توضیح در بارۀ مساجد
مساجد دوران اولیۀ اسلام – چنانکه در کتاب ایرانشهر آمده – در زمان پیغمبر اسلام و خلفای راشدین چنانکه در همۀ شئون سادگی و بیآلایشی حکمفرما بود در ساختمان معابد و مساجد نیز همین حالت وجود داشت.
مساجد در زمان پیغمبر در مدینه و مکه عبارت بود از قطعه زمینی محصور که چند ستون در آن استوار و سقفی از حصیر و لیف خرما بر آنها نهاده شده بود، تا مؤمنان از گزند آفتاب و باران در امان باشند و به آسانی عبادت خود را انجام دهند، منبر سادهای نیز برای خطابه و وعظ و تعلیم و تربیت در گوشهای از آنجا تشکیل داده بودند، دیگر هیچگونه ساختمان باشکوه و تزئینات و صنایع معماری و تصاویر و نقوش معمولۀ اعصار بعد در آن مساجد وجود نداشت، ولی روحانیت و عظمت و شکوه معنوی بر سراسر آن پرتو انداخته بود و همان محل ساده و بیآلایش و پیرایش جایگاه نماز جماعت و جمعۀ مؤمنان و محل مواعظ پیغمبر بزرگ اسلام و شور مسلمانان در امور دینی و اجتماعی بود.
در زمان رسول خدا جدر کنار مساجد ایوان و صفههائی ساخته میشد که محل تعلیم و تربیت قرار میگرفت، و عدهای که اولین بار در صفۀ مسجد مأوا گرفتند به اصحاب صفه [۲۵۳]مشهورند. احمد بن یوسف دمشقی قرمانی در کتاب اخبارالدول گوید: اصحاب صفهشدر زمان رسول خدا جفقرائی بودند بیمنزل و بیعشیره در مسجد میخوابیدند و در سایۀ آن میآرامیدند و صفۀ مسجد محل و مأوای آنان بود که به اصحاب صفه معروف و منسوب شدند.
رسول خدا جبرای صرف شام عدهای از آنان را همراه خود به منزل میبرد و سایر صحابه دیگران را نیز صرف شام به منزل خود دعوت میکردند، از مشاهیر اصحاب صفه: ابوهریره، وائله بن الاسقع و ابوذر غفاریشبودند.
دوران سادگی مسجد کوتاه بود، بعد از زمان پیغمبر و خلفای راشدین از اواسط قرن اول هجری که فتوحات اسلام گسترش یافت و حکومت اسلامی در دست امویان و عباسیان به صورت سلطنت درآمد ساختمانهای بزرگ و باشکوهی به نام مدارس و مساجد در کشورهای شام و مصر و عراق و پس از آن ایران و هند و افریقا و مغرب «مراکش و تونس و اسپانیا» بنیان گزارده شد، و موقوفات بسیاری برای اداره و ادامۀ آنان تعیین گردید.
چنانکه قبلاً گفته شد مساجد نخستین مدارس و نخستین مراکز تعلیم و تربیت در تمدن اسلامی بوده و مساجد و مدارس و حجرههای کوچک و خانههای متصل به مسجد مورد تدریس و تدرس بودهاند.
[۲۵۳] در کتاب زندگی چرافتخار علی آمده: در مسجد مدینه محلی به نام صفحه موسوم بود، و کسانی که در آن مینشستند به عنوان اصحاب صفه موسوم بودند در زمان پیغمبر اکرم جو حضرت ابوبکرسمحل استراحت فقراء بود و در آنجا سایبانی به وجود آوردند که فقراء و بینواها بتوانند در آن استراحت کنند در دوران خلافت حضرت عمر بن الخطابسدر عربستان فقیر وجود نداشت، تا این که در صفه استراحت نماید و آنجا یک مدرسۀ عالی شد که حضرت علی بن ابی طالبسدر آن تدریس میکرد و این صفه اولین مدرسۀ اسلامی به شمار میآمد که محل تعلیم و تعلم مسلمین بود.
