تابشی از قرآن - ترجمه و تفسیر قرآن کریم - جلد چهارم

فهرست کتاب

سورۀ حجرات مدنی و دارای ۱۸ آیه می‌باشد

سورۀ حجرات مدنی و دارای ۱۸ آیه می‌باشد

سورة الحجرات (مدنية وهي ثماني عشرة آية)

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُقَدِّمُواْ بَيۡنَ يَدَيِ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٞ ١ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَرۡفَعُوٓاْ أَصۡوَٰتَكُمۡ فَوۡقَ صَوۡتِ ٱلنَّبِيِّ وَلَا تَجۡهَرُواْ لَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ كَجَهۡرِ بَعۡضِكُمۡ لِبَعۡضٍ أَن تَحۡبَطَ أَعۡمَٰلُكُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ ٢ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصۡوَٰتَهُمۡ عِندَ رَسُولِ ٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ ٱمۡتَحَنَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡ لِلتَّقۡوَىٰۚ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٌ عَظِيمٌ ٣ إِنَّ ٱلَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَآءِ ٱلۡحُجُرَٰتِ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡقِلُونَ ٤ وَلَوۡ أَنَّهُمۡ صَبَرُواْ حَتَّىٰ تَخۡرُجَ إِلَيۡهِمۡ لَكَانَ خَيۡرٗا لَّهُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٥[الحجرات:۱-۵].

ترجمه: به نام خدای کامل الذات و الصفات رحمن رحیم. ای کسانی که ایمان آورده‌اید در انجام کاری از خدا و رسول او پیشی نگیرید و از خدا بترسید زیرا خدا شنوای داناست(۱) ای مؤمنین صداهای خود را از صدای پیغمبر بلندتر نکنید و با او بلند سخن مگوئید مانند بلند گفتن بعضی از خودتان با بعضی دیگر، مبادا اعمالتان محو شود و شما احساس نکنید(۲) به تحقیق آنان که نزد رسول خداصصداهای خود را آرام می‌کنند همان کسانند که خدا دلهایشان را برای پرهیزکاری آزموده، برایشان آمرزش و اجر بزرگی است(۳) آنان که تو را از پشت اطاقها ندا می‌کنند محققا بیشترشان نمی‌فهمند(۴) و اگر ایشان صبر می‌کردند تا به سویشان بیرون آیی برایشان بهتر بود، و خدا آمرزندۀ رحیم است (۵).

نکات: چون بی‌ادبی نسبت به رسول خداصباعث تحقیر او و منجر به کفر می‌شود حق‌تعالی در این آیات مردم را موظف می‌نماید به ادب، و این آیات نازل شده در حق واردین طایفۀ بنی تمیم چون عطارد بن حاجب بن زراره، اقرع بن حابس، زبرقان بن بدر، عمرو بن الاهتم، قیس بن عاصم و سایر اشراف ایشان که وارد مسجد رسول خداصشدند و از پشت حجرات رسول خداصفریاد کردند که بیرون بیا، رسول خداصمتأذی شد و بیرون آمد، گفتند: ما برای مفاخره آمده‌ایم [۱۲۳]. به هرحال چون مورد نزول مخصص نمی‌شود باید اهل ایمان ادب را ملاحظه کنند و در فتوی و آداب شرع و احتیاطات و سایر امور از خدا و رسول جلو نیفتند و خود را کاسۀ گرمتر از آش ننمایند، اگر رسول خداصنیست خدا حاضر و ناظر است.

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن جَآءَكُمۡ فَاسِقُۢ بِنَبَإٖ فَتَبَيَّنُوٓاْ أَن تُصِيبُواْ قَوۡمَۢا بِجَهَٰلَةٖ فَتُصۡبِحُواْ عَلَىٰ مَا فَعَلۡتُمۡ نَٰدِمِينَ ٦ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ فِيكُمۡ رَسُولَ ٱللَّهِۚ لَوۡ يُطِيعُكُمۡ فِي كَثِيرٖ مِّنَ ٱلۡأَمۡرِ لَعَنِتُّمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ حَبَّبَ إِلَيۡكُمُ ٱلۡإِيمَٰنَ وَزَيَّنَهُۥ فِي قُلُوبِكُمۡ وَكَرَّهَ إِلَيۡكُمُ ٱلۡكُفۡرَ وَٱلۡفُسُوقَ وَٱلۡعِصۡيَانَۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلرَّٰشِدُونَ ٧ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَنِعۡمَةٗۚ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٞ ٨ [الحجرات:۶-۸].

ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید اگر فاسقی برای شما خبری آورد دربارۀ آن تحقیق کنید تا مبادا ندانسته به گروهی آسیب رسانید وآنگاه بر آنچه کرده‌اید پشیمان گردید(۶) و بدانید که رسول خدا میان شماست اگر در بسیاری از امور اطاعت شما کند به رنج و زحمت می‌افتید ولیکن خدا ایمان را محبوب شما نمود و آن را در نظر شما زینت داد و کفر و فسق و نافرمانی را منفور شما کرد و آنان (که ایمان دوست بوده و کفر و فسق در نظرشان زشت باشد) خود اهل رشد و هدایتند(۷) خدا چنین کرد برای تفضل و نعمتی از جانب خدا و خدا دانای حکیم است(۸).

نکات: این آیات نازل شده در حق ولید بن عقبه بن ابی مُعَیط، رسول خداصاو را فرستاد برای أخذ صدقات بنی المصطلق، آن مردم برای استقبال او آمدند برای خوش آمد او و حال آن که بین ایشان و او عداوتی در جاهلیت بود او خیال کرد ایشان برای قتل او بیرون آمده‌اند برگشت و به رسول خداصگفت: ایشان از دادن زکات خوددای کردند، پس رسول خداصخواست لشکری برای سرکوبی ایشان بفرستد که این آیه نازل شد. و روایت شده که این آیات نازل شده در حق آن که به رسول خداصگفت: پسرعموی ماریۀ قبطیه با او مراوده دارد، رسول خداصعلی را خواند و فرمود: شمشیر را بردار و برو اگر دیدی پسر عموی ماریه نزد او رفته او را به قتل برسان، عرض کرد: پس از تحقیق؟ فرمود: بلی، علی÷با شمشیر کشیده نزد او رفت و دید که نزد ماریه نشسته، چون دانست که علی به قصد وی آمده برجست و بالای درخت خرمایی بالا رفت و از آن طرف از ترس افتاد و عورت او نمایان شد و معلوم شد آلت رجولیت ندارد. حضرت علی÷برگشت به رسول خداصخبر داد، حضرت فرمود: «الحَمْدُ لِلَّهِ الذِي یَصرِفُ عَنَّا السُّوءَ» [۱۲۴]، به هرحال به هر خبری نباید اعتماد کرد که موجب پشیمانی است.

﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَاۖ فَإِنۢ بَغَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا عَلَى ٱلۡأُخۡرَىٰ فَقَٰتِلُواْ ٱلَّتِي تَبۡغِي حَتَّىٰ تَفِيٓءَ إِلَىٰٓ أَمۡرِ ٱللَّهِۚ فَإِن فَآءَتۡ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا بِٱلۡعَدۡلِ وَأَقۡسِطُوٓاْۖ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ ٩ إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَ أَخَوَيۡكُمۡۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٠[الحجرات:۹-۱۰].

ترجمه: و اگر دو طائفه از مؤمنان کارزار کردند بین ایشان صلح دهید، پس اگر یکی از آن‌دو بر دیگری ستم کرد با آن که ستم می‌کند بجنگید تا به فرمان خدا برگردد پس اگر برگشت میانشان به عدالت اصلاح دهید و عدالت کنید که خدا عدالت کنندگان را دوست می‌دارد(۹) همانا مؤمنان برادرند پس میان برادرانتان اصلاح دهید و از خدا بترسید تا مورد رحمت شوید(۱۰).

