که بخواهند قادر است. اهل بدعت با این سخن قصد و نیت شری دارند. در حالی که هر آنچه در قرآن آمده این است که خداوند بر هر چیزی قادر است و در قرآن و سنت اساساً چیزی که مخالف این باشد وجود ندارد، چرا که قدرت خداوند همه چیز را در بر گرفته و کامل است. قدرت و علم دو صفت فراگیر (شامل) خداوند است که به تمام موجودات و معدومات تعلق پیدا کرده است. ولی قصد اهل بدعت از این سخن که خداوند بر آنچه بخواهد قادر است، تنها این است که قدرت خداوند به یک چیز تعلق نمی‎گیرد مگر انکه مشیت او بر آن تعلق گیرد).

ابن بشر می‎گوید: باری نامه تهنیت‎آمیزی به قصد بازگشت فرزندش شیخ عبداللطیف از مصر به وی نوشتم، در دعایم به خداوند با صفات کاملش که تنها خود آن‌ها را می‎داند، متوسل شدم. در پاسخ به من نوشت (خداوند ترا در وسیله خواسته‎هایت از او که مطرح کرده‎ای موفق کند و خداوند به سبب آن دعاها نیکوترین پاداش‌ها را بهره تو گرداند، گفتی (خداوندا به تو با صفات کاملت که کسی جز تو آن‌ها را نمی‎داند، متوسل می‎شوم)، بدان ای مرد هوشمند ادیب آنچه که کسی جز او نمی‎داند تنها کیفیت صفت است پس کسانی که اهل علم به صفات خدا هستند آن‌ها را می‎دانند (یعنی علما صفات را می‎دانند ولی کیفیت آن‌ها را نمی‎دانند)، همان طوری که امام مالک گفته است (استواء خداوند معلوم و کیفیت (چگونگی) مجهول است)، این امام بین آنچه از معنای صفت دانسته می‎شود آنگونه که شایسته خداوند است و بین کیفیت آن تفاوت قائل می‎شود (ایندو را از هم جدا می‎کند) از این رو گفته می‎شود استواء خداوند به استواءِ مخلوق تشبیه نمی‎شود معنای آن‎ همانطوری که خداوند خود را بدان توصیف کرده ثابت است ولی چگونگی آن صفت را تنها خداوند می‎داند، از این رو به چنین چیزی تذکر داد و امام مالک نیز با زبان سلف (صالح) سخن گفت. ابن بشر پس از مطرح کردن این (داستان) از شیخ عبدالرحمن بن حسن/می‏گوید: (به وسعت علوم، آگاهی، درک، پژوهش و دقتی که او داشت بنگرید).

شیخ ابراهیم بن صالح بن عیسی در خصوص حوادث سال هشتاد و پنجم بعد از هزار و دویست در کتاب خود بنام (عقد الدرر فیما وقع نجد من الحوادث فی آخر القرن الثالث عشر و اول الرابع عشر) می‏گوید: در غروب روز شنبه یازدهم ذی القعده الحرام استادِ دانشمند فاضل الگو، سردسته یکتا پرستان و درهم شکننده کافران عبدالرحمن بن حسن بن شیخ الإسلام و پیشوای عالمان سرشناس محمد بن عبدالوهاب /، وفات یافت. وی پیشوای برجسته، محدث، فقیه، پرهیزکار و متقی بود و در تمامی علوم دینی دستی توانا داشت. او به طور مداوم استقامتی نیکو، احترامی کامل و سخنی نافذنزد کاربدستان (امیران) وکسانی که پایین دست بودند داشت تا اینکه خداوند بلند مرتبه در تاریخ مذکور جانش راگرفت.