بحثی از مسجد جامع بخارا:
محمد بن جعفر الزشخی در تاریخ بخارا ترجمۀ ابونصر قباوی گوید: «قتیبه بن مسلم مسجد جامع بنا کرد اندر بخارا به سال نود و چهار و آن موضع بتخانه بود مر اهل بخارا را فرمود: هر آدینه در آنجا جمع شدندی، چنانکه هر آدینه منادی فرمودی هرکه به نماز آدینه حاضر شود دو درهم بدهم و مردمان بخارا به اول اسلام در نماز قرآن به پارسی خواندندی و عربی نتوانستندی آموختن و چون وقت رکوع شدی مردی بود که در پس ایشان بانگ زدی «بکنیتا نکینت» و چون سجده خواستندی کردی بانگ کردی «نکونیا نکونی».
در کتاب تاریخ الفقه الاسلامی آمده که طاش کبریزاده ذکر میکند: هارون الرشید خلیفۀ عباسی پیش امام مالک فرستاد که در مجلس او حاضر شود و امین و مأمون پسران او را از وی سماع حدیث کنند، سپس هارون به او گفت: ای عبدالله، لازم است که با ما معاشرت کنی و به مجلس ما بیائید تا بچههای ما از شما «المؤطا» را سماع کنند و بیاموزند، امام مالک گوید: به او گفتم: خدا امیرالمؤمنین را معزز گرداند این علم از شما سرچشمه گرفته اگر آن را معزز گردانید معزز میشود و اگر خوار گردانید خوار میگردد، مردم به سوی علم میآیند علم به سوی مردم نمیرود، و هارون او را تصدیق کرد و به پسرانش گفت: به مسجد بروید تا این که با مردم سماع حدیث کنید، سپس امام مالک گفت: به شرط این که گام را به جلو بر مردم نگذارید و بنشینید در هرجائی که مجلس برای شما خالی است، آنها به این شرط قبول کردند، و همچنین بود که هنگامی که هارون الرشید قصد حج را کرد چون به مدینه رسید، به سوی امام مالک فرستاد که کتاب مؤطا را بیاورد به مجلس او. امام مالک به نزد او نرفت و خلیفه گفت: قسم به خدا من نمیشنوم مگر در خانۀ شما نباشد، به این صورت خلیفه جهت سماع حدیث به خانۀ او رفت که این دو صورت میرساند هم مسجد و هم خانه جای تعلیم و تربیت و سماع بوده است.
مساجدی با سبکهای خیلی قدیم در بعضی از مناطق تاریخی و صعب العبور کردستان که خیلی قدیمی هستند دیده میشود. در پاوه مسجدی به نام مسجد عبدالله بن عمر بیا مسجد حضرت عبداللهسکه به قرار در هنگام فتح ایران در عهد خلافت حضرت عمرستوسط عبدالله پسرش ساخته شده است هنوز باقی و با خطوطی که از در و پیکر مستحکم و چوبی آن نقر شده به طور ناخوانی دیده میشود، میگویند: این همان ساختمان اولی مسجد است که عبدالله بن عمربساخته است و اصل ستونهای چوبی بسیار محکم و بزرگ و تاریخی آن کماکان باقی است که طلاب در این مسجد و حجرههای آن هنوز مشغول تحصیل میباشند.
مسجد قدیمی دیگر در قریۀ «ریژاب» (زهاب) «حلوان» در غرب کرمانشاه با همین استحکام منسوب به عبدالله بن عمر بوجود دارد که آن را خیلی مقدس و متبرک میدانند، در خیلی جاها در مناطق کوهستانی و جالب و حساس کردستان هنوز مساجدی به نام حضرت عبدالله بن عمربوجود دارد که از اماکن مقدس به شمار میروند.
