مقدمه
اَلْحَمْدُ للّهِ وَالصَّلاَةُ عَلَى سَيَّدنا محمدٍ وَآلِهِ وَأَصْحَابِهِ وَأَتْباعِه إِلِى يِوْمِ الدّيْنِ.
در عهد فرخنده حضرت رسول اکرم محمد مصطفی جمردم برای حل مسائل و مطالب یومیۀ خود به رسول خدا مراجعه میکردند و نتایج خواستههای خود را از حضور پرسعادت او دریافت میداشتند و در همین عصر صحابه به حفظ و احیاناً نوشتن حدیث از پیغمبر خدا اقدام میکردند.
صحابۀ کرام پیروی و اطاعت از فرمان خدا و رسول را مایۀ سعادت و پیروزی دو جهانی میدانستند و با این ایمان و اطاعت و اعتقاد هدف بزرگ و معنوی خود را تقویت مینمودند.
* در عصر صحابۀ کرام و در بدو خلافت حضرت ابوبکر صدیقسروش حضرت صدیقساین بود که اول از قرآن و حدیث درک مسائل را مینمود و بعد با کبار صحابه در مورد مسائلی که درست از قرآن و حدیث استنباط نمیشد مشورت میکرد؛ و رأی اجماع صحابه بر مصداق حدیث نبوی: «لا تَجْتَمعُ أُمَّتِيْ عَلَى الْخَطَأ» [۱]، در این خصوص حجت بود.
* حضرت عمر فاروقسنیز این روش را داشت و رأی دسته جمعی صحابه به عنوان قانون الهی و حکم ثابت به مسلمین اعلام میشد. بنابراین، مصدر تشریع به ۱- قرآن، ۲- حدیث، ۳- اجماع معین شد.
یکی از تأسیسات بسیار مهم اسلام برای مقابله با اوضاع و احوال جدید، اجتهاد با کوشش در راه استخراج و استنباط احکام فقهیه است، پیغمبر اکرم جهنگامی که معاذ بن جبلس [۲]را به یمن فرستاد، پرسید: «به چه چیز حکم میکنی؟» گفت: به کتاب خدا، فرمود: «اگر نیابی؟» گفت: به سنت رسول خدا، باز حضرت سؤال نمود: «فَاِنْ لَمْ تَجِدْ» جواب داد: «أَجْتَهِدُ رَأْيِي» اجتهاد به رأی میکنم، آنگاه پیغمبر جفرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَفَّقَ رَسُولَ رَسُولِهِ لِمَا يَرْضَاهُ» [۳].
* جواهر لعل نهرو نخست وزیر فقید هندوستان در کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» [۴]در عظمت پیغمبر اسلام و اسلام میگوید: «محمد در شهر مدینه پیامی برای حکمرانان و پادشاهان جهان فرستاد [۵]، از فرستادن همین پیامها میتوان تصور کرد که محمد چه اعتماد و ایمانی را در مردم کشورش نیز به وجود آورد، به طوری که آن مردمان بیابانگرد توانستند بر نیمی از جهان معلوم آن زمان مسلط گردند، ایمان و اعتماد به نفس چیز بزرگی است و این ثمرات عالی را، با پیام برابری و برادری بوجود آورد. محمد ده سال پس از هجرت درگذشت، در حالی که ملتی را ساخته بود که در راه یک هدف بزرگ و عالی پیش میرفتند، پس از او ابوبکر یکی از اعضاء خانواده اش، دو سال و سپس عمر ده سال خلافت کرد، ابوبکر و عمر مردان بزرگی بودند که بنیان و عظمت حکومت اسلامی را استوار ساختند، آنها به عنوان خلیفه، مقام ریاست روحانی و سیاسی را به عهده داشتند، یعنی هم پادشاه و رئیس سیاسی و هم پیشوا و رهبر مذهبی شمرده میشدند، در نظر آنها دمکراسی اسلام، یک چیز واقعی و زنده بود» [۶].
آلفرد گییوم مدیر دانشکدۀ کولهام و استاد سابق ألسنة شرقی دانشگاه دورهام در مقدمۀ کتاب «میراث اسلام» یا «آنچه مغرب زمین به ملل اسلامی مدیون است» [۷]گوید: کتاب میراث اسلام در جستجوی آن دسته از اصول علمی و صنعتی و فرهنگی و معنوی اروپا است که از دنیای اسلامی اخذ شده و از جهان عربی سرچشمه گرفته، ولی نباید تصور نمود علوم مورد بحث مخصوص مذهب اسلام و ساکنین شبه جزیرۀ عربستان بوده، بلکه آنچه از این سرچشمۀ فیاض نصیب مغرب گشته از مللی بوده است که مذهب اسلام را پذیرفتهاند، همین مذهب اسلامی و امپراطوری بزرگ اسلامی بوده است که علوم و صنایع ملل گوناگون را با یکدیگر ترکیب نموده و آن را به صورت کامل و زیبائی به جهان علم و صنعت اهدا کرده است.
