فتنهای بین بخاری و امیر بخارا خالد بن احمد ذهلی و نفرت در بین آنها
هنگامی که امام بخاری با تشریفات شایانی به بخارا نزول اجلال کرد، مردم مَقْدم او را گرامی داشتند، بر او دراهم و دنانیر زیاد نثار کردند، سپس طالع دگرگون شد و اوضاع بر او متغیر گردید، چنان که برای رجال عظام همیشه این موارد پیش میآید، شیخ در مورد حسد قرار گرفت و از او سخنها را به ناحق نقل کردند، چنان که در بین او و امیر بخارا خالد بن احمد ذهلی وحشت و نفرت ایجاد شد، تا این که امیر امر به اخراج او از بخارا کرد. میگویند: امیر درخواستهائی از او کرده است و او قبول نکرده، من جمله او را به منزل خود احضار کرده تاریخ و جامع را بیاورد و به فرزندانش درس بدهد، او این درخواست را رد کرده و جواب داده است: من وقت و وسعت آن را ندارم که وقت خود را تنها به قومی اختصاص دهم و قومی دیگر را محروم نمایم، سپس خالد از حریث بن ورقا و غیر او استعانه خواست و از مذهب او صحبت کردند، تا این که او را از شهر نفی نمودند، او که محروم از شهر رفت، امر خود را با خدا تفویض کرد.
هنوز یک ماه نرفته بود که امر طاهریه بر عزل خالد صادر شد و عاقبت کار او به ذلت و حبس و بیچارگی کشید.
میگویند: خالد بن احمد بن خالد ذهلی چون به حج رفت به بغداد وارد آمد موفق به متوکل برادر المعتمد خلیفۀ عباسی خالد را حبس کرد و در حبس او در بغداد درگذشت، و ابوورقاء نیز دچار گرفتاری خانوادگی گردید.