ورع و امانت او
او/دارای غایت پرهیز و ورع تقوی و شایستگی بود، در بین او و استادش حرث بن مسکین دلرنجی و خشونتی پیدا شد که در مجلس او خود را ظاهر نمیکرد و در هنگام تدریس و تحدیث استاد حاضر میشد و مخفیانه در گوشهای که صدای او را بشنود و استاد بر او اطلاع پیدا نکند مینشست و از او سماع حدیث میکرد. وی به جهت ورع و شایستگی اگر از این استاد چیزی را روایت میکرد، میگفت: «هكذا قُرِئَ عَلَيْهِ وَأَنَا أَسْمَعُ» و نمیگفت در روایت از او: حدثنا یا أخبرنا، همچنانکه در روایت دیگر از سایر مشایخ این را میگفت.