فتح المجید شرح کتاب توحید

فهرست کتاب

باب: نذر برای غیر خداوند بلند مرتبه شرک است

باب: نذر برای غیر خداوند بلند مرتبه شرک است

خداوند متعال می‏فرماید: ﴿يُوفُونَ بِٱلنَّذۡرِ وَيَخَافُونَ يَوۡمٗا كَانَ شَرُّهُۥ مُسۡتَطِيرٗا٧[الإنسان: ۷].

یعنی: «آن‌ها به نذر خود وفا می‌کنند، و از روزی که شر و عذابش گسترده است می‌ترسند».

و در جای دیگر می‏فرماید: ﴿وَمَآ أَنفَقۡتُم مِّن نَّفَقَةٍ أَوۡ نَذَرۡتُم مِّن نَّذۡرٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُهُۥۗ[البقرة: ۲۷۰] یعنی: «هر بذل و بخششی که می‌کنید یا هر نذری را که به گردن می‌گیرید، بی‏گمان خداوندآنرا می‏داند».

مصنف می‏گوید: باب؛ نذر برای غیر خداوند بلند مرتبه شرک است.

یعنی به سبب عبادت بودن نذر، اگر فردی آن را برای خداوند نذر کرد انجام آن واجب می‌شود پس نذر برای غیر خداوند متعال شرک در عبادت است.

و این فرموده خداوند که مصنف به آن استدلال کرده است: ﴿يُوفُونَ بِٱلنَّذۡرِ وَيَخَافُونَ يَوۡمٗا كَانَ شَرُّهُۥ مُسۡتَطِيرٗا٧[الإنسان: ۷] دلالت دارد بر وجوب انجام نذر و ستایش کسی که به منظور فرمانبرداری از خداوند آن را انجام می‏دهد، و وفای آن باید به گونه‌ای باشد که بدان وسیله به خداوند تقرب جوید.

در خصوص این آیه که ﴿وَمَآ أَنفَقۡتُم مِّن نَّفَقَةٍ أَوۡ نَذَرۡتُم مِّن نَّذۡرٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُهُۥۗابن کثیر می‌گوید؛ خداوند متعال خبر می‏دهد که وی از تمامی آنچه از نیکی‌ها، مثل بخشش‌ها و نذرها که انجام می‏دهد و عمل می‌کنند با خبر و آگاه است. این خبر او برای کسانی که فقط برای خداوند چنان کارهایی را انجام می‏دهند و جویای تقرب به او هستند، متضمن پاداش‌هاست.

با این وصف: نذرهایی که از جانب بندگان قبور، به منظور تقرب به قبرها جهت برطرف کردن نیازها و میانتجیگری از گناهان خود انجام می‏دهند، تمامی آن‌ها بدون تردید شرک در عبادت است. همانطوری که خداوند می‏فرماید: ﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ ٱلۡحَرۡثِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ نَصِيبٗا فَقَالُواْ هَٰذَا لِلَّهِ بِزَعۡمِهِمۡ وَهَٰذَا لِشُرَكَآئِنَاۖ فَمَا كَانَ لِشُرَكَآئِهِمۡ فَلَا يَصِلُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَىٰ شُرَكَآئِهِمۡۗ سَآءَ مَا يَحۡكُمُونَ١٣٦[الأنعام: ۱۳۶] یعنی: «مشرکان قسمتی از زراعت و چهار پایانی که خدا آن‌ها را آفریده است برای خدا قرار می‏دهند و به گمان خود می‌گویند: این برای خداست و این برای شرکای ماست.اما آنچه به شرکای ایشان تعلق می‌گیرد به خدا نمی‌رسد و آنچه متعلق به خدا می‏باشد به شرکای ایشان نیز می‌رسد. چه بد داوری می‌کنند!».

شیخ الا سلام می‏گوید: آنچه برای غیر خدا نذر شود، مثل نذر برای بتها، خورشید، ماه، قبور وامثال آن‌ها به منزله آن است که به غیر خدا و بر یکی از مخلوقات سوگند خورده شود، کسی که بر مخلوقات سوگند می‌خورد نه وفای به سوگند بر او لازم است ونه کفاره آن. نذر کننده برای مخلوقات نیز همانند سوگند خورنده است، هردوی این موارد شرک‌اند. بر عامل چنین امری استغفار از درگاه خداوند واجب است و باید همان چیزی را بگویید که پیامبرصفرموده است: هرکس به لات و عزی سوگند بخورد پس باید بگوید:«لا اله الا الله» [۱۱۴].

