باب: پناه بردن به غیر خداوند متعال شرک است
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَأَنَّهُۥ كَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا٦﴾[الجن: ۶] یعنی: و اینکه مردانی از بشر به مردانی از جن پناه میبردند، و آنها سبب افزایش گمراهی و طغیانشان میشدند.
مصنف میگوید: باب: پناه بردن به غیر خداوند متعال شرک است.
«الاستعاذة» یعنی پناه بردن، کمک گرفتن. از این رو فردی که به او پناه برده میشود. پناهگاه یا ملجاء نامیده میشود. کسی که به خداوند پناه میبرد، در واقع ازآنچه که او را میآزارد یا هلاکش میکند به سوی پروردگار و صاحب اختیار خود میگریزد. عباراتی مثل کمک خواستن و پناه بردن تمثیلاند، وگرنه آنچه بوسیله قلب پا برجا میماند مثل پناه بردن به خداوند، کمک طلبیدن از او، افتادن در پیشگاه پروردگار، ابراز نیاز به سوی او و خاری و ذلت در برابرش، امری است که هیچ عبارتی بدان احاطه ندارد تا بتواند آن را بیان دارد. این مطلب را ابن قیم/گفته است.
ابن کثیر میگوید: استعاذه همان پناه بردن به خدا و خود را از شر هر صاحب شری به آستانه او چسباندن، عیاذ برای دفع شر و لیاذ برای طلب خیر است.
(شارح) استعاذه از جمله عباداتی است که خداوند متعال بندگانش را بدان فرمان داده است.
همانطوری که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ٣٦﴾[فصلت: ۳۶].
یعنی: «هرگاه وسوسهای از شیطان متوجه تو گردید، پس پناه ببر به خداوند که او بس شنوا و آگاه است». و امثال آن در قرآن فراوان است. مثل (﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١﴾[الفلق: ۱]) و﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ١﴾[الناس: ۱]) یعنی: «بگو پناه میبرم به پروردگار سپیده دم. پناه میبرم به پروردگار مردم»، پس آنچه عبادت خداست، برای غیر خدا انجام دادن آن شرک در عبادت است و هرکس چیزی از این عبادت را برای غیر خدا انجام دهد آن غیر را در عبادت شریک خداوند قرار داده است و در الواهیت برای پروردگارش، کشمکش کننده و منازعی در نظر گرفته است، همانطور که فردی اگر برای خداو غیر خدا نماز بخواند در واقع عابد غیر خدا شده است و در میان این دو موضوع تفاوتی وجود ندارد. به زودی اگر خداوند متعال بخواهد، تقریر این مقوله در آینده خواهد آمد.
مصنف/میگوید: خداوند متعال میفرماید: ﴿وَأَنَّهُۥ كَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا٦﴾[الجن: ۶] ابن کثیر میگوید: یعنی: (جنها) میبینیم بر ایشان برتری داریم چرا که آنان (انسانها) به ما پناه میآوردند.
(اعراب جاهلی) هرگاه در یک دره یا مکان ترسناکی از بیابان و غیر آن منزل میگزیدند، عادتشان در جاهلیت این بود به پادشاه یا بزرگترین شخص از جنها در آن مکان از اینکه دچار چیز بدی بشوند، پناه میبردند و همانگونه که یکی از آنان به سرزمین دشمنانشان از انسانها در کنار مرد بزرگی و با ضمانت و پناه او وارد میشدند. (در خصوص جن چنین باوری داشتند). چون جنیان دیدند که انسانها از ترس آنها به آنان پناه بردند بر ترس و وحشت و دهشت آنان افزودند تا بیشتر در حالت ترس باقی بمانند و بیشتر به آنان پناه ببرند.
ابوالعالیه، ربیع و زید بن أسلم در خصوص ﴿رَهَقٗا﴾میگویند: یعنی از ترس (خوفا) عوفی از ابن عباس در خصوص ﴿فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا﴾روایت کرده است که گفت یعنی بر گناهشان بیفزایند. قناده نیز چنین نظری دارد.
موضوع از این قرار است که چون فردی از عرب در درهای غیرمسکونی با شب مواجه میشد. بر خود میترسید و میگفت: به رئیس این دره از شر نادانان قومش پناه میبرم. مقصودی از رئیس یا سرور همان بزرگشان بود. علما اجماع و اتفاق نظر دارند که پناه بردن به غیر خدا جایز نیست.
