باب
فرمودهی خداوند متعال فرموده است:
﴿يَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِۖ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَيۡءٖۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ كُلَّهُۥ لِلَّهِۗ يُخۡفُونَ فِيٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا يُبۡدُونَ لَكَۖ يَقُولُونَ لَوۡ كَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَاۗ قُل لَّوۡ كُنتُمۡ فِي بُيُوتِكُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِينَ كُتِبَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡۖ وَلِيَبۡتَلِيَ ٱللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمۡ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ١٥٤﴾[آل عمران: ۱۵۴].
یعنی: «درباره خداوند پندارهای نادرستی همچون پندارهای جاهلیت داشتند و میگفتند آیا چیزی از کار (جنگ) نصیب ما میشود، بگو همه کارها در دست خداست در دل خود چیزهایی را پنهان میدارند که برای تو آشکار نمیسازند، میگویند اگر کار به دست ما بود در اینجا کشته نمیشدیم، بگو: اگر در خانههای خود هم بودید آنان که کشته شدن در سر نوشتشان بود به قتلگاه خود میآمدند و کشته میشدند تا خداوند آنچه را که در سینهها دارید بیازماید و تا آنچه را دلها دارید خالص گرداند و خداوند بدآنچه در سینههاست آگاه است».
مصنف /این باب را با سخن خداوند آغاز کرده است که میفرماید:
﴿يَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِۖ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَيۡءٖۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ كُلَّهُۥ لِلَّهِۗ يُخۡفُونَ فِيٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا يُبۡدُونَ لَكَۖ يَقُولُونَ لَوۡ كَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَاۗ قُل لَّوۡ كُنتُمۡ فِي بُيُوتِكُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِينَ كُتِبَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡۖ وَلِيَبۡتَلِيَ ٱللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمۡ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ١٥٤﴾[آل عمران: ۱۵۴].
این سخن را خداوند در ضمن و سیاق واقعه جنگ احد مطرح آمده، که پیش از آن فرموده است: ﴿ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيۡكُم مِّنۢ بَعۡدِ ٱلۡغَمِّ أَمَنَةٗ نُّعَاسٗا يَغۡشَىٰ طَآئِفَةٗ مِّنكُمۡۖ﴾[آل عمران:۱۵۴].
یعنی: «سپس به دنبال این غم و اندوه آرامشی به گونه خواب سبکی بر شما چیره کرد که گروهی از شما فرا را گرفت».
این گروه در واقع همان اهل ایمان، ثبات و پایداری و توکل درست بودند. آنان به این نظر قاطعیت داشتند که خداوند پیامبرش را یاری داده و آنچه آرزو دارد انجام خواهد شد به همین سبب خداوند فرموده است: ﴿طَآئِفَةٗ مِّنكُمۡۖ وَطَآئِفَةٞ قَدۡ أَهَمَّتۡهُمۡ أَنفُسُهُمۡ﴾[آل عمران: ۱۵۴] و گروهی دیگر تنها در بند خود بودند یعنی به سبب نگرانی، دلواپسی و ترس، خواب آنان را فرانگرفت. چرا که آنان ﴿يَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِۖ﴾[آل عمران: ۱۵۴] در مورد خداوند پندارهای نادرستی چون پندارهای جاهلیت داشتند. همانطوری که خداوند در سوره فتح فرموده است ﴿بَلۡ ظَنَنتُمۡ أَن لَّن يَنقَلِبَ ٱلرَّسُولُ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِلَىٰٓ أَهۡلِيهِمۡ أَبَدٗا وَزُيِّنَ ذَٰلِكَ فِي قُلُوبِكُمۡ وَظَنَنتُمۡ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِ وَكُنتُمۡ قَوۡمَۢا بُورٗا١٢﴾[الفتح: ۱۲].
یعنی: «بلکه شما گمان میبردید که پیامبر صو مومنان هرگز به سوی خانواده خود برنمیگردند این در دلهایتان آراسته گشته بود و گمانهای بدی میکردید و مردمان تباه شده و بیسودی بودید».
