شرح حال و زندگی اصحاب کتب سته

فهرست کتاب

بخش سوم: خاتمه

بخش سوم: خاتمه

در خاتمه در بارۀ ترجمۀ احوال عده‌ای از اصحاب دیگر مشهور حدیث که نام آن‌ها در بسیاری از کتاب‌های فقهی، دینی، حدیثی، شرعی، تفسیری و غیره به چشم می‌خورد، به طور اختصار به بحث می‌پردازیم.

حافظ ابوبکر بن خزیمه

محمد بن اسحاق بن خزیمۀ نیشابوری در سال ۲۲۲ متولد شد و از اسحاق بن راهویه، محمد بن ابان مستملی، احمد بن منیع و بشر بن معاذ سماع حدیث کرده است.

شیخان خارج از صحیحین از او روایت کرده‌اند، و هکذا احمد بن مبارک و ابوعلی نیشابوری نیز از او روایت کرده‌اند، وی/در سال ۳۱۱ زندگی را بدرود گفت و «کتاب الصحیح» او در صدر کتاب‌های صحاح قرار گرفته است.

امام دارمی

ابومحمد عبدالله بن عبدالرحمن بن فضل بن بهرام (یا مهران) بن عبدالصمد در سمرقند به دنیا آمد، در خراسان و بلاد شام و عراق و مصر و حجاز طلب حدیث نمود، از شاگردان او مسلم، ابوداوود، ترمذی و نسائی بوده‌اند، از مصنفات او «التفسیر» و «المسند»یا «الجامع الصحیح» می‌باشد که در هند چاپ شده است.

او از اکابر علماء و محدثین است و سنن نبویه را در شهر خود انتشار داد، و در سال ۲۵۵ هجری قمری در هفتاد و پنج سالگی در مرو وفات یافت و در همانجا دفن گردید، محمد بن اسماعیل بخاری از شنیدن خبر وفات او بسیار متألم شد و گریست و این شعر را خواند:

إن عشت تفجع بالأحبة كلهم
وفن أنفسك لا أبالك أفجع

دارمی احمد

احمد بن سعید بن صربن بن سلیمان، سرخسی المولد، نیشابوری المنشأ، دارمی القبیلۀ ابوجعفر الکنیه: از مشاهیر فقهاء و محدثین اسلامی است و دارای حافظۀ قوی بوده است و برای استماع حدیث به سیر و سیاحت پرداخته و از نصر بن شمعیل و علی بن حسین واقد و مشایخ دیگر استماع حدیث نموده و در بغداد به روایت حدیث سرگرم بوده است و مسلم و بخاری از او روایت کرده‌اند، و عاقبت به نیشابور رفت و در سال ۲۰۳ بدیار دیگر شتافت.

حافظ ابوحاتم ابن حبان

محمد بن حبان بستی شافعی از اصحاب حدیث می‌باشد، و او از ابی عبدالرحمن نسائی، عمر بن موسی بن مجاشع، ابایعلی موصلی، ابابکر بن خزیمه و جماعتی دیگر از خراسان و مصر سماع حدیث کرده است.

حاکم، ابوالحسن محمد بن احمد زوزنی و محمد بن احمد بن منصور بوتانی از او سماع حدیث کرده‌اند، و در مسند قضا زمانی بر سمرقند به سر برده است، حاکم گوید: ابن حبان از اوعیۀ علم در فقه و لغت و حدیث و وعظ بوده است، وی از عقلاء رجال بوده و به شهرهای نیشابور و بخارا مسافرت کرده است و در بست سجستان متولد گردید و سپس به سوی وطنش سجستان مراجعه نموده و در آنجا در سال ۳۵۴ فوت کرده است، کتاب الصحیح او که مسمی به «تقاسیم و انواع» است در علم حدیث مشهور می‌باشد، امیر علاء الدین فارسی متوفی سال ۷۳۹ آن را بر نظام مسانید ترتیب داده و آن را «الاحسان في تقریب صحیح ابن حبان» نام داده است.

حافظ بزاز

ابوبکر احمد بن عمر بصری حافظ صاحب «مسند کبیر» از علمای درجه اول عالم اسلام است، در زهد و تقوا او را قرین امام احمد شمرده‌اند، و در سال ۲۹۲ هجری در شهر رمله زندگی را بدرود گفت.