ملا علی قاری حنفی میگوید: پناه بردن به جن جایز نیست. خداوند کسانی را که به چنین کفری دچار میشوند سرزنش کرده است. برای ادعای خود به آیه قرآن استدلال کرده میگوید: خداوند متعال فرموده است: ﴿وَيَوۡمَ يَحۡشُرُهُمۡ جَمِيعٗا يَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ قَدِ ٱسۡتَكۡثَرۡتُم مِّنَ ٱلۡإِنسِۖ وَقَالَ أَوۡلِيَآؤُهُم مِّنَ ٱلۡإِنسِ رَبَّنَا ٱسۡتَمۡتَعَ بَعۡضُنَا بِبَعۡضٖ وَبَلَغۡنَآ أَجَلَنَا ٱلَّذِيٓ أَجَّلۡتَ لَنَاۚ قَالَ ٱلنَّارُ مَثۡوَىٰكُمۡ خَٰلِدِينَ فِيهَآ إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٞ١٢٨﴾[الأنعام: ۱۲۸] یعنی: «روزی که در آن همه آنان را در کنار هم گرد میآوریم، (می گوییم) ای گروه جنیان شما افراد فراوانی از انسانها را گمراه ساختید، پیروان ایشان از میان انسانها میگویند: پروردگارا برخی از ما از برخی دیگر سود بردیم و به مرگی گرفتار آمدیم که برای ما معین و مقدر فرموده بودی. خداوند به ایشان میگوید: آتش جایگاه شماست و همیشه در آن ماندگارید مگر مدت زمانی که خدا بخواهد، بیگمان پروردگار تو حکیم و آگاه است».
بهره گیری انسان از جن در رفع نیازها و فرمانبرداری از دستورات و فرامینش و باخبر ساختن وی از چیزهای پنهانی وغیبی است و بالعکس، بهرمندی و بهرهگیری جن از انسان این است که انسان اورا تعظیم میدارد به او پناه میبرد و برای او فروتنی میکند. مصنف گفته است اگر یک چیز به گونهای باشد که به وسیله آن منفعت دنیایی حاصل شود، دال بر این نیست که آن را شرک محسوب نکنیم.
از خوله دختر حکیم روایت شده است که گفت: از رسول خداصشنیدم میفرمود: هرکس در یک منزلگاهی فرودآید پس بگوید: اعوذ بكلمات الله التامات من شر ما خلق: یعنی پناه میبرم به حکمت و اراده کامل خداوندی از شر هر آنچه خلق کرده است. هیچ چیزی به وی ضرر نمیرساند تا زمانی که آن منزلگاه را ترک کند. این روایت را مسلم روایت کرده است.
مصنف میگوید: از خوله دختر حکیم روایت شده است که گفت: از رسول خداصشنیدم میفرمود: هرکس در یک منزلگاهی فرود آید پس بگوید: اعوذ بکلمات الله التامات من شر ما خلق: یعنی پناه میبرم به حکمت و اراده کامل خداوندی از شر هر آنچه خلق کرده است. هیچ چیزی به وی ضرر نمیرساند تا زمانی که آن منزلگاه را ترک کند. این حدیث را مسلم [۱۱۸]روایت کرده است.
خوله دختر حکیم همان خوله دختر بنت حکیم بن امیه سلیمه است که أم شریک نیز گفته میشد. گفته میشود که وی هبه شده بود و قبل از آن تحت عثمان بن مظعون بود.
ابن عبدالبر میگوید: زنی فاضل و صالح بود. عبارت «اعوذ بكلمات الله التّامات»برای مسلمانان تشریع شده تا به خداوند پناه ببرند و این در واقع جایگزین عملی بود که اهل جاهلیت انجام میدادند که آنها به جن پناه میبردند. از این رو خداوند برای مسلمانان تشریع نمود که به اسماء و صفات خداوند پناه ببرند.
قرطبی میگوید: بنابر قولی: کلمات تامات همان کلمات کاملی است که نقص و عیب در آنها راه ندارد و مانند کلام بشر نیست که ناقص و معیوب باشد. گفته شده که معنایش کلمات شفا دهنده کفایت کننده است. و بنابر قولی نیز کلمات همان قرآن است که خداوند از آن گزارش داده است که آن «هُدیً وشفاءٌ»یعنی هدایتگر و شفا دهنده است. این فرمان پیامبرصنیز به منظور ارشاد و راهنمایی به چیزی است که اذیت وآزار را دفع میکند.
