رابطه با حکومت:
رابطۀ او با حکومت وقت خوب بوده است و مخصوصاً مورد احترام امیر رمله بوده است، و کتاب مجتبی را به دستور او از السنن الکبری اختصار کرده است، در شذرات الذهب آمده: با امیر مصر به غزا رفت و او با شهامت و شجاعت توصیف میشد، و باز میگوید: وكان رئيساً نبيلاً حسن البزة كبير القدرة له أربع زوجات يقسم لهن ولا يخلو من سرية لنهمته في التمتع ومع ذلك كان يصوم صوم داود ويتهجد. قال ابن مظفر: الحافظ سمعتهم بمصر يصفون اجتهاد النسائي في العبادة بالليل والنهار وأنه خرج إلى الغزو مع أمير فوصف في شهامته وإقامته السنن في فداء المسلمين واحترازه عن مجالس الأمير.
در تذکرة الحفاظ الذهبی آمده: كان مليح الوجه ظاهر الدم مع كبر السن يوثر لباس البرود [۱۹۸] النبوية والخضر ويكثر الاستمتاع، له أربع زوجات يقسم لهن ولا يخلو مع ذلك من سرية وكان يكثر أكل الديك الكبار تشترى له وتسمن وتخصى.
او قوی العارض، مستقیم الحجة، واضح البرهان بود، و قوۀ جسمیه را با قوۀ عقلیه جمع میکرد.
ابوعلی نیشابوری گوید: از ائمۀ حدیث چهار نفر را در وطن خود و در سفرهای خود دیده ام: نسائی در مصر، عبدان در اهواز، محمد بن اسحاق و ابراهیم بن ابی طالب در نیشابور. حاکم گوید: نسائی افقه مشایخ اهل مصر در عصر خود، و اعرف آنها بود در صحیح و سقیم از آثار و رجال.
وی به نزد قتیبه مسافرت کرد در سال دویست و سی در سن پانزده سالگی و گفته یک سال و دو ماه در نزد او بودم.
دارقطنی گوید: ابوعبدالرحمان نسائی در عصر خود مقدم است بر هر کسی که با این علم ذکر میشود، در تذکرۀ الحفاظ نوشته شده او با پادشاهی که به غزا رفته بود از مجلس او پرهیز میکرد، و انبساط در مأکل داشت و از خوردن شبهات احتیاط مینمود و بر این روش بود تا این که در دمشق به وسیلۀ خوارج شهید گردید.
[۱۹۸] البرود كحل تبرد به العين، ثوب برود ماله زبر البرود وثوب مخطط جمع برود.