تحصیل طالبان علم در قرون اولیۀ اسلام بیشتر در مسجد و محیط آن بوده و همچنین اصحاب کتب سته نیز در مساجد و مدارس تدریس وتدرس نمودهاند، ولی مدارکی به دست نیامد که اسم معین مساجد یا مدارس شهرهائی که مورد تعلم و تعلیم آنها بوده ذکر کنم.
تاریخ مساجد
در کتاب تاریخ المساجد الاثریه تألیف: حسن عبدالوهاب مفتش الآثار العربیه در مصر چنین ذکر شده است. مسجد بجائی میگویند که در آن از خدا سجده برده شود، زجاج میگوید: هر جائی که عبادت در آن به عمل آید مسجد است، چنانکه پیغمبر جفرمود: «جُعِلَتْ لِىَ الأَرْضُ مَسْجِداً وَطَهُوراً».
اولین مسجد:
اولین مسجدی که در اسلام بنا شد، مسجد قبا است که آن را مسجد التقوی نیز میگویند، جنانکه خداوند عالم در بارۀ آن میفرماید: ﴿لَّمَسۡجِدٌ أُسِّسَ عَلَى ٱلتَّقۡوَىٰ مِنۡ أَوَّلِ يَوۡمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ﴾[التوبة: ۱۰۸].
ابوسعید خدری روایت میکند که به پیغمبر خدا گفتهاند: مسجدی که بر تقوا بنا و تأسیس شده است، چنانکه در آیۀ اشاره به آن شده کدام است؟ فرمود: مسجدی. ای مسجد المدینه، البته این معارض اول نیست، زیرا هردو مسجد بر تقوا بنیانگذاری شدهاند.
امام فخرالدین رازی در تفسیر کبیر گوید: بعضی گفتهاند: مسجد التقوی مسجد قبا میباشد، ولی اکثر برآناند که مسجد التقوی مسجد رسول خداست ج. مساجد نخستین مراکز عبادت است ومانند شعائر و پرچمهای اسلامی با صدای «الله اکبر» و اذان بر فراز شهرهای فتح شده به اهتزاز در آمده است. عمر بن خطابسهنگامی که شهرها را فتح کرد به ابوموسی اشعریسکه والی بصره بود نوشت که در آنجا مسجد جامع را بنا نماید و برای قبایل نیز مسجدی بسازند، در روزهای جمعه به سوی مسجد جامع جهت نماز جمعه بشتابند، و برای سعد بن ابی وقاصسکه حاکم کوفه بود نوشت که به همین دستور مسجد جامع را آنجا بنا کند و به عمرو بن عاصسحاکم مصر نیز همین فرمان را نوشت که در دهکدهها متفرق نشوند، بلکه وارد شهرها گردند و در هر شهری مسجدی بنا نمایند، و قبایل کوچری مسجد را بنا نکنند.
مؤمنان دستاویز به امر و فرمان عمرسشدند و طبق فرمان و عهد او رفتار کردند و نماز جمعه را در مسجد جامع هر شهر ادا میکردند، در مصر نماز جمعه را در مسجد جامع عمرو بن عاصس، در فسطاط که اولین مسجد جامعی بود که در فسطاط در مصر بنا شده بود میخواندند، و بعد از آن که فضل بن علی بن عبدالله بن عباس مسجدی را مشهور به «جامع العسکر» در سال ۲۴۵ هجری در مصر بنا کرد، دیگر این مسجد را مسجد جامع قرار دادند و نماز جمعه در آن صورت میگرفت.
چون بحث فسطاط به میان آمد شایسته میدانم که یک موضع عاطفی و دلپذیری که مورخین در تاریخ اسلام آوردهاند نقل کنم.