حافظ ابوعبدالله حاکم

محمد بن عبدالله الضبی النیشابوری معروف به ابن البیع، از ائمۀ حدیث و حفاظ بوده، در سال ۳۲۱ هجری به دنیا آمد و به شهرهای عراق، حجاز، خراسان، ماوراء النهر و ری در پی کسب علم مسافرت کرد، از ابی عباس اصم، محمد بن عبدالله بن صفار و ابی عمرو بن سماک روایت کرده است، و دارقطنی، ابوذر هروی، ابویعلی خلیلی و ابوبکر بیهقی از او روایت نموده‌اند، از تألیفات مهم او کتاب «المستدرک علی الصحیحن» است، وی در سال ۴۰۵ در نیشابور وفات کرده است.

طبرانی، ابوالقاسم

سلیمان بن ایوب بن مطیر لخمی در سال ۲۶۰ هجری در طبریۀ شام متولد شده و به مسند الدنیا شهرت دارد، وی از مشاهیر محدثین و حفاظ عالم اسلام در عصر خود بود و در پی کسب تحصیل به شهرهای عراق و حجاز و مصر و بلاد و جزیره مسافرت نمود، و سی و سه سال (۳۳) به سیر و سیاحت پرداخت، و از بیشتر از هزار تن از مشایخ، حدیث را استماع نمود، سی سال بر روی حصیر خفت و به جمع و حفظ احادیث و اخبار شاغل و به تصنیف و تألیف پرداخت، مهمترین و مشهورترین تألیفات او «المعجم الصغیر»، «المعجم الأوسط»، «المعجم الکبیر» است. وی سرانجام در اصفهان توطن اختیار کرد و ابونعیم اصفهانی و جمعی دیگر از مشایخ حدیث از او روایت کرده‌اند، طبرانی در روز شنبه ۲۸ ذیقعده یا شوال سال ۳۶۰ هجری در صد سالگی در همانجا وفات یافت و به خاک سپرده شد، و ابونعیم اصفهانی صاحب کتاب «الترغیب» بر او نماز خواند.

حافظ ابونعیم اصفهانی

ابونعیم احمد بن عبدالله اصفهانی جامع بین حدیث و فقه و تصوف بود، و از لحاظ قوه حافظه در میان شیوخ عصر خود نظیر نداشت، وی در سال ۳۳۶ متولد و در یکشنبه ۲۱ محرم سال ۴۳۰ فوت نمود، بعضی از تألیفات او عبارتند از: «حلیة الأولیاء»، «معجم الصحابة» که حافظ ابن کثیر در البدایه و النهایه گفته: «وهو عندی بخطه»، «دلائل النبوة» و کتابی در «طب نبوی» و «تاریخ اصفهان» و غیره.

امام ابوزرعۀ رازی

ابوزرعۀ عبیدالله بن عبدالکریم قرشی مولاهم الرازی، حافظ از اعلام ائمۀ محدثین است، و به جهت کسب علم و حدیث به شهرها مسافرت کرد و از ابی‌نعیم و قعنبی سماع حدیث نمود، ابوحاتم گوید: بعد از او از لحاظ علم و فقه و صیانت و صدق کسی نخواهد آمد، و کسی را در شرق و غرب نمی‌شناسم که در این شأن مثل او باشد، اسحاق بن راهویه گوید: هر حدیثی که ابوزرعه در حفظ نداشته باشد اصلی ندارد. محمد بن مسلم [۲۱۳]گوید: من و ابوحاتم در هنگام احتضار ابوزرعه آنجا بودیم، دیدیم او در حال نزع است، به ابی حاتم گفتم: من از ابی زرعه حیا می‌کنم که شهادت را بر زبان او تلقین کنم، اما بیا تا ما حدیث شهادت را به یاد او بیندازیم، شاید که آن را بشنود و شهادت به یادش آید. شروع کردیم و گفتم: «حَدَّثَنی» محمد بن بشار سلسلۀ حدیث تا به معاذ بن جبل رسیدم، او گفت: «قَالَ رَسُولُ اللّهِ ج: مَنْ كَانَ آخِرَ كلامِهِ لا إِلهَ إلا اللّه». چون به «إلا اللّه» رسید قبل از این که به «دَخَلَ الجَنَّة» برسد، جان را به جان آفرین تسلیم کرد و داخل جنت شد -إن شاءالله-، او/در سال ۲۶۴ درگذشت [۲۱۴].

وی از افراد برجستۀ دهر از لحاظ حفظ و ذکاء و دین و اخلاص و علم و عمل و فقیه و وارع و زاهد و عابد و متواضع و خاشع بود.

از شیوخ او حرمله و ابوحفص فلاس و جماعت دیگری و مسلم و ابن خاله‌اش حافظ ابوحاتم و ترمذی و ابن ماجه و نسائی و ابن ابی داوود و ابوعوانه و سعید بن عمرو بردغی، ابن ابی حاتم، محمد بن حسین قطان و غیره از او اخذ و روایت کرده‌اند.