نکات: این آیات نازل شده در موردی که اوس و خزرج که دو طایفه از مؤمنین انصار بودند نزاعشان شد و به زد و خورد پرداختند، حق‌تعالی واجب کرد که سایر مؤمنین نظارت کرده و ایشان را اصلاح دهند پس اگر یکی از آن دو دسته خواست تعدی کند و به حکم خدا گردن ننهد باید مسلمین به قتال ایشان پردازند تا ایشان را به جبر وادار به حکم الهی نمایند، چنانکه در غزوۀ صفین معاویه و اعوانش از قاسطین بودند پس بر امیرالمؤمنین و تمام مسلمین واجب بود با ایشان قتال کرده و ایشان را جبرا مطیع امر الهی نمایند. به اضافه مؤمنین برادر یکدیگرند و اگر دو نفر با یکدیگر نزاعشان شد واجب است بین ایشان اصلاح دهند و نقل کرده‌اند که رسول خداصفرمود: «إِصْلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَالصِّيَامِ» [۱۲۵]. و نیز از آن حضرت نقل شده که فرمود: «مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأَمْرِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَمَنْ شَهِدَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْ فَلَيْسَ مِنَ الْمُسْلِمِين‏» [۱۲۶].

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا يَسۡخَرۡ قَوۡمٞ مِّن قَوۡمٍ عَسَىٰٓ أَن يَكُونُواْ خَيۡرٗا مِّنۡهُمۡ وَلَا نِسَآءٞ مِّن نِّسَآءٍ عَسَىٰٓ أَن يَكُنَّ خَيۡرٗا مِّنۡهُنَّۖ وَلَا تَلۡمِزُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَلَا تَنَابَزُواْ بِٱلۡأَلۡقَٰبِۖ بِئۡسَ ٱلِٱسۡمُ ٱلۡفُسُوقُ بَعۡدَ ٱلۡإِيمَٰنِۚ وَمَن لَّمۡ يَتُبۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ١١ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱجۡتَنِبُواْ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلظَّنِّ إِنَّ بَعۡضَ ٱلظَّنِّ إِثۡمٞۖ وَ لَا تَجَسَّسُواْ وَلَا يَغۡتَب بَّعۡضُكُم بَعۡضًاۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُمۡ أَن يَأۡكُلَ لَحۡمَ أَخِيهِ مَيۡتٗا فَكَرِهۡتُمُوهُۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٞ رَّحِيمٞ ١٢ [الحجرات:۱۱-۱۲].

ترجمه: ای مؤمنین گروهی گروه دیگر را مسخر نکند شاید آنان(مسخره شدگان) بهتر از ایشان(مسخره کنندگان) باشند و زنانی از زنان دیگر تمسخر نکنند شاید آنان بهتر از ایشان باشند و طعن و عیبجویی از خودتان مکنید و یکدیگر را به لقب زشت مخوانید. چه بد است نام فسق پس از ایمان و هر‌کس توبه نکند پس خود از ستمگرانست(۱۱) ای مؤمنین از بسیاری از گمان‌ها اجتناب کنید محققاً بعضی از گمان‌ها گناه است و کنجکاوی از گناه کسی نکنید و بعضی از شما غیبت بعضی دیگر نکند، آیا دوست می‌دارد یکی از شما که گوشت مردۀ برادر خودش را بخورد پس آن را خوش ندارید و از خدا بترسید محققاً خدا توبه‌پذیر و رحیم است(۱۲).

نکات: در این آیات چندین گناه از گناهان بزرگ ذکر و نهی شده از جمله مسخره کرده و بااشاره، کنایه طعن، عیبجویی کردن و به لقب زشت یا کافر، یا فاسق، یا دیوث و امثال اینها کسی را ندا کردن به ‌خصوص مؤمنین را. در حدیث آمده که صفیه بنت اخطب که یهودی بود مسلمان شد و رسول خداصاو را تزویج نمود روزی گریه کنان آمد نزد حضرت رسول، رسول خداصفرمود: چرا گریانی؟ گفت: عایشه و یا حفصه به من می‌گویند یا یهودیه! پس این آیات نازل شده [۱۲۷]و از این کارها نهی شدید شد.