استاد علی پاشا صالح در کتاب اصول فن خطابه میگوید: در تاریخ فتوحات اسلام داستانی از فتح مصر و تأسیس شهر «الفسطاط» و وجه تسمیۀ آن ثبت شده که شنیدنی است، فسطاط در لغت به معنی خیمه و خرگاه یا سراپرده است هنگام بسیج خبر رسید که بر چادر فرمانده لشکر، فاختهای یا کبوتری آشیانه نهاده و تخم گذاشته و جوجههایش سر از تخم بیرون آوردهاند، ولی قوۀ پرواز ندارند فرمانده امر داد سراپرده به حال خود باقی باشد و لشکر کوچ کند و چند تن از سپاهیان در آنجا به پاسداری بمانند تا جوجهها بال درآورند و پرواز کنند، سال دیگر لشکر بازگشت، و شهری به یاد سراپردۀ فرمانده به نام «فسطاط» در آنجا بنا نهادند، آوازۀ این کار نیک همه جا پیچید و مردم ناتوان درمانده در همۀ کشورها چنان طرفدار اسلام شدند که خودشان لشکریان اسلام را به بلاد خود دعوت میکردند [۲۵۴].
نویسندۀ معروف فرانسوی الکساندر مازاس در کتاب «فاتح بزرگ اسلامی عمر بن خطاب» [۲۵۵]گوید: در موقعی که عمرو عاص میخواست از شهری که بنا کرده بود به قصد اسکندریه حرکت کند خبر دادند که کبوتری بالای خیمۀ وی آشیانه ساخته است عمرو عاص دستور داد که خیمه را برنچینند تا آشیانۀ کبوتر هم نخورد و از این جهت شهر مذکور را فسطاط که به معنی خیمه است نام نهادند.
و ضمناً در همین کتاب حکایت لطیفی که در مورد اسیرشدن عمرو عاصسبه دست دشمن و رهائی او آمده نقل میکنیم گه جهت تنوع مطبوع است. عمرو عاصسدر هنگام فتح مصر شخصاً چندین مرتبه برای مطالعه محل و مواضع دشمن که جبهۀ وسیعی را تشکیل میدادند بیرون رفت و یک روز صبح به دست کشتیهای دشمن اسیر افتاد، و او را با افسری و غلامی که همراه وی بودند نزد حاکم شهر بردند به واسطۀ سادگی که در لباسهای اعراب بود هیچگونه علامتی عمرو بن عاصسرا از همراهانش متمایز نساخت، حاکم به وسیلۀ ترجمانی از اینان به اصرار تمام سؤال کرد: چرا اینقدر به بارههای شهر نزدیک شدهاند، عمرو عاصسهمانطوری که مقامش اقتضا میکرد در پاسخ بر همراهانش سبقت جست و متانت و رزانت گفتارش باعث شد که فرماندۀ سپاه او را بشناخت و به افسرانی که در کنار او بودند، گفت: «این شخص عمرو عاص است، بیدرنگ سر او را ببرید» اگر زرنگی آن غلام نبود امیر مسلمانان معدوم گشته بود، ولی مشارالیه که زبان یونانی عامیانه را به خوبی میفهمیده فوراً به جانب مولای خود برگشت و سیلی محکمی به صورت او زد و به زبان یونانی به او گفت: برای چه تو جواب میدهی تو که از همه کمتری بگذار رؤسای تو سخن بگویند.
ضمناً افسری که همراه عمرو عاصسبود، اظهار داشت که امیر وی را فرستاده است، تا به این طریق در اسکندریه یا در خارج شهر وعدۀ ملاقاتی را تعیین کند، زیرا که سپاه عرب به کلی از آذوقه محروم مانده و برای حفظ جان مجبور شده است که به مصریان متوسل شود، اگر احتیاج ضروری ما را رفع کنید ما هم دست از جنگ برداشته و به آن طرف نیل عقب خواهیم نشست، فرماندۀ سپاه از این سخن فریفته شد و پنداشت که عمرو بن عاص فقط سربازی است که به ملازمت این سفیر فرستاده شده است و حکم شومی را که داده بود نقض کرد و برای انقعاد مجلس مذاکره روز و ساعتی را معین نمود و آن سه نفر را مرخص ساخت ولی خدعه به زودی کشف شد، زیرا که سپاه عرب فقدان امیر خود را حتمی میدانستند، وقتی که از مزاحمت او آگاه شدند هلهله راه انداختند که لشکر روم را از حقیقت امر آگاه ساخت، تمام مؤرخین امپراطوری سفلی این حکایت را نقل کردهاند. تم کلامه.