در تذکرة الحفاظ ذهبی آمده که بخاری گفته است: از عبدالله بن احمد بن حنبل شنیدم که می‌گفت: ابازرعه بر ما وارد شد، پدرم به من گفت: «يا بُنَّي! قد اعتضتُ عَنْ نوافِلي بمذاكرة هذا الشيخ» ای پسرم! به جای نمازهای نافله‌ام به مذاکره با این شیخ اکتفا کردم. در البدایه و النهایه آمده: هرگاه با امام احمد بن حنبل اجتماع می‌کرد، امام احمد بر نمازهای مکتوبه اقتصار می‌کرد و تنها نمازهای واجب را می‌خواند و اکتفا به مذاکرۀ او نمازهای مندوبه را انجام نمی‌داد.

[۲۱۳] محمد بن مسلم و ابوحاتم و ابوزرعه هر سه رازی (ری) هستند. [۲۱۴] شذرات الذهب.

ابوحاتم رازی

محمد بن ادریس بن المنذر بن داوود بن مهران حنظلی رازی که یکی از ائمۀ حفاظ و عارف به علل حدیث و جرح و تعدیل بود، در پی کسب علم و حدیث به اقطار و امصار رفت و از شیوخ عصر اخذ و سماع نمود، و خلق کثیری از جمله ربیع بن سلیمان و یونس بن عبدالأعلا که از او هم بزرگتر بوده‌اند اخذ و روایت کرده‌اند و به بغداد رفت و از اهل بغداد ابراهیم حربی و ابن ابی دنیا و محاملی و غیره از او به اخذ و روایت پرداخته‌اند.

وی/قرین و پسر خالۀ ابی زرعه و در سال ۱۹۵ هجری قمری متولد و در شعبان سال ۲۷۷ زندگی را بدرود گفت. گویند: وی گفته: هرکسی یک حدیث صحیح بیاورد و در پیش من نباشد یک درهم به او می‌دهم، با این وجود کسی نتوانسته حدیث صحیحی بیاورد و آن حدیث در حفظ ابی حاتم نباشد.

حافظ ابوبکر بیهقی

احمد بن حسن بیهقی شافعی در سال ۳۸۴ به دنیا آمد و در سال ۴۵۸ در خسروجرد قریۀ بیهق زندگی را بدرود گفت. در رجال المنجد نوشته: در خسروجرد به دنیا آمد و در نیشابور فوت نمود.

از حاکم و ابی الحسین علوی روایت حدیث کرده، در بغداد از هلال حضار سمع نمود و در مکه و کوفه نیز سماع حدیث را کرده است، ابوالقاسم زاهر بن طاهر و غیره از او روایت کرده‌اند.

وی/کثیر التصنیف بود و مؤلفات او به هزار جزء رسیده است، زاهد و وارع و قانع و به کم در دنیا راضی بود، اولین کسی که نصوص امام شافعی را جمع نمود او بود، امام الحرمین گوید: کسی منت بر شافعی ندارد الا این که شافعی بر او منت دارد، لکن بیهقی را منتی است بر شافعی به جهت تصانیف او و نصرت و رواج‌دادن به مذهب شافعی.

کتاب «السنن الکبری والصغری» در علم حدیث از مؤلفات او است که به ترتیب مختصر مزنی ترتیب داده شده‌اند، سنن الکبری مستوعب و جامع احادیث است، وی در مؤلفات خود ملتزم شده است حدیثی که بداند موضوع است نیاورد، امام سبکی گوید: کسی مانند الکبری از لحاظ تهذیب و ترتیب وجود تصنیف نکرده است.

امام دارقطنی

علی بن عمر بن احمد بن مهدی بغدادی دارقطنی شافعی مکنی بـ «ابی الحسن»، فقیه، حافظ، محدث، فاضل، رجالی و از اکابر محدثین و فقهای شافعیه است، وی در محلۀ دارقطن [۲۱۵]که طایفه‌ای است در بغداد «حی فی بغداد» متولد شد و در طلب حدیث به شهرهای بصره و کوفه و واسط و شام و مصر مسافرت کرد و کوشش و جد و جهد و نقد فراوانی در راه کسب حدیث نمود.