آری آنان معتقد بودند هنگامیکه مشرکان در آن زمان کوتاه پیروز شدند کار مومنان را تمام شده و پایان یافته میدانستند. بر این باور بودند که اسلام و پیروانش هلاک و نابود شدهاند و این شیوه کسانی است که اهل تردید و دودلی هستند و چون امری از امور نا گوار پیش آید چنین پندارهایی را در سر میپرورانند.
از ابن جریج روایت شده است که گفت: به عبدالله بن ابی گفته شد. فرزندان (بنو) خزرج کشته شدند، گفت: آیا دیگر چیزی برای ما مانده است؟ (آیا ما دیگر کارهای هستیم).
خداوند فرموده است: ﴿ٱلظَّآنِّينَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ عَلَيۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ﴾[الفتح: ۶].
یعنی: «به خداوند گمان بد میبرند، بدیها و بلاها تنها ایشان را در برمیگیرد».
ابن قیم /در خصوص آیه نخست این باب میگوید: ظن (گمان) مذکور در این آیه اینگونه تفسیر شده است که خداوند پاک و منزه فرستادهاش را یاری نمیرساند و کار پیامبرصشکست خورده محسوب میشود و او صخود را برای کشتن تسلیم خواهد کرد و تسلیم قتل خواهد شد. همچنین ظن و گمان آنان اینگونه تفسیر میشود که آنان میپنداشتند آنچه دچار آن شدهاند با قضا و قدر خداوند نبوده است و حکمتی در آن نبوده است بنابراین منکر حکمت و قدر و منکر آن بودند که کار پیامبرصبه کمال و تمام خواهد رسیدو دین او بر تمامی ادیان و مکاتب چیره خواهد شد و این همان گمان بدی بود که در خصوص منافقان و مشرکان در سوره فتح مطرح نموده است.
این گمان همان گمان و پندار بد است، چرا که گمان و پنداری است در خصوص خداوند که خداوند برازنده و شایستگی چنین گمانی نیست و سزاوار حکمت، حمد و ثنا وعده درست و راست خداوند نیست. هرکس گمان کند که باطل بر حق چیره شده و به طور مداوم و مستمر برآن غلبه خواهد کرد، به طوری که حق به وسیله آن از بین رفته و نابود میشود و یا منکر قضاو قدر خداوند شود، و یا منکر این شود که قدر خداوند بر اساس حکمت آشکاری است که مستحق حمد و ثناست و گمان کند که آن اتفاق بر اساس خواسته و ارده مجردی از اراده خداوند شکل گرفته است، چنین گمانهایی گمان کسانی است که کفر ورزیدهاند پس وای به حال کسانیکه کفر ورزیدهاند، از آتش جهنم.
و بیشتر مردم به آنچه که برای آنان و یا غیر آنان اتفاق میافتد گمان بد دارند و هیچکس از آن در سلامت نیست مگر کسی که خداوند و اسماء و صفاتش را بشناسد و از مقتضای حکمت و حمد خداوند آگاهی یابد. پس هر انسان هوشیار و دلسوزی برای خود باید به چنین شناختی عنایت و توجه کند برای آن اهمیت قائل شود و به سوی خداوند توبه نماید و از گمان بد خود نسبت به پروردگارش طلب مغفرت کند.
اگر در احوال انسانها جستجو کنی سردرگمی و سرزنش قدر را از آنها در خواهی یافت و این سخن را از آنان خواهی شنید که میگویند شایسته بود که فلان کار چنین و چنان میشد، چه به صورت جداگانه و مستقل و چه به طور گسترده و پراکنده این (سخن شنیده میشود) در خویشتن خویش جستجو کن بنگر که آیا تو (از چنین سخنان و گمانهایی) سالم هستی؟
ترجمه شعر: اگر از آن نجات یافتی در حقیقت از یک امر بسیار بزرگ نجات پیدا کردهای در غیر اینصورت من ترا نجات یافته و پیروز شده نمیبینم.
