امام شافعی /
ابوعبدالله محمد بن ادریس بن عباس بن عثمان بن شافع بن سائب بن عبید بن عبدیزید بن هاشم بن عبدالمطلب بن عبدمناف جد چهارم پیغمبر، مادر او فاطمه بنت عبدالله بن الحسن بن الحسین بن علی بن ابی طالب است، وی در شهر غزه در سال ۱۵۰، سال وفات ابوحنیفه تولد یافت، استاد ابراهیم خاقانی گوید:
اول شب بوحنیفه درگذشت
شافعی آخر شب از مادر بزاد
[۵۵]
شافعی در سال ۱۹۹ به مصر رفت و در روز جمعه آخرین روز ماه رجب سال ۲۰۴ در مصر فوت کرد و در مقبرۀ قرافة الصغری در عصر آنروز دفن گردید.
ملا ابوبکر مصنف کُردی در کتاب طبقات الشافعی گوید: «وی/در دهی از شام مشهور به غزه به دنیا آمد، در دو سالگی او را به مکه بردند و در آنجا نشأت یافت و قرآن را حفظ نمود در حالی که هفت سال داشت، سپس پدرش جهت فراگرفتن فقه او را به مسلم بن خالد مفتی مکه سپرد، و او به او اجازه فتوا داد در حالی که پانزده سال داشت، سپس به نزد امام مالک در مدینه رفت و ملازم او بود تا مالک زندگی را بدورد گفت، و در سال ۱۹۵ به بغداد رفت و دو سال در آنجا ماند، بعد برحسب لزوم به مکه رفت، و در سال ۱۹۸ به بغداد بازگشت، دو ماه در آنجا بود و در آنجا به نشر و تصنیف پرداخت و تا دم واپسین در مصر بود».
امام شافعی در علم حدیث و فقه و اصول و لغت و نحو و علوم اسلامی سرآمد دهر بود، ثقت و امانت و عدالت و زهد ورع و عفتِ نفس و حسن سیرت و علو قدرت و منزلت و سخاوت او زبانزد خاص و عام بود، او مؤسس و واضع علم اصول میباشد، اولین کتاب را در علم اصول به نام «الرساله» نوشت. و در نزد امام مالک کتاب «الموطأ» او را حفظ نمود، اهل حفظ و اتقان بود و در پانزده سالگی به درجه اجتهاد رسید، وی/مؤسس مذهب شافعیه و کتاب «الام» او در علم فقه مشهور است.
در ریحانة الادب مسطور است: ابن ندیم تألیفات شافعی را متجاوز از صد کتاب نوشته و در معجم الأدباء با صد و چهل و اندی به شمار آورده است [۵۶].
اکثریت مردم عراق و شام و مصر و قسمتی از افریقا مذهب او را متابعت مینمایند، و اکثر اهل تسننهای ایران بالخصوص مردم کردستان به مذهب او میباشند [۵۷].
[۵۵] بعضی دیگر از اشعار مربوطه حکیم خاقانی چنین است:
چون زمان عهد سنایی درنوشت
آسمان چون من سخن گستر بزاد
چون به غزین ساحری شد زیر خاک
خاک شروان ساحری دیگر بزاد
چون به پایان شد ریاحین گل رسید
چون سرآمد صبح صادق خور بزاد
گر زمانه آیت شب محو کرد
آیت روز از مهین اختر بزاد
تهنیت باید که در باغ سخن
گر شکوفه فوت شد نوبر بزاد
[۵۶] در ریحانة الأدب به نقل از معجم الأدب آمده: و گوید شنیدم که مردی این شعر را نوشته و به شافعی داد:
سل المفتي المكي من آل هاشم
إذا اشتد وجه بأمر كيف يضع
شافی در جواب آن، ذیل همین شعر نوشت:
يداري هواه ثم يكتم سره
ويصبر في كل الأمور ويخضع
آن مرد در زیر جواب شافعی نوشت:
كيف يداري والهوى قاتل الفتى
وفي كل يوم غصة يتجرع
پس شافعی در زیر آن رقم کرد:
فإن هو لم يصبر على ما أصابه
فليس له شيء سوى الموت أنفع
نظیر تقریبی این مناظره در حاشیۀ مختصر معانی علامه ملا سعد تفتازانی و خرپوتی شرح قصیدۀ بردیه آمده که این سؤال و جواب مابین اصمعی (متوفی به سال ۲۱۶ در بصره) و جوانی از قبیله بنی عذره نیز به وقوع پیوسته است، در آنجا بعد از آخرین شعر شافعی جوان عاشق عذری که دوائی را برای درد بیدرمان عشق حقیقی و جانسوز خود نیافته این بیت یأسآور را نوشته است:
سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ثُمَّ مِتْنَا فَأَبْلِغُوا
سَلامي إِلى مَنْ كَانَ لِلْوَصْلِ يَمْنَعُ
[۵۷] ایرانشهر.