آثال علمی او:
۱- کتاب «السنن» که ششم صحاح سته است، و اولین کسی که این کتاب را سادس صحاح سته قرار داد ابوالفضل ابن طاهر مقدسی بود، و سپس حافظ عبدالغنی مقدسی است، و بر این کتاب شیخ جلال الدین سیوطی شرح لطیفی را نوشته که مصباح الزجاجه نام دارد و ابوالحسن محمد بن عبدالهادی سندی متوفی سال ۱۱۳۸ هجری حاشیه و تعلیقاتی بر این شرح نگاشته است و در دهلی و قاهره چاپ شده است.
ابن ماجه/گوید: این نسخه یعنی «السنن» را به ابی زرعه رازی نشان دادم، نگاه در آن کرد و گفت: گمان میکنم اگر این نسخه در دسترس مردم قرار گیرد، سایر جوامع تعطیل میشوند، یعنی با وجود این کتاب مردم از جوامع دیگر مستغنی میگردند.
۲- تفسیر قرآن که تفسیر ابن ماجه معروف است.
۳- تاریخ ابن ماجه [۲۱۲]از عصر صحابه تا عصر خودش.
۴- تاریخ قزوین.
علامه دهخدا در لغت نامه گوید: وی را در تفسیر و تاریخ ید طولانی بود، علاوه بر سنن او را تفسیری است و نیز کتابی در تاریخ و نیز در تاریخ قزوین دارد.
استاد محمد فؤاد عبدالباقی در خاتمۀ طبع سنن ابن ماجه گوید: ابویعلی خلیلی گوید: «وعدد كتبه اثنان وثلاثون كتاباً». ابوالحسن صاحب ابن ماجه گفته: در سنن هزار و پانصد باب است و چهار هزار حدیث در آن جمع میباشد، حافظ عماد الدین ابی الفداء ابن کثیر در تاریخ البدایه و النهایه گوید: کتاب سنن مشتمل است بر سی و دو کتاب و هزار و پانصد باب و چهار هزار حدیث «كُلُّها جيدٌ إلا الْيَسير».
کتاب او بر علم و عمل و تبحر و اطلاع و اتباع او بر کتاب خدا و سنت رسول در اصول و فروع دلالت دارد، وی/اهل حفظ و ورع و شرع و اتقان و زهد و عرفان بود، بعضی در بارۀ او گفتهاند:
اِبنُ يزيد ماجَه الْقَزويني
راو جَلا عَوارِفَ الْفُنون
در تهذیب التهذیب ابن حجر آمده که این اشخاص از او روایت کردهاند: علی بن سعید بن عبدالله الغدانی، ابراهیم بن دینار الجرشی الهمدانی، احمد بن ابراهیم القزوینی جد ابی یعلی خلیلی، ابوطیب احمد بن روح المشعرانی، اسحاق بن محمد القزوینی، جعفر بن ادریس، حسین بن علی بن برانیا، سلیمان بن یزید قزوینی، محمد بن عیسی الصفار، ابوالحسن علی بن ابراهیم بن سلمه قزوینی حافظ، ابوعمر، احمد بن محمد بن حکیم المدنی الاصبهانی و غیره.
امام رافعی در تاریخ قزوین در ترجمه آن آورده است: وی محمد بن یزید است، و ماجه لقب یزید میباشد و در مرثیه او محمد بن اسد القزوینی ابیاتی را گفته است که مطلع آن چنین شروع میشود:
لَقَدْ أوهى دعائم عرش علمٍ
وضَعْضَعَ ركنَهُ فَقَدُ ابن ماجه
و یحیی بن زکریا الطرایفی او را مرثیه گفته است، چنانکه گوید:
أَيا قبرَ ابن ماجه غثت قطرا
مساءً بالغداة وبِالْعَشِيِّ
رافعی میافزاید: آنان که مشهور هستند به روایت «السنن»: ابوالحسن قطان، سلیمان بن یزید، ابوجعفر محمد بن عیسی، ابوبکر و حامد الابهری است و از آنهائی که روایت از او کردهاند سعدون و ابراهیم بن دینار میباشند.
استاد محمد فؤاد عبدالباقی در خاتمۀ طبع سنن ابن ماجه گوید: جملۀ احادیث سنن ابن ماجه ۴۳۴۱ میباشد، از این احادیث ۳۰۰۲ حدیث را کتب خمسۀ دیگر همۀ آنان یا بعضی از آنان اخراج و نقل کردهاند، و بقیۀ احادیث که عدد آنها ۱۳۳۹ حدیث است در کتب خمسه نیست و زائد برآنهاست در بیان زواید گفته میشود: از این احادیث زائد ۴۲۸ حدیث، رجال آن ثقه و صحیحه الاسناد است.
۱۹۹ حدیث حسنة الاسناد است.
۶۱۳ حدیث ضعیفة الاسناد است.
۹۹ حدیث واهیة الاسناد یا منکره یا مکذوبه است.
و این کتابی که در بین و دفتین آن ۳۰۰۲ حدیث متفق علیه آمده، این احادیث را اصحاب کتب خمسه در کتابهای خود آوردهاند، مع الوصف ابن ماجه این احادیث رااز طرقی غیر از طرق آنها روایت میکند. همین تأییدیه، قوۀ فوق قوۀ آن را برای احادیث میبخشد.
سپس امام ابن ماجه با اعداد فوق ۴۲۸ حدیث صحیحه الاسناد که رجال آن ثقه میباشند، اضافه میکند و ۱۹۹ حدیث حسنۀ الاسناد میآورد، و این کتاب دارای همین مزیت و مزایای دیگری است.
در دائرة المعارف بطرس بستانی نوشته: «وله تفسير القرآن وتاريخ مليح وكتابه في الحديث أحد الصحاح الستة وتاريخ قزوين وكتابه السنن المنسوب إليه» یعنی او را است تفسیر قرآن و تاریخی ملیح و تاریخ قزوین و کتاب السنن که به سنن ابن ماجه معروف است و کتاب او در حدیث یکی از صحاح سته است.
امام ابن ماجه از بزرگان و مشاهیر علوم حدیث و تفسیر و تاریخ میباشد، اهل زهد و ورع و حفظ و اتقان، خوشبیان و شیرینزبان، روشندل و پاکروان بود.
رَحِمِهُ اللهُ تَعَالَى مَعَ اَلْأَئمَةِ الْـخَمْسَةِ الْباقيَةِ وَجَمِيْعِ الْـمُحدِّثينَ وَالـمُؤْمنينَ وَإِيَّانَا بِالْـخَيْرِ وَالسَّعادَةِ. وَصَلىَ اللهُ عَلَى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَأَوْلاَدِهِ وَأَزْواجِهِ وَأَصْحَابِهِ وَأَتباعِهِ وَأَتْبَاعِ أَتْبَاعِهِ إِلى يَومِ الدِّينِ.
تهران، ملا محی الدین صالحی ۲۶ / ۹ / ۱۳۴۸
[۲۱۲] در البدایه و النهایه جلد ۱۱ صفحۀ ۵۲ آمده «ولا بن ماجه تفسير حافل وتاريخ كامل من لدن الصحابة إلى عصره».