نقد آثار خاور شناسان

فهرست کتاب

(٦) تأویل قرآن و معنای آن

(٦) تأویل قرآن و معنای آن

در دائرة‌المعارف اسلام واژۀ «تأویل» را بر عهدۀ پارت (Paret) خاورشناس آلمانی نهاده‌اند تا به توضیح آن بپردازد. پارت در این باره می‌نویسد:

«تأویل در اصل ـ به طور کلی ـ به معنای تفسیر و شرح می‌آید و در برخی از آیات قرآن که این واژه به کار رفته می‌بینیم که اشاره‌ای روشن به وحی محمدی دارد. سپس واژۀ تأویل در همین معنای ویژه استعمال شده و بدان اختصاص یافته است و از اینجا واژۀ مزبور به معنای شرح معانی قرآن و مرادف با تفسیر آورده می‌شود...»[٢٨٥].

باید توجه داشت که برخلاف نظر پارت، لفظ تأویل در اصل لغت‌ به معنای شرح و تفسیر نیست بلکه در معنای «بازگرداندن» می‌آید (از مادۀ أول به معنای رجوع) چنانکه کتب مهم لغت مانند: تهذیبُ اللغة اثر ازهری و لسانُ‌العرب اثر ابن‌منظور و دیگر قوامیس عربی، در وضع لغوی کلمۀ مزبور اتفاق دارند. اما در اصطلاح قرآن کریم نیز تأویل به جای شرح و تفسیر نیامده و مفهوم دیگری از آن اراده شده است. قرآن مجید می‌فرماید:

﴿يَأۡتِي تَأۡوِيلُهُۥ... [الأعراف: ٥٣].

«روزی که تأویل آن (قرآن) بیاید ...».

و ما می‌دانیم که ذکر زمانی خاص برای آمدن تأویل قرآن (اگر به معنای بیان واژه‌های آن باشد) معنا ندارد. باز در سورۀ دیگر می‌خوانیم:

﴿بَلۡ كَذَّبُواْ بِمَا لَمۡ يُحِيطُواْ بِعِلۡمِهِۦ وَلَمَّا يَأۡتِهِمۡ تَأۡوِيلُهُۥۚ... [یونس: ٣٩].

«بلکه آن‌ها چیزی را دروغ شمردند که با دانش بدان احاطه نیافتند و هنوز تأویلش ایشان را نیامده است...».

در اینجا احاطۀ علمی نسبت به قرآن، از آمدن تأویل آن جدا شده و معلوم می‌شود که تأویل قرآن، به معنای تفسیر کلمات و حتی بیان علمی آیات نیست. در سورۀ شریفۀ یوسف نیز که واژۀ «تأویل» به کار رفته در جایی از آن یاد شده است که نشان می‌دهد رؤیای یوسف ÷ تحقّق یافته و صورت خارجی پیدا کرده است، یعنی پدر و مادر و برادران وی (که به صورت خورشید و ماه و ستارگان در رؤیای یوسف ÷ ظاهر شدند) در برابر او کرنش نمودند و بلافاصله یوسف ÷ به پدر بزرگوارش گفت:

﴿يَٰٓأَبَتِ هَٰذَا تَأۡوِيلُ رُءۡيَٰيَ مِن قَبۡلُ... [یوسف: ١٠٠].

«ای پدرم، این تأویل رؤیای پیشین من است ...».

همچنین تأویل رؤیای دو تن زندانی که یوسف ÷ از آن به درستی خبر داد، چیزی جز صورت خارجی و واقعی آن رؤیا نبود که در آینده برای آن دو تن رخ داد. پس لفظ تأویل در قرآن کریم به معنای «عاقبت امر» یا مرجع و مآلِ کار می‌آید (که از وضع لغوی خود دور نیست) همان‌گونه که در سورۀ نساء و إسراء می‌خوانیم:

﴿ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا ٥٩ [النساء: ٥٩].

«این کار، بهتر و خوش‌عاقبت‌تر است».

به همین صورت، آگاهی از تأویل آیات متشابه که قرآن مجید دربارۀ آن‌ها فرموده:

﴿وَمَا يَعۡلَمُ تَأۡوِيلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ [آل عمران: ٧].

از مقولۀ توضیح لفظ و بیان معنا بیرون است و به مفهوم آگاهی از عاقبت امر و سرانجام واقعی متشابهات می‌باشد. مثلاً علم به تأویل آیات قیامت (السّاعه) آگاهی از هنگام ظهور و بروز رستاخیز است که ویژۀ خداوند متعال بوده و کسی را از آن آگاهی نیست، چنانکه در قرآن مجید می‌خوانیم:

﴿قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ ٱللَّهِ [الأعراف: ١٨٧].

«بگو که دانش آن، تنها نزد خداوند من است».

