شاگردان نخبۀ او و آنان که از او روایت کردهاند:
ترمذی، نسائی، ابوعوانه، ابوعلی اللولوی، ابوبکر بن داسه، ابن اعرابی و غیره از او اخذ و روایت کرده و سماع نمودهاند.
در تذکرة الحفاظ ذهبی مرقوم است: عدهای از او روایت حدیث کردهاند، مانند: ترمذی، نسائی، پسرش ابوبکر بن ابی داوود، ابوعوانه، ابوبشر الدولابی، علی بن حسن بن العبد، ابواسامه محمد بن عبدالملک، ابوسعید بن الاعرابی، ابوعلی اللولوی، ابوبکر بن داسه، ابو سالم محمد بن سعید الجلودی، ابوعمرو و احمد بن علی که این هفت نفر سنن را از او روایت کردهاند و باز محمد بن یحیی صولی و ابوبکر نجار و محمد بن احمد بن یعقوب مقری و غیره از او روایت حدیث کردهاند و همچنان شیخ او احمد بن حنبل شیبانی فرد حدیثی را از او روایت کرده است که امام ابی داوود به آن فخر نموده و عدۀ دیگری نیز از او روایت کردهاند که از شاگردان ابی داوود بودهاند، مانند پسرش عبدالله بن سلیمان بن اشعث و احمد بن محمد بن هارون خلال و علی بن حسین بن عبد و محمد بن مخلد دوری و اسماعیل بن محمد صفار و احمد بن سلیمان نجار [۱۶۲]و غیره.
مخصوصاً چهار نفر از امام ابی داوود کتاب السنن او را روایت کردهاند:
۱- امام حافظ ابوعلی محمد بن احمد بن عمرو اللولوی بصری که آن را در محرم سال ۲۷۵ از امام ابی داوود روایت کرده است که آخرین املای ابی داوود بوده از نسخۀ کتاب خود که بر ابوعلی املاء کرده، و این روایت در بلاد شرق معروف است.
۲- امام حافظ ابوبکر محمد بن بکر بن عبدالرزاق بن داسه بصری تمار که روایت او نزدیک به روایت لولوی است که در بین آنها به غیر از تقدیم و تأخیر اختلافی نیست و زیاده و نقصان مشهودی در آن روایت دیده نمیشود، و این روایت در بلاد غرب مشهور و معروف است.
۳- حافظ ابوعیسی اسحاق بن موسی بن سعید رملی وراق ابی داوود که روایت او به روایت ابن داسه نزدیک است.
۴- امام حافظ ابوسعید احمد بن محمد بن زیاد بن بشر معروف به ابن اعرابی که روایت او نسبت به سایر روایات ناقص است و نواقص آن تقریباً بدین قرار است:
۱- کتاب الفتن. ۲- کتاب الملاحم. ۳- کتاب الحروف. ۴- کتاب الخاتم. ۵- نزدیک به نصف از کتاب لباس. ۶- اوراق زیادی از کتاب وضو و نماز. ۷- ابن دیبغ شیبانی گوید: بعضی از کتاب نکاح هم در آن نیست به ظن قوی این چهار روایت به طور بعضی از بعضی دیگر متمایز است.
ذکر ابی داوود دربارۀ کتاب خود: ابوبکر محمد بن عبدالعزیز گوید: من از ابی داوود بن اشعث در بصره شنیدم و از او در بارۀ رسالهای که برای اهل مکه نوشته بود، سؤال شد و آن را بدینگونه برای ما املاء کرد: «سلام عليكم فإني أحمد الله الذي لا إله إلا هو وأساله أن يصلي على محمد عبده ورسوله ج، أما بعد! عافانا الله وإياكم.. فهذه الأربعة آلاف والثمانمائة كلها في الأحكام، فأما أحاديث كثيرة من الزهد والفضائل وغيرها من غير هذا فلم أخرجها».
ابوبکر بن داسه میگوید: از ابی داوود شنیدم که میگفت: از رسول خدا پانصد هزار حدیث نوشته ام، آنچه را در این کتاب انتخاب کردهام چهار هزار و هشتصد حدیث است. در آن ذکر کردهام آنچه صحیح یا مشابه و یا نزدیک به صحیح است و هرچه در آن سستی و ضعف باشد بیان کردهام و چیزی که در آن ذکر نکردهام «صالح» است و بعضی از آنها از بعضی دیگر صحیحتر اند.
ابوداوود/عنایت و توجه تمام او به طرف احادیث احکام بوده است که شریعت اسلامی برآن دور میزند و اعتماد کرده است برآنچه از رسول خدا نوشته واین نشانۀ بزرگی و اندازۀ درستی و صحت از احادیث است.
خلاصۀ کلام در گفتار ابی داوود این است احادیثی که بیان ضعف آن را کرده در نزد او سست و ضعیف است، و علماء هم در این خلافی ندارند و احادیثی که در بارۀ آن سکوت کرده اگر در یکی از صحیحین «مسلم و بخاری» موجود باشد، آن صحیح است و اگر در یکی از صحیحین نبود در صورتی که یکی از علماء درجۀ آن حدیث را بیان کرده باشد مبنی برآن است و اگر در یکی از صحیحین مروی نباشد و یکی از علماء هم درجۀ آن را بیان نکرده باشد امام ابن صلاح و امام نووی گفتهاند: این حدیث از نوع حسن است و به درجۀ صحیح نرسیده و غیر آنان گفتهاند: باز آن احادیث همه از شمار احادیث صحیح هستند، و اما آنچه که ابن صلاح و امام نووی به سوی آن رفتهاند، بنابر بر احتیاط در اخذ حدیث و استدلال به آن است، زیرا نوع حدیث «صالح» برای احتجاج گاهی وقت «صحیح» است و گاهی وقت «حسن»، مسلماً درجۀ «صحیح» از «حسن» بالاتر است، زیرا اعتماد بر قوۀ ضبط راوة و حفظ و صفات آنها بیشتر و شدیدتر است بر اعتماد بر حدیث حسن و نیز احتیاط در صحیح بیشتر میباشد.
[۱۶۲] در البدایه والنهایه جزء ۱۱ صفحۀ ۵۵ نوشته شده: و هو آخر من روی عنه فی الدنیا.