از مؤلفات او «کتاب السنن» است که به «سنن دارقطنی» معروف است و در هند به چاپ رسیده، و نیز از تألیفات او «المختلف والمؤتلف» می‌باشد، او/از شیخ ابوالقاسم بغوی و جمعی دیگر از مشایخ روایت کرده و در مذهب شافعی تفقه نموده و در علم حدیث مسلّم تمام اهل عصر خود و از ائمۀ حدیث، و در فقه و تفسیر و شعر و علوم ادبیه و معرفت حال روات و موارد اختلافات فقهاء دستی توانا داشته است.

ابوبکر برقانی و ابوطیب طبری و حافظ ابونعیم صاحب حلیة الأولیاء و غیره از او روایت کرده‌اند، و اکثر دواوین عربی از جمله دیوان سید حمیری را از بر داشته است و او در دوم یا هشتم ذیقعده یا دوم ذیحجه سال ۳۸۵ در بغداد وفات یافت و در جوار قبر «معروف کرخی» مدفون گردید.

[۲۱۵] محلة كبيرة في بغداد. طبقات الفقهاء.

بغوی، ابوالقاسم

حافظ عبدالله بن محمد بن عبدالعزیز مُکنی به ابوالقاسم از محدثین بزرگ عالم اسلام و در عهد خود محدث عراق بود، از احمد بن خلیل و ابن المدینی و مشایخ مسلم و بخاری و مشایخ بسیار دیگر روایت کرده و اخذ علم و حدیث نموده است، عمری دراز کرده به حدی که مرجع استفادۀ آباء و اولاد بلکه اجداد و احفاد بوده. کتاب «السنن علی مذاهب الفقهاء» و کتاب «المسند» و کتاب «المعجم الصغیر» و کتاب «المعجم الکبیر فی الصحابة» تألیفات او است و در سال ۳۱۷ هجری قمری در یکصد و سه یا چهارسالگی در شب عید فطر در بغداد زندگی را بدرود گفته است.

حافظ شهرزوری

حافظ ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن عبید بن جهینۀ شهرزوری از بزرگان حدیث و ائمۀ اثر و اجلۀ علماء بوده است، چنانکه ذهبی گوید: تا سال ۳۲۰ زنده بوده است، از ابوزرعۀ رازی، حسن بن محمد زعفرانی، عمر بن عبدالله اودی، محمد بن عبدالرحمن مقری و طبقات آن‌ها روایت کرده است.

مرجع روایت اهل ری و قزوین بوده، احمد بن علی بن حسین رازی، ابوبکر بن یحیی فقیه، علی بن احمد قزوینی، احمد بن حسین قزوینی، احمد بن عمر بن شجاع و غیره از او روایت حدیث کرده‌اند.

حافظ ابوالقاسم ابن عساکر

علی بن ابی محمد حسن بن هبة الله بن حسین معروف به ابن عساکر دمشقی ملقب به ثقة الدین از اعیان فقهاء شافعیه و در علم حدیث مهارت خدادادی داشت و در پی کسب علم و حدیث به شهرها و اطراف و اکناف رفت در بغداد از پانصد نفر از اصحاب برمکی و تنوخی و جوهری سماع حدیث کرد و به شهرهای خراسان و دمشق و نیشابور و جبال و اصفهان مسافرت نمود و کتاب‌های مهمی را تصنیف کرد و تاریخ کبیر را برای دمشق را در هشت مجلد نوشت.

وی/در اول محرم سال ۲۹۹ (تسع وتسعين وأربعمائة) در دمشق تولد یافت و دوشنبه بیست و یکم رجب سال ۵۷۱ در همانجا فوت کرد، و در کنار پدرش در مقابر باب الصغیر در دمشق دفن گردید و شیخ قطب الدین نیشابوری بر او نماز خواند در حالتی که سلطان صلاح الدین ایوبی کُردی در هنگام نماز بر او حاضر بود.

ابن صلاح عثمان

ابن صلاح عثمان بن عبدالرحمن بن عثمان بن موسی بن ابی نصر نصری اربلی کُردی شهرزوری [۲۱۶]شرخانی دمشقی حافظ شافعی مکنی به ابی عمر و ملقب به تقی الدین و معروف به ابن صلاح که پدرش [۲۱۷]لقب صلاح الدین داشته، از اکابر فقهای شافعیه و از اساتید قاضی ابن خلکان بوده است، وی فقیهی بوده مفسر، محدث، رجالی، ادیب، لغوی و علاوه بر علوم دینیه در لغت و ادبیات و بسیاری از علوم متداولۀ دیگر، نیز حظی وافر داشته، بعضی از آثار او عبارتند از:

[۲۱۶] یاقوت حموی در معجم البلدان گوید: شهرزور در اقلیم چهارم است، طول آن هفتاد درجه و یک سوم و عرض آن سی و هفت درجه و نصف ربع است و آن کورۀ واسعی است در جبال بین اربل و همدان که زور بن ضحاک آن را احداث کرده است که می‌گویند: «شهرزور» و اهل این نواحی همه کرد هستند. [۲۱۷] در البدایه و النهایه آمده: پدرش مدرس مدرسۀ اسدیه بود در حلب که واقف آن اسدالدین شیرکوه ابن شاذی بود.