(شیخ الاسلام) در ادامه می‏گوید: کسی که برای قبور یا امثال آن‌ها روغن نذر می‏کند و همانند برخی از گمراهان می‌گوید این نذور را از من بپذیر، چنین نذری به اتفاق مسلمانان گناه و نافرمانی است. انجام دادن آن جایز نیست. همچنین هرگاه مالی را برای نگهبانان و یا خادمان و مجاوران آن بقعه نذر کند این نگهبانان و ساکنان بقعه با نگهبانانی که در نزد لات و عزی و مناة بودند، شباهت دارند و نظیر آن‌ها هستند، اموال مردم را به ناحق می‌خورند و از راه خدا باز می‌دارند. مجاوران و خادمان اینجا شبیه و نظیر کسانی هستند که ابراهیم خلیل ÷در مورد آن‌ها می‏گوید: ﴿مَا هَٰذِهِ ٱلتَّمَاثِيلُ ٱلَّتِيٓ أَنتُمۡ لَهَا عَٰكِفُونَ٥٢[الأنبياء: ۵۲] یعنی: «این مجسمه‌هایی که دائماً در جوارشان هستید (به عبادت آن‌ها مشغولید) چیستند».

همچنین شبیه آن کسانی هستند که موسی ÷و قومش بر آن‌ها عبور کردند و گذشتند و خداوند می‏فرماید:

﴿وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتَوۡاْ عَلَىٰ قَوۡمٖ يَعۡكُفُونَ عَلَىٰٓ أَصۡنَامٖ لَّهُمۡۚ[الأعراف: ۱۳۸].

یعنی: «بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم به گروهی رسیدند بت‌هایی داشتند که مشغول پرستش آن‌ها بودند».

بنابراین نذر کردن برای آن نگهبانان و ساکنان نزدیک این بقعه‌ها، نذر معصیت و نافرمانی است. و نذر برای آن‌ها شباهت دارد با نذر برای نگهبانان بت‌ها و مجاوران آن‌ها یا نذر برای نگهبانان ابداد (مجسمه‌های مقدس هندوها) و کسانی که در مجاورت آن‌ها سکنی گزیده‏اند.

رافعی در شرح المنهاج می‏گوید: نذر برای جایگاه‌هایی که بر قبر شیخ یا ولی است یا به اسم مکان‌هایی که یکی از اولیا در آن سکونت داشته و یا در آن بقعه یکی از اولیا و صالحین تردد نموده است، اگر نذر کننده قصدو نیتش از چنین کاری – که غالباً چنین قصدی دارند – تعظیم آن بقعه و مکان یا ستون باشد یا تعطیم شخصی باشد که در آن مکان دفن است، یا آن ستون بر آن نسب و یا آن بنا بر اساس اسم او بناها نهاده شده است، چنین نذری باطل و منقعد نمی‏شود. اگر اعتقاد‌شان این باشد که این اماکن ویژگیهایی دارند و نظرشان در خصوص موارد مذکور این باشد که بوسیله آن‌ها بلا دفع می‌شود و نعمت‌هایی به دست می‏آید و با نذر کردن برای آن‌ها دردهایشان درمان می‌گردد، حتی (تا جایی پیش می‌روند) که برای برخی از سنگ‌ها نذر می‌کنند به این استدلال که به آن‌ها گفته شده فرد صالحی بدان تکیه داده است، برای بعضی از قبرها چراغ و شمع و روغن نذر می‌کنند به این باور که قبر فلان یا فلان مکان نذرها را قبول می‏کند و می‌پذیرد. با این گونه اعمال عنوان می‌دارند، هدف و آرزویی که دارند از قبیل شفای بیمار، آمدن فردی غایب یا سلامت مال و موارد و حاجاتی از این دست از انواع نذرهای پاداشی، برآورده می‏شود. چنین نذرهایی با این توصیفی که مطرح شد بدون تردید باطل‌اند. نذر روغن، شمع و امثال آن‌ها برای قبرها به طور مطلق باطل است.