علامه ابن قیم /در خصوص کلامی که پیرامون جنگ احد در قرآن کریم مطرح شده است میگوید:
گمانی که در آنجا مطرح شده و خداوند پاک و منزه شایسته چنان گمانی نیست، اینگونه تفسیر شده است که آنان (مشرکان و منافقان) گمان میکردند خداوند فرستادهاش را یاری نمیکند و کار پیامبرصرا از بین رفته تلقی میکردند و میپنداشتند که او تسلیم شده و به قتل خواهد رسید و اینکه آنچه آنان دچار شدهاند بر اساس قضا و قدر الهی نبوده است و حکمتی نداشته است، در نتیجه با گمانه زنی خود منکر حکمت و قدر خداوند بودند و منکر آن بودند که کار پیامبرصبه فرجام خواهد رسید و دین او کامل شده، بر تمامی ادیان چیره میگردد. این همان گمان بدی است که منافقان و مشرکان دچار آن شده بودند و در سوره فتح مطرح شده است. از آنجایی که میفرماید: ﴿وَيُعَذِّبَ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ وَٱلۡمُشۡرِكَٰتِ ٱلظَّآنِّينَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ عَلَيۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ وَلَعَنَهُمۡ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرٗا٦﴾[الفتح: ۶].
«تا اینکه مردان و زنان منافق و مشرکی را عذاب کند که به خدا گمان بد میبرند بدیها، و بلاها تنها ایشان را در بر میگیرد و خداوند برایشان خشمگین میگردد و آنان را نفرین میکند و دوزخ را برای آنان آماده میسازد و دوزخ چه بازگشتگاه بدی است».
چنین گمانی همان گمان جاهلیت است و این گمان به اهل جهل و نادانی نسبت داده میشود، نه اهل حق. چرا که این گمان، گمانی است که سزاوار اسماء حسنی، صفات علیا و شایسته ذات مبرای خداوند از هر عیب و بدی، نیست و بر خلاف آن چیزی است که حکمت و حمد و یگانگی خداوند در ربوبیت و الوهیت خود شایسته آن است و همچنین سزاوار وعده راستینی که خداوند در آن خلف نمیکند و سخن پیشین خداوند در خصوص پیامبران مبنی بر اینکه آنان را یاری کرده خوارشان نمیسازد، نیست و برخلاف آن است که خداوند وعده داده است که لشکر یان خود را چیره خواهد ساخت، هرکس گمان کند که خداوند فرستادگانش را یاری نخواهد کرد، کارشان را به تمام نخواهد رساند پیامبران و حرفشان را تایید نکرده و بر دشمنان چیره و پیروز و برتری نخواهد داد، کتاب و دینش را یاری نخواهد رساند، همچنین گمان کند که شرک بر توحید و باطل بر حق به طوری چیره و استقرار خواهد یافت به طوری که حق به گونهای از بین میرود که هر گز بر پا نخواهد شد. چنین شخصی به خداوند گمان بد برده و چیزی را به وی نسبت داده است که بر خلاف آن چیزی است که شکوه، کمال اسما و صفات او سزاوار و شایسته آن هستند. زیرا حمد، عزت حکمت و الوهیت خدا چنان گمانی را نمیپذیرد، و ابا دارد از اینکه حزب و لشکر او شکست بخورند و نصرت و یاری همیشگی از آن دشمنان خدا و منحرفان از راه او باشد هرکس چنین گمانی نسبت به خداوند داشته باشد او را و صفات و اسماء او را نشناخته است. همچنین اگر کسی منکر آن باشد که آنچه اتفاق افتاده است با قضا و قدر خداوند بوده است، منکر چنین امری نیز خداوند و ربوبیت و پادشاهی و عظمت او را نشناخته است. همچنین هرکس منکر شود که خداوند آنچه را مقدر کرده بر اساس حکمت آشکار و هدفی شایسته بوده که مستحق ستایش و تمجید است یا بر این باور باشد که آنچه اتفاق افتاده بر اساس یک اراده صرف و بدون هر گونه حکمت و هدفی رها شد. و بیجهت و مقصود خلق گردیده است نمیکند و کار باطلی صورت پذیرفته است. باز هم او را نشناخته است. زیرا خداوند کار بیهوده نمیکند و هیچ چیزی را بیهدف رها نمیسازد و بیجهت و مقصود خلق نمیکند و کار باطل انجام نمیدهد.