از آنجایی که پناه بردن به صفات خداوند متعال از باب فرا خواندن و گرویدن به سوی اوست، بنابراین حق کسی که به خدا و یا به اسماء و صفاتش پناه میبرد این است، در پناه بردن خود به خداوند صادقانه رفتار کند و در آن کار به خداوند تکیه و توکل نماید و حضور قلب داشته باشد و هرگاه اینگونه رفتار کرد به انتهای خواسته خود و بخشش گناهان خود رسیده است.
شیخ الاسلام /میگوید: از پیشوایانمان مثل احمد نص وارد شده است که پناه بردن به مخلوق جایز نیست، و این همان چیزی است که برای غیرمخلوق بودن کلا م خداوند به آن استدلال میکنند. گفتهاند: از پیامبرصثابت شده است که وی به کلمات خدا پناه برده و بدان دستور داده است. از این رو علما از تعویذهایی که معنایش شناخته شده نیست، از ترس اینکه مبادا مفهوم شرک داشته باشد، نهی کردهاند. [۱۱۹]
ابن قیم /میگوید: هرکس برای شیطان قربانی کند و او را فرا بخواند، به او پناه ببرد وبا آنچیزی که شیطان دوست دارد به او نزدیکی جوید در واقع او را پرستیده است، اگر چه این کار را عبادت ننامد بلکه نام این عمل را استخدام بگذارد. اگر استخدام هم بنامد راست گفته است چرا که شیطان او را برای خود به خدمت گرفته است، بنابراین از خادمان شیطان و از بندگان او میشود، به همین سبب نیز به وی خدمت میکند ولی خدمت شیطان به او خدمت عبادت نیست، زیرا شیطان برای او فروتنی نمیکند و همانند خود او، او را نمیپرستد.
عبارت «از شر هر آنچه خلق کرده است» ابن قیم میگوید: یعنی از هر گونه شر در هر مخلوقی که ممکن است آن شر در او باشد. خواه آن مخلوق حیوان باشد و خواه غیرحیوان، از نوع انسان باشد و یا از نوع جن، خزنده باشد یا چهارپا، باد باشد یا صاعقه، هر نوع از انواع بلاهایی که در دنیا و آخرت انسان را تهدید میکنند.
در عبارت «من شر ما خلق» یعنی شر هر آنچه خلق کرده است» «ما» مای موصولی است و عموم اطلاقی در آن مراد نیست بلکه مراد تقییدی وصفی است بدین معنا که از شر هر مخلوقی که در آن شر وجود دارد. نه اینکه ا شر تمام چیزهایی که خداوند خلق کرده است. چرا که در بهشت، فرشتگان و پیامبران هیچگونه شری وجود ندارد. شر به دو چیز گفته میشود: به درد و آنچه منجر به درد میشود.
عبارت «هیچ چیزی به او ضرر نمیرساند تا زمانی که آن منزلگاه را ترک کند» قرطبی میگوید: این خبری صحیح و سخنی راست است که راستی آن را با دلیل و تجربه دانستهایم، از هنگامی که این خبر را شنیدم و بدان عمل کردم هیچ چیزی به من ضرر نرساند تا اینکه آن را ترک کردم و در شبی عقربی مرا نیش زد با خود اندیشیدم. ناگهان متوجه شدم که پناه بردن به آن کلمات را فراموش کردم (از این رو دچار چنین اتفاقی شدم).
مسائلی که در این باب مطرح گردید عبارتند از:
نخست: تفسیر آیه جن.
دوم: پناه بردن به جن شرک است.
سوم: استدلال به حدیث برای مطلب فوق، چرا که علما اتفاق نظر دارند که کلمات خدا غیرمخلوق است و پناه بردن به مخلوق شرک است.
چهارم: فضیلت و ارزش دعای مذکور با وجود اینکه بسیار مختصر است.
پنجم: اگر چیزی به گونهای باشد که بوسیله آن منفعت دنیوی حاصل شود مثلاً ضرر را دفع و یا منفعتی را جلب کند. دال بر آن نیست که آن عمل یا آن چیز شرک تلقی نشود.
[۱۱۸] مسلم کتاب الذکر و الدعاء ۲۷۰۸-۵۴ باب فی التعوذ من سوء القضاء و درک الشفاء و غیره. [۱۱۹] مسلم، کتاب الذکر و الدعا (۲۷۰۸) (۵۴): باب فی التعوذ من سوء القضاء و درک الشفاء و غیره.