الفتاوی:

که به فتاوای ابن صلاح معروف و بعضی از شاگردانش آن را جمع و تدوین کرده‌اند.

فوائد الرحله:

و آن حاوی قواعد قواعد غریبه از علوم متنوعه می‌باشد که در رحلت و مسافرت خراسان تحصیل کرده.

علوم الحدیث:

که از مهمترین تألیفات در این موضوع می‌باشد و به انحاء مختلفه محل توجه اکابر، و به مقدمۀ ابن صلاح نیز موسوم و در مصر و هند چاپ شده است.

ولادت او در قریۀ شرخان از قریه‌های شهرزور و از مضافات اربل، در سال پانصد و هفتاد و هفت (۵۷۷) هجری بوده و وفاتش در سال ششصد و چهل و سه یا شش هجری در دمشق اتفاق افتاد و در مقابر صوفیه مدفون گردید [۲۱۸].

[۲۱۸] نقل از ریحانة الادب.

امام نووی /

یحیی بن شرف الدین بن بری بن حسن بن حسین بن محمد بن جمعۀ دمشقی حورانی نووی البلده، ابوزکریا الکنیه، شافعی المذهب، محی الدین اللقب، از مشاهیر و مدققین علماء و محدثین بزرگ اسلام که حافظ حدیث و به تمامی انواع آن بصیر و بسیار مدقق بوده و در ترویج فقه شافعی اهتمام تمام به کار برده است، و همواره لباس سفید در بر و عمامۀ سنجابی به سر و اوقاتش تنها در وظایف علمیه مصروف بوده و در شبانه روز یک دفعه در شب صرف غذا کرده و یک مرتبه نیز در وقت سحر آب خوردی و در مذاکرات علمیه و دینیه با تمام وقار و سکینه بودی. از تألیفات او است:

۱- الأذکار المنتخبة من کلام سید الأبرار.

۲- الأربعون في الأحادیث النبویة: که چهل حدیث نبوی صحیح در اصول و فروع دین بوده و از صحیح بخاری و صحیح مسلم و غیره اقتباس شده.

۳- التبیان فی آداب حملة القرآن.

۴- التقریب والتیسیر لمعرفة سنن البشیر النذیر.

۵- تهذیب الاسماء، در رجال.

۶- روضة الطالبین و عمدة المفتین، در فقه شافعی.

۷- ریاض الصالحین، من کلام سید المرسلین.

۸- مقاصد النووی، در توحید و عبادت تصوف.

۹- المنهاج فی شرح صحیح مسلم بن حجاج.

۱۰- منهاج الطالبین و عمدة المفتین. و غیر این‌ها که تماماً در مصر و قاهره و غوطا و مکه چاپ شده‌اند.

وفاتش در سال ششصد و هفتاد و ششم یا هفتم هجری قمری در مولد خود «نوی» [۲۱۹]دمشق در چهل و پنج یا شش سالگی واقع شد [۲۲۰].

[۲۱۹] «نوی» دهی بوده است در دمشق. [۲۲۰] نقل از ریحانة الأدب.

الحافظ ضیاء الدین مقدسی

محمد بن عبدالواحد مقدسی سعدی صالحی صاحب کتاب المختاره در سال ۵۶۹ به دنیا آمد و از دمشقیین، بغدادیین، اصفهانیین، نیشابوریین و هرویین سماع حدیث کرد و از بیشتر از پانصد از پانصد شیخ نوشته دارد و از تضعیف و تصحیح و تلیین و جرح و تعدیل سعی جمیل را مذبول داشته است.

عمر بن الحاجب شاگرد او می‌گوید: «شيخنا أبو عبد الله شيخ وقتِهِ ونسيج وحده علماً حِفظاً وثقةً وديناً مِنَ العلماء الربانيين وكان شديدَة التحري في الروايةِ مجتهداً في العبادةِ» ابن نقطه و ابن بخارا و برزلی و عمران بن احاجب الکُردی از او روایت کرده‌اند، در انواع علوم تألیفات زیادی دارد مهمترین آن‌ها در علم حدیث «المختار مِمّا ليسَ في الصحيحين أو أحدهما» است که نود جزء از آن را نوشته، ولی تأکمیل نکرده است، وی/در سال ۶۴۳ فوت نمود.