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَٰكُم مِّن ذَكَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَٰكُمۡ شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْۚ إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٞ ١٣[الحجرات:۱۳].

ترجمه: آهای مردم حقا که ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را شعبه‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. محققا گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست محققا خدا دانا و آگاه است(۱۳).

نکات: یکی از آیاتی که موجب توجه مردم به اسلام شده این آیه است که امتیازات جاهلی را که موجب تعصبات جاهلانه بود از میان برداشته که سفید پوست بر سیاه پوست فخری ندارد و در اسلام افتخار به آباء و اجداد لغو شد و سید و غیر سید فرقی ندارد جز به تقوی و نقل شده که رسول خداصهنگامی که مکه را فتح نمود بر کوه صفا ایستاد و فرمود: آهای بنی هاشم ای فرزندان عبدالمطلب من رسول خداصبه سوی شما هستم و بر شما بسی دلسوز و مهربانم، مگویید که محمد از ما است (یعنی مغرور نشوید) به خدا سوگند که دوستان من از میان شما و از غیر شما جز پرهیزکاران کسی نیست و در آخر فرمود: «قَدْ أَحْذَرْتُ فِیْمَا بَیْنِي وَبَیْنَكُم وَفِیْمَا بَیْنِي وَبَینَ اللهِ وَإِنَّ لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ» [۱۲۸]. و وارد شده که زید فرزند موسی بن جعفر بر مأمون وارد شد مأمون او را گرامی داشت در حالیکه حضرت رضا هم در نزد مأمون بود، پس زید به حضرت سلام داد لیکن حضرت جواب او را نداد، زید گفت: من فرزند پدر تو هستم و تو جواب مرا نمی‌دهی؟ حضرت فرمود: «أَنْتَ أَخِي مَا أَطَعْتَ اللَّهَ فَإِذَا عَصَيْتَ اللَّهَ لَا إِخَاءَ بَيْنِي وَبَيْنَك‏» [۱۲۹]. و منقول است که: «أَنَّ إِسْمَاعِيلَ قَالَ لِلصَّادِقِ ÷: يَا أَبَتَاهْ! مَا تَقُولُ فِي الْـمُذْنِبِ مِنَّا وَمِنْ غَيْرِنَا؟ فَقَال÷:‏ ﴿لَّيۡسَ بِأَمَانِيِّكُمۡ وَلَآ أَمَانِيِّ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِۗ مَن يَعۡمَلۡ سُوٓءٗا يُجۡزَ بِهِ [۱۳۰] [۱۳۱]. و ائمه در کلمات و دعاهایشان مکرر این معنی را بیان کرده‌اند، ولی با وجود آیات روشن قرآن احتیاجی به نقل کلمات ایشان در این موارد نیست.

﴿قَالَتِ ٱلۡأَعۡرَابُ ءَامَنَّاۖ قُل لَّمۡ تُؤۡمِنُواْ وَلَٰكِن قُولُوٓاْ أَسۡلَمۡنَا وَلَمَّا يَدۡخُلِ ٱلۡإِيمَٰنُ فِي قُلُوبِكُمۡۖ وَإِن تُطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ لَا يَلِتۡكُم مِّنۡ أَعۡمَٰلِكُمۡ شَيۡ‍ًٔاۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ ١٤ إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ لَمۡ يَرۡتَابُواْ وَجَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ ١٥ قُلۡ أَتُعَلِّمُونَ ٱللَّهَ بِدِينِكُمۡ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ ١٦[الحجرات:۱۴-۱۶].

ترجمه: اعراب بادیه گفتند: ما ایمان آوردیم. بگو: ایمان نیاورده‌اید ولیکن بگویید مسلمان شده‌ایم و هنوز ایمان در قلب شما وارد نشده و اگر خدا و رسول او را اطاعت کنید چیزی از جزاء اعمالتان را کم نمی‌کند زیرا خدا آمرزنده و رحیم است(۱۴) همانا مؤمنین آنانند که به خدا و رسول او ایمان بیاورند سپس شک ننمایند و با اموال و جان‌های خود در راه خدا جهاد کنند آنان فقط راستگویانند(۱۵) بگو: آیا خدا را به دین خود یاد می‌دهید و حال آنکه خدا می‌داند آنچه در آسمان‌ها و زمین است و خدا به هر چیزی داناست(۱۶).