از جمله نذرهای باطل شمع‌های فراوان بسیار بزرگ و چیزهایی دیگری است که برای قبر ابراهیم خلیل ÷و برای قبرسایر انبیاء و اولیاء انجام می‏دهند و تنها قصد و نیت نذر کننده و روشن کننده شمع تبرک و تعظیم آن قبر است، به گمان اینکه چنین نذری نزدیکی جستن به خداوند است. تردیدی در باطل بودن چنین نذری وجود ندارد، روشن کردن شمع با چنین قصدی خواه کسی از آن بهره ببرد و استفاده کند خواه نکند، از نظر شرع حرام و ممنوع است.

شیخ قاسم حنفی در«شرح البحار» می‏گوید: نذری را که بیشتر عوام آنگونه که مشهود است انجام می‏دهند، مثلاً فرد، غائب یا بیمار یا حاجتی دارد و نزد برخی از افراد صالح می‏آید و پوششی بر سرش می‌گذارد و می‏گوید: ای سرورم! اگر خداوند غائبم را برگرداند، یا مریضم شفا یابد و یا نیاز و حاجتم برآورده شود، پس این میزان طلا یا نقره یا طعام یا آب یا شمع و یا روغن برای تو نذر می‌کنم. این نذر به اجماع مسلمانان به دلایل زیر باطل است: چنین نذری برای مخلوق است و نذر برای مخلوق جایز نیست. چرا که نذر عبادت است و عبادت برای مخلوق انجام نمی‏شود.

۲- کسی که برای وی نذر شده فردی مرده است و مرده مالک چیزی نمی‏شود.

۳- وی گمان کرده است که آن شخص مرده بغیر از خدا می‏تواند در امور تصرف کند و چنین اعتقادی کفر است. در ادامه (شیخ قاسم حنفی) می‏گوید: با این توصیف اگر درهم، شمع، روغن و امثال آن‌ها از مردم گرفته شود تا به منظور تقرب به اولیاء و صالحان به گنبد و ضریح آن‌ها منتقل کرد، به اجماع مسلمانان چنینن عملی حرام است. این مقوله را وی از ابن نجیم در کتاب «البحر الرائق» مرشدی آن را از وی در تذکره خود و دیگران نقل کرده‏اند وی اضافه می‏کند که مردم، امروزه بویژه در زادگاه بادیه نشینان دچار چنین اعمال حرامی هستند.

شیخ صنع الله حلبی حنفی در رد کسانی که قربانی و نذر را برای اولیا جایز می‌دانند، می‌گوید؛ این ذبح و نذر اگر با نام فلان شخص باشد پس برای غیر خدا است و باطل می‏باشد.

زیرا خداوند می‏فرماید: ﴿وَلَا تَأۡكُلُواْ مِمَّا لَمۡ يُذۡكَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ[الأنعام: ۱۲۱] یعنی: «آنچه را که اسم خداوند بر آن برده نشده است مخورید».

﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ١٦٣[الأنعام: ۱۶۲-۱۶۳].

یعنی: «بگو؛ نماز عبادت، زیستن و مردن من از آن خداست که پروردگار جهانیان است خدا را هیچ شریکی نیست». نذر کردن برای غیر خدا در واقع شریک قرار دادن برای خداست. ذبح و قربانی نیز چنین است.

در صحیح از عایشه لروایت شده است که رسول خدا صفرمودند: هرکس نذر کرد که از خدا اطاعت کند پس باید اطاعت کند و هرکس نذر کرد که از خدا نافرمانی کند پس نافرمانی نکند. (یعنی نذر اخیر را وفا نکند).

مصنف می‏گوید، در صحیح از عایشهلروایت شده است که رسول خداصفرمودند: هرکس نذر کرد که از خدا اطاعت کند پس باید اطاعت کند و هرکس نذر کرد که از خدا نافرمانی کند پس نافرمانی نکند. مقصود وی از صحیح، صحیح بخاری است.

«عایشه» همان مادر مؤمنان، همسر پیامبرصدختر ابوبکر صدیق بست. درحالیکه هفت ساله بود پیامبرصاو را به ازدواج خود درآورد و در نه سالگی با وی همبستر شد. او به طور مطلق فقیه‌ترین زنان است. وی افضل زنان پیامبرصبعد از خدیجه است ولی در خصوص افضل بودن او نسبت به خدیجه اختلاف وجود دارد. بنا بر قول صحیح در سال ۵۷ هـ.ق وفات یافت ل.