ابوالبرکات المجد ابن تیمیه

مجدالدین عبدالسلام بن عبدالله الحرانی معروف به ابن تیمیه الکبیر أو الجد، وی جد ابی العباس احمد بن عبدالحلیم معروف به ابن تیمیه شیخ ابن القیم است، وی در سال ۵۹۰ به دنیا آمد و در سال ۶۵۲ از دنیا رفت. از احمد بن سکینه و ابن طبرزد و یوسف بن کامل سماع حدیث نمود و میاطی و امین الدین بن شقیر و محمد البزاز از او نقل حدیث کرده‌اند.

وی فقیه و مقرء و محدث بود، ابن ماکل گفته: فقه برای شیخ مجد نرم شد، همچنان که آهن برای داوود÷نرم گردید، او در حجاز و عراق و شام و شهر خود حران کسب حدیث کرد و مصنف و مدرس و ناظر در علوم معقول و منقول بود، مهمترین تألیفات او کتاب «اَلْمنتقى مِن أحاديثِ الأحكام» است و آن کتابی است مشهور، امام شوکانی متوفی سال ۱۲۵۰ در نیل الاوطار شرحی برآن نوشته است.

حافظ ابن حجر عسقلانی

احمد شهاب الدین ابوالفضل بن کنانی عسقلانی مصری، امیرالمؤمنین فی الحدیث، در سال ۷۷۳ در مصر متولد و در سال ۸۵۲ در همانجا زندگی را بدرود گفت، و در زادگاه خود نشأت و پرورش یافت و محل اقامت و منزل او نیز در همانجا بود.

در طلب علم و حدیث به شهرهای بیت المقدس، دمشق، یمن، مصر و مکه مسافرت کرد و از سراج بلقینی، حافظ ابن ملقن، حافظ عراقی ونور هیثمی سماع علم و حدیث کرد..

شاگردانش سخاوی و علماء مصر و غیر از او روایت کرده‌اند و در خانقاه خود در بیبرس مدت بیست سال املاء علم و حدیث می‌کرد و قاضی قضات شافعی در مصر بود، سپس به تصنیف و تألیف پرداخت و اولین تألیفات او «تعلیق التعلیق» است که تعلیقات بخاری را در آن وصل کرده است و باز «بلوغ المرام بأدلة الأحکام» از مؤلفات او است و کتاب «فتح الباری بشرح البخاری» او از بهترین شروح بخاری می‌باشد.

النور الهیثمی

علی نورالدین بن ابی بکر بن سلیمان هیثمی شافعی در سال ۷۳۵ به دنیا آمد و در سال ۸۰۷ هجری از دنیا رفت، در رحلات و مسافرت‌ها به حج و غیره ملازم شیخ خود شیخ زین الدین عراقی بود و با دختر شیخ خود ازدواج کرد و با او استخراج حدیث می‌نمود، و اکثر تصانیف شیخ زین عراقی را در خدمت او بر او خواند و حافظ ابن حجر عسقلانی بر نور هیثمی قرائت نمود و در پیش او درس خواند، وی در علم حدیث تصنیفات بسیاری دارد و مهمترین آن‌ها «مجمع الزواید و منبع الفوائد» است که زواید معاجم ثلاثۀ طبرانی و مسند امام احمد و مسند البزار و مسند ابی یعلی را با حذف اسانید در آن جمع کرده است.

حافظ سراج بلقینی

سراج الدین ابوحفص عبدالرحمن عمر بن رسلان بن نصیر بن صالح بن عبدالخالق بن عبدالحق الکنانی القاهری الشافعی العسقلانی الاصل بلقینی. محدث فقیه اصولی، مجتهد بیانی و نحوی، مفسر و متکلم و ناظم بود و در شعبان سال ۷۲۲ در بلقینه از بلاد غربیۀ مصر به دنیا آمد و در قاهره نشأت یافت و در سال ۷۴۰ به حج رفت و رهسپار دمشق گردید و متولی قضا شد و بعد از مرگ اسنوی در مالکیۀ قاهره به تدریس پرداخت و در ذیقعدۀ سال ۸۰۵ هجری در قاهره زندگی را بدرود گفت.

از تصانیف او: ترجمان شعب الإیمان، حاشیه بر کشاف زمخشری، حواشی بر مهمات روضه در فروع فقه شافعی، العرف الشذی علی جامع الترمذی فی الحدیث، زهر الربا فی فنون المعان والبیان والبدیع و کتاب التدریب فی الفقه علی مذهب الإمام الشافعی و غیره می‌باشند.