به همین سبب فرموده است: ﴿ذَٰلِكَ ظَنُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنَ ٱلنَّارِ٢٧﴾[ص: ۲۷].
یعنی: «(خلقت باطل) گمان کسانی است که کفر ورزیدهاند پس وای به حال کسانی که کفر ورزیدهاند از شر آتش جهنم». بیشتر مردم در امور مربوط به خود و یا دیگران دچار بدگمانی نسبت به خداوند هستند و تنها کسانی که خداوند و اسماء و صفاتش را شناختهاند به مقتضای حکمت و حمد او شناخت حاصل کردهاند از گمان بد در امان و سالماند.
هرکس از رحمت خدا ناامید شود و از روح خداوند دچار یأس و دودلی شود در واقع به خداوند بدگمان شده است. هرکس بر خداوند جایز بداند که دوستان خودش را با وجود اخلاص و احسانی که نسبت به او دارند عذاب میدهد و آنها را با دشمنان خود برابر قرار میدهد در واقع دچار بدگمانی نسبت به خداوند شده است.
و هرکس گمان کند که خداوند بندگاش را بیهدف خلق کرده است و هیچگونه امر و نهی در خصوص آنان صادر نکرده است، نه پیامبرانی برای آنان فرستاده و نه کتابهایی نازل کرده است بلکه همانند چهار پایان بیهدف و مقصود آنها را رها کرده است، در واقع به خداوند دچار گمان بد شده است.
هرکس گمان برد که خداوند بندگانش را پس از مرگشان برای ثواب و عقاب در جایی که نیکوکاران را پاداش دهد و حقیقت چیزی را که مردمان در آن دچار اختلاف شدهاند روشن سازد، و راستی و درستی فرستادگان خود را و دروغگویی دشمنان آنها را آشکار سازد، جمع نمیکند، در واقع به خداوند گمان بد برده است.
هرکس معتقد باشد که خداوند عمل صالح او را ضایع میگرداند، آن عملی که خالصانه برای خداوند انجام داده و بدون برآمدن چیزی از جانب بنده، عملش را باطل مینماید و خداوند او را معاقبه میکند بدون اینکه در چیزی دخالت نموده باشد یا با اختیار خود به انجام کاری پرداخته باشد و قدرت و ارادهای را برای کسب آن به راه انداخته باشد، و یا اینکه معتقد باشد که خداوندﻷ با اجرای معجزاتی -که وسیلهی تأیید پیامبران است- بر دست دشمنان دروغگویش، به پشتیبانی آنان برمیآید و جهت گمراه کردن بندگانش، آن معجزات را برای آنان فراهم میسازد، و اشکالی ندارد و برای خداوند زیبنده است که کسانی را تعذیب دهد و او را به میان پستترینِ پستان بفرستد که در طول عمر برای خداوند بندگی کردهاند، و کسانی را نیز به بهشت و اعلی علیین منتقل دهد که در طول عمر به عداوت و دشمنی دین و پیامبرشصپرداختهاند و زیبندگی هرکدام از این دو امر برای او مساوی میباشد، و جز از طریق روایتی صادق صحت یکی و عدم وقوع دیگری شناخته نمیشود، زیرا عقل نمیتواند به زشتی یکی و زیبایی دیگری حکم نماید، در غیر اینصورت گمانی بد را به او نسبت داده است.