عبادت«هرکس نذر کرد که از خدا اطاعت کند پس باید اطاعت کند» یعنی هر نوع اطاعت از خدا را که نذر کرده است انجام دهد. علما اتفاق نظر دارند بر اینکه اگر کسی اطاعتی را با شرطی که امیدوار به آن است نذر کند، مثلاً بگوید اگر خداوند بیمارم را شفا دهد بر من واجب است فلان مبلغ را ببخشم، و شروطی نظیر این، انجام چنین شرطی بر وی واجب است، در صورتی که آنچه شرط نذر خود را به حصول آن مشروط کرده حاصل شود و تحقق یابد. از ابوحنیفه حکایت شده است: که چنین نذری واجب نیست مگر اینکه اصل آن در شریعت واجب باشد. مثل روزه ولی اگر اینگونه نباشد مثل اعتکاف انجام آن واجب نیست. [۱۱۵]

عبارت: «و هرکس نذر کرد که از خدا نافرمانی کند پس نافرمانی نکند» طحاوی بر این عبارت این نکته را نیز اضافه کرده است که فرد برای سوگندش کفاره بدهد. (چون نذر در واقع یک نوع سوگند است) علما اتفاق نظر دارند بر اینکه وفا به نذری که معصیت و گناه است، جایز نمی‏باشد.

حافظ می‏گوید: علما بر تحریم نذر در معصیت اتفاق نظر دارند، ولی در خصوص این مطلب که آیا نذری که موجب کفاره است منعقد می‌شود یا خیر، دچار اختلاف شده‌اند. که قبلاً نیز گذشت.

گاه برای صحت نذر در امرمباح به حدیث استدلال می‏شود. همانطوری که مذهب احمد و دیگران همین است. آنچه این دیدگاه را تایید می‏کند حدیثی است که ابوداود [۱۱۶]از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش و احمد و ترمذی از بریده روایت کرده‏اند، بدین شیوه که زنی به رسول خدا گفت، ای رسول خدا، نذر کرده‌ام که بر سرت دف بزنم (به خاطر دیدنت و هنگام ورودت دف بزنم). پیامبر صفرمود: نذرت را انجام بده (به نذرت وفا کن).

ولی نذر لجاج و خشم (نذری که در حالت خصومت و یا خشم نذر می‏شود) در نزد احمد سوگند محسوب می‏شود، فرد ناذر مخیر است بر اینکه آن را انجام دهد و یا کفاره سوگند بدهد. دلیل این امرحدیث مرفوعی است که از عمران بن حصین روایت شده مبنی بر اینکه نذر در حالت خشم نذر محسوب نمی‏شود و کفاره آن کفاره سوگند خوردن است. سعید بن منصور، احمد ونسائی [۱۱۷]آن را روایت کرده‏اند. اگر فرد امر مکروهی را نذر کند مثل طلاق، مستحب است که برای آن کفاره بدهد و آن را انجام ندهد.

از جمله مسائلی که در این باب مطرح گردید عبارتند از:

نخست: وجوب وفا کردن نذر.

دوم: هرگاه ثابت شد که نذر عبادت خداست، صرف آن به غیر خدا شرک است.

سوم: نذری که در جهت نافرمانی از خدا و گناه باشد انجام دادن آن جایز نیست.

[۱۱۴] بخاری: کتاب الایمان والنذور (۶۶۵۰): باب لا یحلف باللات والعزی ولا بالطواغیت. مسلم: کتاب الایمان (۱۶۴۷) (۵): باب من حلف باللات والعزی فلیقل لا اله الا الله. از حدیث عایشه ل. [۱۱۵] بخاری: کتاب الایمان والنذور(۶۷۰۰): باب النذر فیما لا یملک و فی معصیة. [۱۱۶] صحیح است: ابو داود (۳۳۱۲)کتاب الایمان وانذور: باب مایومربه من الوفاء بالنذر و سند آن نیز حسن است. احمد (۵/۳۵۳/۳۵۶)ترمذی(۳۶۹۰) کتاب المناقب: باب فی مناقب عمربن خطاب. ترمذی می‌گوید حسن صحیح است. البانی در الارواء(۸/۴۱۳) می‏گوید: سند آن به شرط مسلم صحیح است. [۱۱۷] ضعیف است. احمد (۴/۴۳۳، ۴۴۰، ۴۴۳) نسائی (۷/۲۸)کتاب الایمان والنذور: باب کفاره النذور. البانی در الارواء (۲۵۸۷) آن را ضعیف کرده است.