ابوداوود (اوو)
سجستانی، سلیمان بن اشعث ابن اسحاق ابن بشیر ابن شداد ابن عمرو ابن عمر ابن عمران السجستانی الازدی بالولاء. اصل او از سیستان و مولد او به سال دویست و دو (۲۰۲) بود، وی در اوان صبابۀ نیشابور بود و با فرزندان اسحاق ابن راهویه به یک دبستان سبق میخواند، و آنگاه که هنوز سنین عمر او به ده نرسیده بود نزد محمد بن اسلم طوسی استملاء احادیث میکرد، سپس به بصره شد و بدانجا اقامت گزید و چند کرّت به بغداد سفر کرد و از روایت حرمین، عراق، خراسان، شام، مصر، بصره و جزیرۀ ابن عمر از جمله احمد بن حنبل، احمد بن صالح، مسلم بن ابراهیم، احمد بن عبید، سلیمان بن حرب و عدۀ بی شمار دیگر اخذ و روایت کرد، و احمد بن حنبل از او روایت نمود. و ابوالفرج ابن جوزی گوید: او در نقل حدیث و علل آن از اکابر ائمه محدثین و علمای آنان است، و مانند کتاب سنن او یکی از صحاح سته اهل سنت و جماعت تصنیفی نیامد، او این کتاب را بر احمد بن حنبل عرضه کرد، وی را پسند آمد و تحسین کرد.
یافعی گوید: «كان أبو داوود رأساً في الحديث ورأساً في الفقه ذا جلالةٍ وحرمَةٍ وصلاحٍ وورعٍ».
و ابراهیم حربی گوید: حدیث در کف ابی داوود چون آهن در دست داوود نبی نرم شد و او با علم خویش ورع و تقوا را جمع کرد. و ابن خلکان گوید: «أحد حفاظ الحديث وعلمه وعلله وكان في الدرجة العالية من النسك والصلاح».
و شیخ ابواسحاق شیرازی او را از اصحاب امام حنبل شمرده است و ابوبکر بن راشد در تصبیح المصابیح از ابوداوود حکایت میکند که میگفت: از پیامبر پانصد هزار حدیث نوشتم و چهار هزار و هشتصد حدیث از آن عدۀ کثیر برگزیدم و آن کتاب سنن است مرکب از اخبار صحاح و شبه صحاح و نزدیک به صحاح و تنها چهار حدیث از آن دین مرد را پسندید.
یکی از آن چهار قول رسول الله جکه فرمود: «الأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ» یعنی: «تمام کارها به نیت (شخص) بستگی دارد».
و دیگر فرمود: «مِنْ حُسْنِ إِسْلامِ الْمَرْءِ تَرْكُهُ مَا لا يَعْنِيهِ» یعنی: «از زیبایی اسلام فرد، ترک کردن کارهای بیهوده و اعمالی است که برایش فایدهای ندارد».
و دیگری فرمود: «لا يَكُوْنُ الْمُؤمِنُ مُؤمِناً حَتَّى يَرْضى لأخيهِ ما يَرْضى لِنَفْسِهِ» یعنی مؤمن، مؤمن نبود تا آنگاه که برای دیگران آن پسندد که برای خود میپسندد.
و دیگر فرمود: «الْحَلالَ بَيِّنٌ، وَالْحَرَامَ بَيِّنٌ، وَبَيْنَ ذَلِكَ أُمُورٌ مُشْتَبِهَاتٌ. فَمَنْ تَرَكَ الْشُبَهاتِ نَجي مِنَ الْمُحرماتِ وَمَنْ أخَذَ بالشُّبَهاتِ اِرْتَكَبَ الْمُحَرَّماتِ فَهَلَكَ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُ» یعنی: روا و حلال پیدا و ناروا و حرام پیدا است، و میان این دو اموری است که حکم آن روشن نیست و متشبه است هرکه از این امور پرهیز جست از نارواها و محرمها ایمن ماند و آن که بدانان یازید در نارواها و حرامها افتاد و از آن سوی که ندانست خود را به ورطۀ هلاک افکند.
ابوبکر گوید که ابوداوود میگفت: شهوت خفیه یعنی آز نهان و آز حب و دوستی و ریاست است وقتی در مجلس استملاء دوستی از او اجازه خواست تا با محبرۀ وی چیزی نویسد، ابوداوود گفت: «مَنْ شَرعَ في مالِ أخيهِ بالاستئذانِ فَقَدْ اِسْتَوجَبَ بِالحشتمهِ الحِرْمانِ» و در ترجمۀ او آمده است که سهل بن عبدالله تستری زاهد مشهور که صاحب مقامات و کرامات بود، به زیارت ابوداوود شد، او را گفتند: این سهل است که به زیارت تو آمده است، ابوداوود بر پای خواست و او را اکرام کرد و بنشاند. سهل گفت: مرا به تو حاجتی است. ابوداوود گفت: آن چیست؟ گفت: بگوی با مکان آن حاجت برآورم، ابوداوود بگفت، سهل گفت: خواهم اجازت دهی تا برآن زبان که با وی از رسول الله جحدیث کردهای بوسه دهم، ابوداوود زبان بیرون کرد و عبدالله زبان وی ببوسید.
و باز گویند: او در روش و هیبت و منظر و شمائل بر رسول الله جمانند بود بدین سیاق: «عن إبراهيم عن علقمة قال: كان عبد الله يشبه بالنبي جفي هدبه ودله وكان علقمه يشبه بعبد الله وقال جرير بن عبد الحميد: كان إبراهيم يشبه بعلقمة وكان منصور يشبه بإبراهيم وقال غير جرير: كان سفيان يشبه بمنصور وقال عمران ابن أحمد وقال أبو علي القوهستاني: كان وكيع بسفيان وكان أحمد بن حنبل يشبه بوكيع وكان أبو داوود يشبه بأحمد بن حنبلس».
و ابوداوود به سال دویست و هفتاد و پنج (۲۷۵) در بصره درگذشت، و عبدالله بن عبدالوهاب هاشمی بر وی نماز کرد، حاجی خلیفه علاوه بر سنن دو کتاب یکی به نام «ناسخ القرآن و منسوخه» و دیگری را به قولی به نام «دلائل النبوة» آورده است.
ابن ندیم کتابی دیگر موسوم به کتاب اختلاف المصاحف از او نام برده و در قاهره کتابی به نام مراسیل منسوب به او طبع شده است.
و سجستان که ابوداوود از آنجاست خراسان ولایت معروف است که به فارسی سیستان نامند و یاقوت در معجم البلدان گوید که ابوالفضل محمد بن طاهر مقدسی گفت که از محمد بن نصر شنیدم که نسبت ابی داود به سجستان یا سجستانه قریهای از بصره است، و این گفته استوار نیست چه گذشته از این که قاطبۀ حفاظ و ضابطین بر خلاف محمد بن نصر گفتهاند: هم سبق بودن داوود با اولاد اسحاق بن راهویه به نیشابور و حدیث شنیدن وی در صغر سن از محمد بن اسلم طوسی دو گواه دیگر بر مصداق روایت مشهود است و نسبت ازدی در نام ابی داوود بالولاء است.