و هرکس معتقد باشد که خداوند راجع به خود، صفات و افعالش اخباری را بیان داشته که ظاهر آن باطل میباشند و حاوی تشبیه و تمثیل هستند و حقیقت را رها ساخته و راجع بدان جز اشارههایی بعید و پیچیده، به چیزی تصریح ننموده و پیوسته به تشبیه، تمثیل و باطل تصریح نموده و از آفریدههای خود خواسته که از تراشههای ذهن، نیرو و افکار خود بهره جویند و در راستای تحریف سخنان خداوند برآیند و آن را تأویل نمایند و احتمالاتی زشت و تأویلاتی را برای آن در نظر گیرند که با معما بیشتر شباهت داشته باشد تا با کشف و بیان؛ و برای شناخت اسماء و صفات خود آنان را به عقل و آرای شخصیشان محول نموده نه به کتاب و سنت پیامبرش. بلکه از آنان خواسته که کلام و سخنان خداوند را چنان معنی ننمایند که از خطاب و لغت آنان فهم میشود، و با وجود اینکه توانایی تصریح به حقیقتی را داشته که تصریح بدان لازم و ضروری به نظر میرسید و آنان را از در افتادن به اعتقاد باطل نجات بدهد، اما چنین کاری را انجام نداده است، بلکه خلاف راه هدایت و وضوح را برای آنان ترسیم نموده، هرکس چنین اعتقاداتی داشته باشد، او گمان بدی را در حق وی اظهار داشته است، زیرا هرکس چنین پندارد که خداوند نمیتواند برای تعبیر از حق، الفاظی صریح و روشن را استعمال نماید، او در مورد قدرت و توان خداوند به عجز و ناتوانی اعتقاد پیدا کرده و هر چند که به زبان بگوید او قادر و توانا است. و اگر کسی معتقد باشد که خداوند حقیقت را روشن ننموده و از وضوح و روشنی و از تصریح به حق عدول نموده و بندگان را با وهم و گمان روبرو ساخته و آنان را وارد باطل و محال و عقیدهی فاسد نموده است، هرکس چنین پنداری داشته باشد، او نسبت به حکمت و رحمت خداوند ظن و گمانی بد را در نظر گرفته است.
و هرکس معتقد باشد که او و پیشوایانش صریح و روشن پرده را از حق برداشتهاند نه خدا و رسولش، و حق و هدایت در کلام و عبارات آنان یافت میشود، و از ظاهر کلام خداوند تشبیه، تمثیل و گمراهی میتراود و از ظاهر کلام پیشینیان آنان حق برمیآید، این بدترین گمان نسبت به خداوند میباشد
تمامی اینان گمانهای بدی را نسبت به خداوند دارند و کسانی هستند که همانند دوران جاهلی گمانهایی باطل را در حق خداوند اظهار میدارند.
هرکس در خصوص خداوند دچار این گمان شود که چیزی در ملک (قلمرو پادشاهی) او اتفاق میافتد که او نمیخواسته و خود قادر به ایجاد و پدید آوردن آن نیست در واقع نسبت به خداوند گمان بدزده است.
و هرکس گمان کند که خداوند از ازل تا به ابد عمل خود را تعطیل کرده در آنصورت خداوند به قدرت بر انجام فعل توصیف نشده است (یعنی صفت قدرت بر انجام فعل از خداوند نفی شده است) پس از آن که قادر بر انجام فعلی نبود به انجام آن قدرت یافت و این دیدگاه نیز بدگمانی نسبت به خداونداست.
هر کس گمان کنند که خداوند نمیشنود و نمیبیند و از موجودات و از تعداد آسمانها و ستارگان و بنی آدم و حر کات و افعالشان آگاهی ندارد و چیزی از موجودات به صورت غیبی نمیداند، در واقع دچار بدگمانی نسبت به خداوندشده است.
هر کس گمان کند که خداوند نه سمع دارد و نه بصر، نه علم دارد و نه اراده، و کلامی ندارد با آن سخن بگوید: با هیچکدام از بندگان خود سخن نمیگوید و هر گز تکلم نمیکند، نه گفته و نه میگوید، نه امری دارد و نه نهی که کسی را بدان فرمان دهد یا از چیزی باز دارد. در واقع به خداوند گمان بدزده است.