الحافظ السخاوی

محمد ابوالخیر ابوعبدالله بن عبدالرحمن ملقب به شمس الدین سخاوی الاصل القاهری المولد و النشأة، الشافعی المذهب الحافظ النساب، المؤرخ در سال ۸۳۱ در قاره متولد شد، ملازم شیخ خود احمد بن حجر عسقلانی بود و علوم او را به ارث برد و اکثر تصانیف او را از او سماع و اخذ کرد و در حدود بیشتر از چهار صد نفر اخذ حدیث کرده است، و در طلب علم به شهرهای حجاز و حلب حماة و بعلبک و دمشق مسافرت کرد، در علم حدیث و تاریخ به درجۀ ریاست و کمال رسید و مرجع علماء و اهل تخصیص بود، علماء جرح و تعدیل و نقد الرجال در امامت او نزاع نکرده‌اند، از العلم البلقینی والشرف المناوی و ابی بکر قلقشندی روایت کرده است.

شیوخ و شاگردان او مانند: فخر دیمی و شرف عبدالحق سنباطی و بهاء علقمی از او روایت کرده‌اند و قبل از این که سن او به بیست سال برسد شروع به تألیف و تدیون نمود، مهمترین و زیباترین مؤلفات او در علم حدیث: «المقاصد الحسنة في بيان كثير من الأحاديث المشتهرة على الألسنة» است که در مصر چاپ شده. وی/در سال ۹۰۲ فوت کرد و در بقیع در جوار مرقد امام مالک دفن گردید.

حافظ شیخ جلال الدین السیوطی

عبدالرحمان ابوالفضل جلال الدین بن ابی بکر خضیری سیوطی شافعی در سنۀ ۸۴۹ در قاره به دنیا آمد، در کودکی پدر را از دست داد، و قرآن را حفظ کرد، در حالی که هشت سال داشت. از جلال الدین محلی و زین عقبی و تقی شمنی و کافیجی و غیره اخذ علم و حدیث کرده است.

علقمی و داوودی و غیره از او اخذ کرده‌اند. شیخ سیوطی از رجال علوم و فنون بود و در هر فنی تألیف دارد و به کثرت تألیفات مشهور است، مؤلفاتش در حال حیات او در آفاق و اقطار جهان شهرت پیدا کرد، اهل تحقیق و اتقان و زهد و عرفان و اعلم زمان خود در علم حدیث و فنون آن از لحاظ رجال و اسناد و استنباط بود، و در افتاء و تدریس مرجع خاص و عام و سمت تدریس و افتاء را داشت. تألیفات او در فقه و حدیث و لغت و نحو تاریخ و اجزاء حدیث به حد وفور رسید.

هنگامی که سن او به چهل رسید تجرد و انقطاع را به جهت عبادت اختیار کرد و از تدریس و افتاء دست کشید و در روضه اقامت را اختیار کرد تا این که در سال ۹۱۱ زندگی را بدرود گفت. تألیفات او را تا پانصد نوشته‌اند، و به شهرهای شام و حجاز و یمن و هند و مغرب مسافرت کرد، در علوم تاریخ و تفسیر و حدیث و فقه و نحو و معان و بیان و بدیع و لغت نابغه بود.

از جلمه مؤلفات او: «طبقات الحفاظ»، «طبقات المفسرین» است، «جمع الجوامع حدیثیه» نیز از تألیفات او می‌باشد که خواسته است جامع تمام احادیث باشد، لکن آن را به اتمام نرسانید، «الجامع الصغیر» نیز از مؤلفات اوست که علامۀ مناوی شرحی برآن نوشته است، و علقمه شاگرد شیخ سیوطی نیز شرحی بر آن دارد، حاوی للفتاوی نیز از تألیفات او می‌باشد، الفیه فریده با شرح سیوطی نیز شرحی بر بهترین کتاب است که نگارنده آن را در مدرسۀ دولت آباد ولد بیگی روانسر به درس خوانده و حفظ کرده‌ام، شیخ در مقدمۀ این کتاب گوید:

فائقةً ألفية ابن مالك
لكونها واضحة المسالك

المحدث ضیاء الدین کمشخانوی

احمد ضیاء الدین بن مصطفی کمشخانوی حنفی خالدی در سال ۱۲۲۷ هجری قمری در ولایت طرابزون ترکیه به دنیا آمد، به سوی آستانه مسافرت کرد و درک حضور حافظ امین بن مصطفی شهری را نمود و با او حدیث را استخراج کرد، از عبدالرحمن خرپوتی کُردی و سید احمد بن سلیمان اراودی هنگام حضور به آستانه در سال ۱۲۶۶ هجری اخذ علم و حدیث کرد و دارای اجازه از مصطفی مبلط [۲۲۱]و اهل جهد و تحقیق بود و به حج رفت و سه سال در مصر اقامت را اختیار کرد و در خلال این سه سال کتاب «راموز الأحادیث» خود را نوشت و به پایان رسانید و آن را در جامع سیدنا حسین هفت مرتبه ختم کرد، از جمله کسانی که از او اخذ کرده و اجازۀ اخذ حدیث را داشته‌اند، شیخ محمد نجیب مطیعی مفتی دیار مصریه بود.

سپس به سوی آستانه مراجعه کرد و مدتی دیگر به تصنیف و ارشاد و نشر حدیث سرگرم بود تا این که در سال ۱۳۱۱ هجری قمری زندگی را بدرود گفت و در مقبرۀ سلطان سلیم دفن گردید.

از جمله اصحاب او عبدالله داغستانی، اسماعیل قریمی، اسماعیل مرجانی، احمد فلبوی و رحمت الله هندی می‌باشند، مؤلفات او را تا پنجاه مؤلفه نوشته‌اند. از جمله: راموز الاحادیث است که به طریقۀ الجامع الصغیر سیوطی ترتیب داده شده است، و در سال ۱۲۹۴ از تألیف آن فراغت حاصل کرده، راموز به معنی دریا و اصل و نمونه است و کتاب راموز را هفتاد مرتبه در خانقاه خود ختم کرد.

وی/اهل زهد و عرفان بود هدیه را مخصوصاً به فقراء و علماء بذل می‌کرد، ناشر علم و کثیر الصدقات بود، سه مکتب خیریۀ مرصده لاطّلاع جماهیر در ریزه، واوف، ابیورد داشت و بر این‌ها اوقافی از خود عاید نمود و ترجمۀ حفاظ و محدثین را نوشت و بعضی از شاگردان او راموز الاحادیث را در خدمت او می‌خواندند و به بحث و تحقیق می‌پرداختند.

[۲۲۱] متوفی سال ۱۲۸۰ می‌باشد.

حافظ مبارکفوری

محمد عبدالرحمن بن عبدالرحیم بن بهادر مبارکفوری در سال ۱۲۸۳ هجری قمری در قریۀ مبارکفور که دهکدۀ بزرگی از توابع اعظم‌گره از ایالت بوبی هند می‌باشد به دنیا آمد و به زبان‌های عربی و فارسی وارد و آشنایی داشت و قرائت می‌کرد و به شهرهای نزدیک مسافرت نمود، در عهد نواب صدیق خان قنوجی بر حسام الدین مؤی و فیض الله مؤی و عبدالله غازی فوری قرائت و تدریس کرد، از سید نظیر دهلوی بهاری و حسین بن محسن یمانی انصاری خزرجی سعدی اخذ علم و حدیث نمود، عده‌ای از مدارس را تأسیس کرد و شخصاً در آن‌ها به تدریس می‌پرداخت، سپس در منزل خود اعتزال را اختیار کرد و به جهت تألیف و عبادت منزوی شد و رغبت و دعوت حکومت سعودیه را در تدریس علوم حدیث در حرم مکه اجابت نکرد و به تدریس در مدرسۀ «دارالحدیثیه» در دهلی رغبت ننمود.

آوازۀ علم و شهرت او در جهان پیچید و در هند از هر طرف به سوی او می‌شتافتند و از علم او عدۀ کثیری ذینفع و مستفید و مستفیض شدند، از جمله کسانی که از او اخذ علم و حدیث کرده‌اند: ابوالهدی عبدالسلام مبارکفوری و محمد بن عبدالقادر هلالی مغربی و نعمت الله بردوانی است.

علماء و دانشمندان به تقدم و امامت او اعتراف کرده‌اند تا حدی که ابا طیب محمد شمس الحق عظیم آبادی مؤلف «غاية المقصود بشرح سنن أبي داوود» در شرح سنن ابی داوود از او استغاثه می‌کرد و استمداد می‌نمود و مدت چهار سال در حضور او ماند و از محضر او مستفید بود.

وی/شرحی را به نام «تحفة الأحوذي في شرح جامع الترمذي» در چهار مجلد با مقدمه نوشت که مورد اهمیت زیادی می‌باشد و او در سال ۱۳۵۳ هجری قمری جهان فانی را وداع گفت و به جهان ابدی به جمع محدثین سلف پیوست.