نکات: اعراب بادیه و بیابان که از معارف الهی دور بودند و ایمانشان برهانی نبود ولی از ترس و یا از کثرت و سطوت مسلمین اظهار ایمان کرده و منت بر رسول خداصمی‌گذاشتند، خدا می‌فرماید اینان و اظهارشان اسلام محسوب می‌شود و احکام اسلام بر ایشان جاری است که جان و مال و خونشان محفوظ است ولی چون عقائد محکمی ندارند پس مؤمن بر زبان می‌باشند و اسلام اعم است از اقرار به زبان و با داشتن عقیدۀ قلبی و عدم آن، ولی ایمان خاص است و آن عبارت است از عقیدۀ قلبی با اظهار زبانی و مؤمن حقیقی همان است که در آیۀ ۱۵ بیان شده که از نشانه‌های آن جهاد با مال و جان است در راه خدا. و رسول خداصفرمود: «مَنْ تَرَكَ الْجِهَادَ، أَلْبَسَهُ اللَّهُ ذُلًّا وَفَقْراً فِي مَعِيشَتِهِ، وَمَحْقاً فِي دِينِهِ» [۱۳۲].

﴿يَمُنُّونَ عَلَيۡكَ أَنۡ أَسۡلَمُواْۖ قُل لَّا تَمُنُّواْ عَلَيَّ إِسۡلَٰمَكُمۖ بَلِ ٱللَّهُ يَمُنُّ عَلَيۡكُمۡ أَنۡ هَدَىٰكُمۡ لِلۡإِيمَٰنِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٧ إِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ غَيۡبَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَٱللَّهُ بَصِيرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٨[الحجرات:۱۷-۱۸].

ترجمه: بر تو منت می‌گذارند که اسلام آورده‌اند بگو: اسلام خود را بر من منت مگذارید بلکه خدا بر شما منت می‌گذارد که شما را به سوی ایمان هدایت نموده، اگر راست گویید(۱۷) محققا خدا غیب آسمان‌ها و زمین را می‌داند و خدا به آنچه بجا می‌آورید بینا است(۱۸).

نکات: طائفۀ بنی‌اسد در حال قحطی با زن و بچه در مدینه آمدند و به زبان اظهار ایمان می‌کردند برای جلب توجه و همراهی رسول خداصو بر او منت می‌گذاشتند که ما بدون قتال مسلمان شده‌ایم، آیه نازل شده [۱۳۳]که اسلام آوردن موجب منت نمی‌شود بلکه باید شکر خدا را نمایند که ایشان را هدایت نموده است.