مصر در قرون خمسۀ اول از مراکز مهم علوم عصر اسلامی و مقصد و مرجع طلاب بوده مسجد عمرو بن عاصسو ابن طولون و الازهر و الحاکم و دارالحکمه مورد تعلیم و تربیت و به دراسه آباد بوده است [۲۵۶].
عمرو بن عاصسفاتح مصر در سال بیست هجری اولین مسجد جامع خود را در دیار مصر در سال بیست و یک (۲۱) هجری بنا نمود، سالها این مسجد به تعمیرات تازهای از طرف حکام و امراء مسلمین دوام کرده و در سال ۴۳۹ که ناصر خسرو شاعر فارسی به مصر رفته از آن توصیف کرده و آن را به عظمت نام برده است، همیشه در این مسجد کمتر از پنج هزار طالب علم و غرباء و نویسندگان نبوده است، این مسجد تا سال ۵۶۶ به عظمت خود باقی بوده و چون در فتنۀ صلیبیها فسطاط آتش گرفت این مسجد نیز صدمه دید و رو به ویرانی نهاد.
جامع ابن طولون [۲۵۷](جامع طولونی) در قطایع، سوم مسجدی است که در مصر ساخته شده امیر عباس احمد بن طولون متولد ۲۲۰ بغداد در روز چهارشنبه هفت روز به ماه مبارک رمضان مانده در سال ۲۵۴ وارد مصر شد و مسجد جامع خود را در سال ۲۶۳ بنا نمود و با اصلاحاتی این مسجد قرنها دوام کرده وتاریخ دوام آن تا سال ۱۳۳۶ هجری در دست میباشد.
جامع الازهر: هنگامی که معزالدین خلیفۀ فاطمی در سال ۳۶۲ در روز هفتم ماه مبارک رمضان وارد مصر شد، مصر که تا آن تاریخ دارالاماره بود، دارالخلافه گردید. قائد جواهر الکتاب قصری را برای خلیفه بنا کرد و اولین مسجد جامع «الازهر» [۲۵۸]را در قاهره ساخت و به دور قبۀ مسجد چنین نوشت.
بسم الله الرحمن الرحیم
«مِمّا اَمَرَ بِبنائهِ عبد الله ووَليّهِ أبو تميمَ معد الإمام المعزّ لدين الله أمير المؤمنين صَلَوات اللهِ عَلَيْهِ آبائِهِ الأَكرمين عَلى يَدِ عَبْدِهِ جَوْهرِ الكاتبِ الصقلي وذلك في سَنَةِ سِتينَ وثَلاثمِائة».
که الازهر از آن روزگار تاکنون هنوز به عظمت خود باقی است، صلاح الدین ایوبی کُردی اولین مدرسه را در جوار جامع عمرو بن عاصسبه سال ۵۶۶ به نام «المدرسة الناصریه» بنا کرد و بعد «المدرسة القمحیه» را به جوار جامع عمرو بن عاصسنیز احداث نمود، اولی به رسم فقهاء شافعی و دیگری به رسم فقهاء مالکیه تعیین نمود، البته در این موقع خلیفۀ العاضد بود و هنگامی که سلطان مصر شد در سال ۵۷۲ هجری مدرسۀ صلاحیه را در جوار مرقد امام شافعیسانشاء کرد، و همچنان امر کرد که مدرسهای را در جوار مشهد حسینی بسازند.