هرکس گمان کند که خداوند بالای آسمانها بر تخت خود و جدا از مخلوقات خود نیست، و نسبت خداوند به تخت و عرش خود همانند نسبت ذات او به پستترین و پایینترین موجودات و مکانهایی است که از گفتن آن مکانها سرپیچی میکند و خداوند همانگونه که بالاست پایین نیز است و یا اگر کسی بگوید پاک و منزه است خداوند من که پایینتر است و پستتر است همانند آن است که بگوید خداوند بلند مرتبه پاک و منزه است، بدترین و زشترین گمان را نسبت به خداوند رواداشته است.
و هرکس گمان کند خداوند دوست نمیدارد و راضی و خشنود نمیشود، خشمگین و غضبناک نمیگردد، دوست نمیدارد و دشمنی نمیکند و یا به کسی از بندگانش نزدیک نمیشود و کسی نیز به او نزدیک نمیگردد و ذات شیطانها در نزدیکی به ذات او همانند نزدیکی فرشتگان مقرب و اولیاء رستگار به ذات اوست. در واقع به خداوند گمان بد زده است، و هرکس نسبت به خداوند گمان کند که او میان دو چیز ضد هم تساوی بر قرار میکند یا میان دو چیز مساوی از هر جهت جدایی میافکند یا بندگی صحیح و خالصانه طولانی مدت را با یک گناه کبیره که پس از آن انجام شده است و انجام دهنده آن را به سبب آن گناه کبیره برای همیشه در جهنم باقی میماند تمام اطاعت و بندگی او از بین رفته در عذاب جاوید وارد میشود، و همانند کسی که یک لحظه هم به خداوند ایمان نیاورده است و تمام عمرش را در بر انگیختن خشم خدا و دشمنی با او و پیامبران و دینش سپری کرده است، در واقع چنین باورهایی گمان بد زدن به خداوند است.
هرکس گمان کند خداوند فرزند یا شریکی دارد یا فردی بدون اجازه او در پیشگاهش شفاعت میکند یا در میان خدا و خلق او واسطههایی وجود دارند که نیازهایش را رفع میکنند و یا خداوند برای بندگان خود اولیائی را قرار داده است که به غیر از خدا به وسیله آنها به خداوند نزدیکی میجویند و به وسیله آنها به خداوند میرسند و آنها را واسطههایی بین خود و خدا میدانند، آنها را به فریاد خوانده و از آنان میترسند در واقع بدترین و زشتترین گمان را نسبت به خداوندروا داشته است.
و هرکس گمان کند که بدآنچه نزد خداست میتواند با گناه و نافرمانی خود بدان برسد همانطوری که با اطاعت و تقرب جستن به خداوند میتواند بدان رسید، در واقع بر خلاف حکمت خداوند گمان کرده است و بر خلاف مقتضاو مصداق اسماء و صفات خداوند پنداشته است و این بدگمانی به خداوند است.
هرکس گمان کند اگر چیزی را به خاطر خداوند ترک کند و خداوند در عوض چیز بهتری به او نمیدهد و یا عملی را به خاطر خدا انجام دهد خداوند برتر از آن را به وی نمیبخشید در واقع دچار بد گمانی نسبت به خداوند شده است.
هرکس گمان کند که خداوندی آنکه بنده سبب شود و یا مرتکب جرمی شود بر او خشم گرفته و مجازات و محروم خواهد ساخت و تنها با صرف خواسته و اراده خود چنین خواهد کرد در واقع نسبت به خداوند بد گمانی کرده است.
هر کسی گمان کند که اگر در ترس و اشتیاق(رغبت و رهبت)خود نسبت به خداوند صادق باشد به سوی خداوند کرنش برده از او بخواهد از خداوند طلب کمک کرده.و به او توکل کند خداوند او را بیپاسخ گذشته و آنچه او در خواست کرده است به وی نمیبخشد در واقع به خداوند گمان بدزده و بر خلاف آنطوری که شایستگی خداوند است گمانه زنی کرده است.