[۱۲۳] مجلسی، بحار الأنوار (۱۷/۲۱). اما آنچه در سبب نزول این آیه در مصادر اهل سنت وارد شده آن است که بخاری در صحیحش (۴۱۰۹) و (۴۵۶۶) و بغوی در تفسیرش (۷/۳۳۴) نقل نموده که «چون کاروانی از بنی تمیم نزد رسول خدا صآمد، ابوبکر گفت: قعقاع بن معبد را بر آن‌ها امیر گردان؛ و عمر گفت: بلکه اقرع بن حابس را بر آنان امیر گردان؛ پس ابوبکر گفت: تو قصدی جز مخالفت با من نداری؛ عمر گفت: قصد مخالفت با تو را ندارم. پس به جدال با یکدیگر پرداختند تا اینکه صدای آنان بالا گرفت. پس در این مورد این آیه تا پایان نازل شد: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُقَدِّمُواْ بَيۡنَ يَدَيِ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ.... [۱۲۴] «سپاس و ستایش خدایی راست که بدی را از ما دو نمود». طبرسی، مجمع البیان (۵/۱۳۳)؛ و از او مجلسی در بحار الأنوار (۲۲/۵۳). [۱۲۵] «اصلاح میان مردم برتر است از نماز و روزه نفل». حر عاملی، وسائل الشیعة (۱۸/۴۴۱). و در مصادر اهل سنت با الفاظی نزدیک به این: ابوداود در سنن (۴۹۱۹) و احمد در المسند (۶/۴۴۴). [۱۲۶] «هرکس درحالی صبح کند که توجهی به امور مسلمانان نداشته باشد، از مسلمانان نیست و هرکس دیگری را در حالی ببیند که از مسلمانان کمک می‌خواهد و به داد او نرسد، از مسلمانان نیست». کلینی، الکافی (۲/۱۶۴). و در مصادر اهل سنت: با الفاظ نزدیک به این - بدون جمله آخر- طبرانی در المعجم الأوسط (۷/۲۷۰، ش: ۷۴۷۳)، و در المعجم الصغیر (۲/۱۳۱، ش: ۹۰۷). هیثمی در مجمع الزوائد (۱/۸۷): در میان راویان آن عبدالله بن أبى جعفر رازی وجود دارد که محمد بن حمید او را تضعیف نموده و أبو حاتم و أبو زرعة و ابن حبان وی را توثیق کرده‌اند. [۱۲۷] تفسیر علی بن إبراهیم قمی (۲/۳۲۱-۳۲۲)؛ و طبرسی، مجمع البیان (۵/۱۳۶)؛ و از آن‌ها مجلسـی در بحار الأنوار (۲۲/۱۹۷). و در آن آمده که رسول اللهِ صبه صفیه گفتند که به آن‌دو بگو: «إِنَّ أَبِي هَارُونُ نَبِيُّ اللهِ وَعَمِّي مُوسَى كَلِيمُ اللهِ وَزَوْجِي مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ‏»: «همانا پدرم هارون پیامبر خدا بود و عمویم موسی کلیم الله بود و همسرم محمد رسول خدا است». و در مصادر اهل سنت: ترمذی در سنن (۳۸۹۲) و می‌گوید: این حدیث حسن صَحِیح غَرِیب است. و حاکم در المستدرک (۴/۳۱، ش: ۶۷۹۰)؛ و طبرانی در الأوسط (۸/۲۳۶، ش: ۸۵۰۳). [۱۲۸] «در مورد آنچه میان من و شماست و میان من و الله متعال است، هشدار می‌دهم؛ برای من عمل من و برای شما عمل‌تان می‌باشد». مجلسی، بحار الأنوار (۸/۳۵۹). [۱۲۹] «تو برادرم هستی، از خداوند اطاعت نکردی؛ پس چون نافرمانی خداوند نمودی، برادری میان من و تو نیست». ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب (۴/۳۶۱). و از او: مجلسی در بحار الأنوار (۴۹/۲۲۱). [۱۳۰] «اسماعیل به صادق علیه‌السلام گفت: پدرم، در مورد گنهکار ما و غیر ما چه می‌گویی؟ پس فرمود: «به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب نیست، هرکس کار بدی انجام دهد، به کیفر آن خواهد رسید.». ابن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا (۲/۲۳۴-۲۳۵). [۱۳۱] «(ثواب و عقاب) به خواسته‌ها و آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب نیست». [النساء: ۱۲۳]. [۱۳۲] «هرکس جهاد را ترک کند خداوند لباس ذلت و خواری و فقر در زندگی و تباهی در دین را بر او می‌پوشاند». کلینی، الکافی (۵/۲). و طوسی، تهذیب الأحکام (۶/۱۲۳). [۱۳۳] نگا: بغوی، معالـم التنزیل (۷/۴۳۹)؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن (۱۶/۳۴۸)؛ ثعلبی نیشابوری، الکشف والبیان (۹/۸۹). ونگا: عبدالرزاق صنعانی، تفسیر عبد الرزاق (۲/۲۳۵)؛ و أبوحیان، البحر الـمحیط (۸/۱۱۷)؛ و سیوطی، الدر الـمنثور (۷/۵۸۵).