و در سال ۵۷۲ امر کرد که مدرسۀ سیوفیه را بر رسم فقهاء حنفی ساختند و آن اولین مدرسهای بود که بر آنها وقف گردید، همچنان در اسکندریه مدرسه و بیمارستان و خانه را برای مغاربه در سال ۵۷۷ ساخت. و سپس اولاد و احفاد و امراء او در بناء مدارس در مصر و قاهره و سایر بلاد از او پیروی کردند.
ملک الناصر صلاح الدین یوسف اولین کسی بوده است که مدرسه و خانه برای حدیث ساخته و خانهها و مکتبهای بسیار را در شهرها برای ایتام ساخته و برای آنها و برای معلمین آنها راتبهها و نفقات زیادی مقرر کرده است.
[۲۵۴] استطراداً موضوع عاطفهآمیز ادیسون مخترع برق را از کتاب استاد بزرگوارم علی پاشا صالح استاد دانشگاه تهران نقل میکنم که مینویسد: یکی از وعاظ نصرانی مردم را به محبت و مهربانی نسبت به همدیگر دعوت میکرد ضمن وعظ قصهای در بارۀ ادیسون مخترع بزرگ امریکا (۱۸۴۷ – ۱۹۳۱) نقل کرد که خلاصه اش این است: یکی از روزهای پاییز ادیسون در اطراف محل آزمایشگاه خود قدم میزد و در بارۀ یکی از مشکلات علمی خود به فکر فرو رفته بود، ناگهان پرندۀ کوچکی را در درختی افتاده بود، دید به فراست دریافت که پرندۀ ناتوان از دستههای پرندگان مهاجری که به سوی نواحی جنوبی در آن فصل پرواز میکنند باز مانده است، رشتۀ افکار عمیق خود را رها کرد پرنده را برداشت و به توجه و پرستاری او پرداخت، دیری نپائید پرنده جان گرفت و برای پرواز آماده شد، لکن نجاتدهندۀ وی اطمینان نداشت که پرندۀ ناتوان از عهدۀ چنین سفر طولانی برآید جعبۀ کوچکی با لوازم سفر برای او تعبیه کرد و روی آن نوشت: آمریکای جنوبی، سپس پرنده را در جعبه جای داد و به یکی از شرکتهای حمل و نقل سپرد که در آمریکای جنوبی آن را آزاد کند. در نظر داشته باشید که ادیسون مرد پرکاری بود، ولی نه تا آن اندازه که وقت برای این گونه مهربانیها نداشته باشد. [۲۵۵] ترجمۀ باقر قائم مقامی. [۲۵۶] مساجد الأثریه تألیف حسن عبدالوهاب صفحۀ ۱۲. [۲۵۷] مساجد الاثریه تالیف حسن عبدالوهاب صفحۀ ۲۳. [۲۵۸] اولین مسجدی جامعی است که در قاهره ساخته شده. المساجد الاثریه صفحۀ ۴۷ و لما ولی ملك مصر سنة ۵۶۷ هجری إنشاء مدارس للمذاهب الأربعة. المساجد الأثریهصفحۀ ۸۳.
تذکر:
اگر نگارنده در باب مدارس و مساجد توضیحات بیشتری دادهام و زیاد به حاشیه رفتهام مبنی بر این است که از من خواسته شده بود که در بارۀ مدارس و مکاتب و مساجد و طرز تحصیل در مدرسه و یاخانه به طور تفصیل و توضیح بحث کنم. بنابراین، و نظر به علاقۀ شخص خود با مراجعه به کتابهای زیادی این مطالب مفید را نقل کردم و خدای را شکرگزارم که به توفیق او این کتاب به اضافۀ ملحقات پایان یافت.
به تاریخ هشتم تیر ماه ۱۳۵۴ شمسی مطابق با ۱۹ جمادی الثانی ۱۳۹۵ قمری
ملا محی الدین صالحی دولت آبادی.
خرم آباد لرستان.
امضاء ۸ / ۴ / ۵۴.