هر کس گمان کند که خداوند همانطوری که برای اطاعت به او پاداش میدهد در معصیت نیز پاداش خواهد گرفت و در دعای خود نیز چنین چیزی را بخواهد بر خلاف مقتضای حکمت و حمد خداوند گمان زده و بر خلاف شایستگی خداوند گمان کرده است در حالی که خداوند چنین نمیکند.
هرکس گمان کند که اگر خداوند را خشمگین سازد و دچار نافرمانی به در گاه اوشود سپس غیر خداوند رابه دوستی گیرد و غیر از خدا فرشته یا بشر زنده یا مردهای را به فریاد خواند و از او امید داشته باشد تا نزد خداوند به او سودی برساند و از عذاب خداوند او را نجات بخشد در واقع به خداوند گمان بدزده است.
بیشتر مردم حتی همگی آنان – مگر کسانی که خداوند بخواهد – به خداوند بدگمانی و به او گمان بد میزنند.
و بیشتر بنی آدم اعتقاد دارند که خداوند از حق و بهره آنان میکاهد و آنها بیشتر از آنچه خداوند برای آنان خواسته است و به آنان بخشیده است استحقاق دارند و زبان حال آنان میگوید:پروردگارم به من ستم روا داشته است و از آنچه مستحق آن بودم مرا را از آن بازداشت و در واقع شخصیت آنها و رفتارش گویای چنین باوری است. اگر چه به زبان منکر چنین باوری است به خود جسارت آن را نمیدهد تا بدان تصریح کند که هرکس در نفس خود جستجو کند و در شناخت پوشیدههای آن غوطه ور شود، آن را در نفس خود پوشیده میبیند همانند پوشیدگی و پنهان شدن آتش در چخماق تفنگ، آتش زنه (چخماق) هرکس را که خواستی روشن کن شررهای آتش آن را به تو خواهد گفت. (از شرهای آتش آن نزا با خبر خواهد ساخت).
در هرکس که جستجو کنی از او بد گویی و سرزنش قدر را در خواهی یافت.
و میبینی که خلاف آنچه که برای وی اتفاق افتاده است را پیشنهاد و عرضه میکند. مثلا میگوید: شایسته بود که چنین و چنان میشد. چه به طور جداگانه و چه به طور گسترده و فراگیر، خودت جستجو کن آیا تو از این (بیماری) سالمی؟
اگر از آن نجات یافتی در واقع از یک امر بسیار بزرگ نجات یافتهای در غیر این صورت ترا نجات یافته و پیروز شده نمییابم و نمیبینم.
پس هرانسان هوشیار و دلسوزی باید در این جایگاه و زمینه نَفسِ خود را مورد توجه و اعتنا قرار دهد، و به سوی خداوند توبه نماید و در هر زمانی که به پروردگارش بدگمان شده است، از درگاه او طلب مغفرت کند، به نفس خود سوظن داشته باشد که خمیر مایه هربدی و منبع هر نوع شرک مرکب از جهل و ظلم است و نفس سزاوارتر است از بدگمانی نسبت به حاکمترین حاکمان، عادلترین عادلان، بخشندهترین بخشندگان وی نیاز ستوده شدهای که بینیاز مطلق وکامل است.
حمد و سپاس کامل و حکمت کامل از آن اوست از هر بدی در ذات و صفات افعال و اسماء خود منزه است، ذات او از هر جهت کمال مطلق است و صفات او نیز کمال مطلق است.
تمامی کارهای او حکمت و مصلحت، رحمت و عدل است و تمام اسماء او نیکویند.
ترجمه شعر:
به پروردگارت گمان بد نبر چرا که او از همه چیز و همه کس شایستهتر به زیبایی است.
هرگز بر نفس خود گمان نیکو نبر، چگونه بر چیزی که ظالم، جنایتکار و بسیار نادان است گمان نیکو میبری؟!