بنابراین، لفظ «تأویل» در قرآن مجید به معنای «تفسیر» نیامده و پارت همچون دیگران اشتباه کرده است، و محقّقان اسلام، خطای آنان را یادآور شده‌اند چنانکه علاّمه شیخ محمد عبده مصری در تفسیر «المنار» می‌نویسد:

«فإنَّ كثیراً منَ الألفاظِ تستعملُ في زمنِ التّنزیلِ لمعانٍ ثمَّ غلبتْ علی غیرها بعدَ ذلك بزمنٍ قریبٍ أوْ بعیدٍ. منْ ذلك لفظُ «التأویلِ» اشتهرَ بمعنی «التّفسیرِ» مطلقاً أوْ علی غیرِ وجهٍ مخصوصٍ ولكنّهُ جاءَ في القرآنِ بمعانٍ أخری كقولِهِ تعالی: ﴿هَلۡ يَنظُرُونَ إِلَّا تَأۡوِيلَهُۥۚ يَوۡمَ يَأۡتِي تَأۡوِيلُهُۥ يَقُولُ ٱلَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّ... الآية[٢٨٦].

یعنی: «بسیاری از واژه‌ها هنگام نزول قرآن در معانی ویژه‌ای به کار می‌رفتند. آنگاه پس از دوران مزبور در زمان نزدیک یا دور، معانی تازه‌ای یافتند و به‌طور غالب در آن‌ها استعمال شدند. از جملۀ این واژه‌ها، لفظ «تأویل» است که در معنای تفسیر به صورت مطلق و بدون شکل مخصوصی شهرت یافته است. اما در قرآن به معنای دیگری استعمال شده مانند آیه‌ای که می‌فرماید:

﴿هَلۡ يَنظُرُونَ إِلَّا تَأۡوِيلَهُۥۚ يَوۡمَ يَأۡتِي تَأۡوِيلُهُۥ يَقُولُ ٱلَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّ... [الأعراف: ٥٣].

«آیا جز تأویل قرآن را انتظار می‌برند؟ روزی که تأویل قرآن بیاید کسانی که پیش از این، آن روز را فراموش کرده‌اند گویند: آری، پیامبران خداوندِ ما به حق آمدند».

و همچنین علامه محمدحسین طباطبایی در تفسیر «المیزان» می‌نویسد:

«أنَّ التأویلَ لیسَ منَ المفاهیمِ الّتي هيَ مدالیلٌ للألفاظِ بلْ هوَ منَ الأمورِ الخارجیّة العینیّة»[٢٨٧].

و باز می‌گوید:

«أنَّ المرادَ بتأویلَ الآیةِ لیسَ مفهوماً منَ المفاهیمِ تدلُّ علیهِ الآیةُ سواءٌ كانَ مخالفاً لظاهرِها أوْ موافقاً بلْ هوَ منْ قبیلِ الأمورِ الخارجیّة»[٢٨٨].

یعنی: «تأویل از مفاهیمی که الفاظ بر آن‌ها دلالت می‌کنند، نیست بلکه از جملۀ امور خارجی و عینی شمرده می‌شود). و نیز گوید: «مراد از تأویل آیه، مفهومی از قبیل معانی نیست که آیۀ قرآن بر آن دلالت داشته باشد، چه آن مفهوم با ظاهر آیه ناسازگاری نشان دهد و چه موافقت نماید بلکه تأویل آیه از قبیل امور خارجی می‌باشد»[٢٨٩].

[٢٨٥]- عبارت پارت را مترجمان عربی بدین صورت ترجمه کرده‌اند: «التأویلُ في الأصلِ معناهُ - بوجهٍ عامٍ- التّفسیرُ والشّرحُ وفي بعضِ آیاتِ القرآنِ الّتي تردُ فیها هذهِ اللّفظةُ نراها تشیرُ إشارةً واضحةً إلی الوحيِ الّذي ینزلُ علی النّبيِّ محمدٍ وقدْ صارَ استعمالُ اللفظِ التّأویلِ بعدَ ذلك مقصوراً علی المعنی الخاصِّ وكانتْ منْ ثمَّ تعنی شرحَ معانی القرآنِ وصارتْ حیناً مّا مرادفةً للفظة تفسیر». (دائرة المعارف الإسلامیة، ج ٨، ص ١٦٢)

[٢٨٦]- تفسیر «المنار»، ج ٢، ص ٢١، چاپ مصر.

[٢٨٧]- تفسیر «المیزان»، ج ٣، ص ٢٧، چاپ بیروت.

[٢٨٨]- تفسیر «المیزان»، ج ٣، ص ٤٦، چاپ بیروت.

[٢٨٩]- و از اینجا دانسته می‌شود معانی غریبی که عده‌ای برخلاف ظاهر قرآن آورده‌اند و نام «تأویل» بر آن‌ها نهاده‌اند، اعتباری ندارند.