در این کتاب در فصل اصول جامعۀ اسلامی گوید: شریعت وضع برادری و برابری و اجتماع ایمانآورندگان و فرمانروائی خداوند، اصول قوانین را تشکیل میدهد اطاعت محض به این قانون هم یک وظیفۀ اجتماعی و هم یک عقیدۀ ایمانی است.
و باز به نقل از «رنان» [۸]گوید: اسلام مذهب انسان است، اسلام میخواهد فعالیتهای انسان را به حد اعلا برساند، در اینصورت میتوانیم با فقهای اسلام همعقیده شویم و بگوئیم اساس واقعی قانون اسلام، آزادی است.
در مورد خلفا مینویسد: خلافت به عقیدۀ فقها یک برنامه سیاسی اسلامی است، چهار نفر از جانشینان پیغمبر در عصر طلائی اسلامی خلافت کردند، اطاعت از خلیفه جزو واجبات حتمیه بود: از رئیس خود اطاعت کن اگر وی غلام سیاهی هم باشد.
* ژان ژاک روسو فیلسوف شهیر فرانسوی در کتاب قرارداد اجتماعی میگوید: «پیغمبر اسلام تنها کسی بود که دین و سیاست را توأم و متحد ساخت»، حضرت محمد، پیغمبر اسلام نظریۀ بهتری داشت و توانست سیستم سیاسی خود را به خوبی متحد سازد، تا وقتی که حکومت او در دست جانشینان و خلفای او (خلفای راشدین) باقی ماند، دارای یک حکومت خوب و واحد بودند [۹]. و مذهب و سیاست به یک معنی اداره میشد، در آن زمان نظر به این که جامعۀ مذهبی و نظامی اسلام مشترکاً دوشادوش هم گسترش یافتند، امرا و فرماندهان جیش علاوه بر مسئولیتهای نظامی انجام وظایف پیش نمازی و امامت جماعت را نیز به عهدا داشتند و گاهی هم به کار قضاوت و داوری میپرداختند.
* فرید وجدی [۱۰]در دائرة المعارف خود در مورد فقه گوید: فقه در اصطلاح اسلامی علمی است که شامل باشد بر عبادات و معاملات [۱۱]، پیغمبر اکرم جاحکام فقه را از قرآن اخذ میکرد و آن را شرح میداد، مردم آن را یاد میگرفتند و حفظ میکردند و به آن عمل مینمودند، هنگامی که پیغمبر خدا از دنیا رفت ابوبکرسجانشین او شد و عمل میکرد به آنچه که از قرآن میدید و از آنچه که از پیغمبر میشنید و اگر موضوع را از قرآن و سنت نمییافت، از دیگران که از پیغمبر شنیده باشند سؤال میکرد، عمر، عثمان و علی نیز این روش را داشتند.
* شیخ ابواسحاق شیرازی در طبقات الفقهاء تحت عنوان «ذکر فقهاء صحابه» ابتدا به ذکر خلفاء راشدین میپردازد. بنابراین، ما هم مختصر در بارۀ زندگی آنان بحث میکنیم.
[۱] در بعضی روایات: «لا تَجْتَمعُ أُمَّتِي عَلَى الضَّلالِ». [۲] متوفی به سال ۱۷ یا ۸۱. [۳] صحیح الترمذی جلد ۳ صحفۀ ۱۱۶ موافق با این مضمون تأئید کرده است. [۴] ترجمۀ محمود تفضلی جلد ۱ صفحۀ ۲۹۲ – موافق با مندرجات جمع الجوامع ولب الأصول و ضمناً شقوقی که در کتابهای اصول زیاد شده از متفرعات مصادر تشریع بالا هستند، مصادر تشریع: کتاب، سنت، اجماع، قیاس. (تاریخ الفقه الإسلامی دکتر یوسف موسی) صفحۀ ۱۵. [۵] و آنها را به قبول خدای یگانه و رسولش دعوت کرد. [۶] نگاهی به تاریخ جهان، تألیف جواهر لعل نهرو – ترجمه محمود تفضلی جلد ۱ صفحۀ ۲۹۲ و ۲۹۳ – مطابق با ۶۳۲ میلادی. [۷] تألیف سیزده نفر از مستسرقین و استادان دانشگاه انگلستان، ترجمۀ مصطفی علم. [۸] ارنست ژوزف رنان نویسنده و دانشمند فرانسوی. [۹] قرارداد اجتماعی ژان ژاک روسو، ترجمۀ عنایت الله شکیبا صفحۀ ۱۳۸. [۱۰] دائرة المعارف فرید وجدی مطبعۀ دائرة المعارف قرن عشرین جلد ۷ صفحۀ ۳۵۷ و ۳۵۸. [۱۱] و احکام.