بگو: ای نفس پناهگاه هر چه بدی هستی! آیا از نفسی که مرده و بخیل است انتظار و امید داری؟
اگر به نفس خود بدگمان شوی آن را مستحق بدگمانی خواهی یافت، خیر دیدن از نفس همانند یک چیز محال است.
اگر در نفس خود پاکی و نیکی میبینی این پاکی و نیکی موهبتهای پروردگار با جلال و شکوه است.
این خوبیها نه از نفس است و نه برای نفس است، بلکه از جانب خداوند رحمان است و کسی که راهنما بوده مستحق شکر است. ابن جریر در تفسیر ﴿ٱلظَّآنِّينَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ﴾[الفتح: ۶] در این فرموده خداوند که ﴿وَيُعَذِّبَ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ وَٱلۡمُشۡرِكَٰتِ ٱلظَّآنِّينَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ﴾[الفتح: ۶].
در تفسیر خود میگوید: گمانشان به خداوند این بود که پیامبرصو اهل ایمان به او را بر دشمنانشان یاری نمیدهد، سخن خداوند آشکار و چیره نخواهد شد تا بر سخن کافران سرتر و بالاتر واقع شود این از گمانهای بدی بود که آنها در اینجا نسبت به خداوند داشتند.
خداوند بلند مرتبه به زنان و مردان مشرک منافق که اینگونه بدیها را گمانه زنی میکردند؛ فرمود: گرفتاری و عذاب بر شما دور میزند و شما را در بر گرفته است.
قراء در خصوص قرائت ﴿دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ﴾اختلاف نظر دارند عموم قاریان کوفه آن را ﴿دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ﴾یعنی با فتحه سین «سَو» قرائت کردهاند. قرائت برخی از قاریان بصره ﴿دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ﴾با ضمه سین، فرا میگوید: فتحه بر روی سین مشهورتر است و بسیار کم اتفاق میافتد که عرب بگوید ﴿دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ﴾یعنی با ضمه سین.
وعبارت: ﴿وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ وَلَعَنَهُمۡ﴾[الفتح: ۶] یعنی: از سوی خداوند دچار خشم و غضب او شده و آنها را مورد نفرین خود قرار داده و از رحمت خود دور ساخت ﴿وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَهَنَّمَۖ﴾یعنی: جهنم را برای آنان آماده ساخت تا در روز قیامت بدان داخل شوند ﴿وَسَآءَتۡ مَصِيرٗا﴾یعنی: جهنم منزلگاه بسیار بدی است که این مردان و زنان منافق و مشرک بدان داخل میشوند عماد بن کثیر رحمة الله علیه میگوید: خداوند متعال فرموده است: ﴿وَيُعَذِّبَ ٱلۡمُنَٰفِقِينَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ وَٱلۡمُشۡرِكَٰتِ ٱلظَّآنِّينَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ﴾یعنی: منافقان و مشرکان خداوند را در حکم خود متهم میکردند و نسبت به پیامبرصو یارانش دچار این گمان شده بودند که کشته شده و همگی از بین خواهند رفت. به همین سبب خداوند متعال: ﴿عَلَيۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ﴾در خصوص معنای آیه دیگر، عین همان سخن ابن جریر رحمة الله علیه را گفته و با وی هم نظر است.
سخن ابن قیم را آنگونه که مصنف در متن آورده است در شرح جلوتر از مصنف مطرح کردهام تاتمام سخن وی در یک جا مندرج شود و ابتدا تا انتهای آن پیوستگی و انسجام داشته باشد.
از جمله مسائلی که در این باب مطرح گردید عبارتند از:
نخست: تفسیر آیه سوره آل عمران.
دوم: تفسیر آیه سوره فتح.
سوم: گفتن این مطلب که ظن و گمان بد به خداوند انواع و اقسام بیشماری دارد.
چهارم: تنها کسانی از بدگمانی به خداوند در امان و سالم میمانند که اسماء و صفات خداوند را بشناسند و همچنین خود را بشناسد.