سورۀ حدید مدنی و دارای ۲۹ آیه میباشد
سورة الحديد (مدنية وهي تسع وعشرون آية)
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
﴿سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ١ لَهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ يُحۡيِۦ وَيُمِيتُۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ ٢﴾[الحدید:۱-۲].
ترجمه: به نام خدای کامل الذات و الصفات رحمن رحیم. آنچه در آسمانها و زمین است برای خدا تسبیح کرده و او را منزه دانسته و او عزیز و درستکار است(۱) خاص اوست ملک آسمانها و زمین، زنده میکند و میمیراند و او به هر چیزی تواناست(۲).
نکات: تسبیح یا مقالی است و یا حالی، تسبیح جن و ملک و عقلای بشری مقالی است، ولی تسبیح موجودات دیگر حالی است، یعنی کیفیت خلقت و تناسب و مقدار و ظرافت وجود هر ممکن الوجودی گواه است بر اینکه خالق آن واجب الوجود در کمال علم و قدرت و تدبیر است و از جهل و عجز و عدم تدبیر منزه و مبرّا است. و تسبیح بر چهار قسم است: «تنزیه الذات عن النقص والجهل والعجز والاحتیاج والمكان، وتنزیه الصفات عن الشبه وعن التغییر والتغیر، وتنزیه الأفعال عن الشركة وعن التوقف علی مادة ومثال وعن التفویض وعن اللعب وعن التعب والملولیة، وتنزیه الأسماء والأحكام والمعبودیة» [۱۵۰].
﴿هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ وَٱلظَّٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٌ ٣ هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يَعۡلَمُ مَا يَلِجُ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا يَخۡرُجُ مِنۡهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا يَعۡرُجُ فِيهَاۖ وَهُوَ مَعَكُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ ٤ لَّهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ ٥ يُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَيُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِۚ وَهُوَ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ٦﴾[الحدید:۳-۶].
ترجمه: اوست اول ازلی و آخر ابدی و اوست ظاهر و باطن و او به هر چیزی داناست(۳) اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرش نافذ و مستولی شد و میداند هر چه را به زمین فرو رود و هر چه از آن برون شود و آنچه از آسمان نازل گردد و آنچه در آن بالا رود و او با شماست هرجا که باشید و خدا به آنچه میکنید بیناست(۴) خاص اوست ملک آسمانها و زمین و امور به سوی خدا باز میگردد(۵) شب را در روز وارد میکند و روز را در شب و او داناست به آنچه در سینههاست(۶).
نکات: رسول خداصدر توضیح آیۀ ۳ فرموده: «إِنَّهُ الأَوَّلُ لَیسَ قَبْلَهُ شَيْءٌ وَالآخَرُ لِیسَ بَعْدَهُ شَيْءٌ»یعنی: «اوّلیّت او بلااوّل است که قبل از او چیزی نبوده و آخریّت او بلاآخر که چیزی بعد از او نیست». و مقصود از جملۀ ﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ﴾این است که پس از خلقت آسمانها و زمین به تدبیر مجموع عالم پرداخت [۱۵۱]. و جملۀ: ﴿هُوَ مَعَكُمۡ﴾دلالت دارد که خدا در همه حال با انسان است و به احوال و اعمال انسان عالم است، و این صفت حاضریّت و ناظریّت او بر هرچیزی، مخصوص اوست.
﴿ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَأَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَكُم مُّسۡتَخۡلَفِينَ فِيهِۖ فَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَأَنفَقُواْ لَهُمۡ أَجۡرٞ كَبِيرٞ ٧ وَمَا لَكُمۡ لَا تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلرَّسُولُ يَدۡعُوكُمۡ لِتُؤۡمِنُواْ بِرَبِّكُمۡ وَقَدۡ أَخَذَ مِيثَٰقَكُمۡ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ٨﴾[الحدید:۷-۸].
ترجمه: ایمان بیاورید به خدا و رسول او و از آنچه به دست شما داده و شما را در تصرف آن چیزها جانشین سابقین نموده، انفاق کنید. پس آنان که از شما ایمان آوردهاند و انفاق نمودهاند برای ایشان پاداشی بزرگ است(۷) و شما را چه شده که به خدا ایمان نمیآورید درحالی که رسول او دعوتتان میکند برای ایمان به پروردگارتان؟ و به تحقیق خدا از شما پیمان گرفته اگر باور داشته باشید(۸).
نکات: هر آینده و لاحقی خلیفۀ سابقین است و در قرآن هر جا لفظ خلیفه و یا مستخلف آمده مقصود خلیفه شدنِ لاحق است برای سابق، چنانکه در آیۀ هفتم این سوره ذکر شده که خدا شما را در اموال سابقین، خلیفه و نوبتچی نموده، پس، از این اموال انفاق کنید. و مقصود از جملۀ: ﴿أَخَذَ مِيثَٰقَكُمۡ﴾پیمان فطری و عقلی است.
﴿هُوَ ٱلَّذِي يُنَزِّلُ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦٓ ءَايَٰتِۢ بَيِّنَٰتٖ لِّيُخۡرِجَكُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ بِكُمۡ لَرَءُوفٞ رَّحِيمٞ ٩ وَمَا لَكُمۡ أَلَّا تُنفِقُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ ١٠﴾
[الحدید:۹-۱۰].
ترجمه: اوست که نازل میکند بر بندۀ خود آیات روشن واضح را تا شما را از تاریکیها بیرون برد به سوی نور و محققا خدا نسبت به شما مهربان و رحیم است(۹) و چه شده شما را که در راه خدا انفاق نمیکنيد درحالی که میراث آسمانها و زمین خاص خداست (و شما و اموالتان فانی خواهید شد)؟ کسانی ازشما که پیش از فتح انفاق کرده و کار زار نموده با دیگران مساوی نیستند، آنان به درجه و مرتبه بزرگترند از آنان که پس از فتح انفاق نموده و قتال کردهاند و همه را خدا وعدۀ نیکو داده و خدا به اعمالی که میکنید آگاه است(۱۰).
نکات: مقصود از ﴿قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ﴾و ﴿مِنۢ بَعۡدُ﴾، فتح مکه است. از این آیات استفاده میشود کسانی که قبل از فتح مکه در راه خدا انفاق مال و یا جهاد کردهاند مقامشان نزد خدا بزرگتر و رفیعتر است از کسانی که بعد از فتح مکه انفاق مال و جهاد کردهاند زیرا قبل از فتح مکه مسلمین ضعیف بودند و اسلام در نظر مردم حقیر بود و مدافعی نداشت. و ازجمله کسانی که در حالت ضعف، پریشانی مسلمین و تسلط مشرکین انفاق مال کرده و از اسلام دفاع نموده ابوبکر است، اگر چه امیر المؤمنین علی÷اول کسی باشد که ایمان خود را اظهار نموده باشد اما او طفل بوده و کسی به ایمان او توجهی نمینمود، ولی ابوبکر مردی بوده با اعتبار و در سن کهولت و همسال با رسول خداصبوده و ایمان او نزد مشرکین بسیار مهم و مضر به حال شرک بوده و خصوصا که مال خود را نیز انفاق میکرده و دیگران را به اسلام دعوت میکرده و در هجرت از مهاجرین و در بدر و احد و سایر غزوات از مجاهدین و سابقین اولین بوده است. متأسفانه زمان ما دست سیاست مسلمین را وادار نموده به بدگویی و طعن بر چنین اشخاص و برای دفاع ابوبکر از اسلام در مکه چنان کتکی به او زدند که مشرف بر موت شد. و رسول خداصفرمود: «لاَ تَسُبُّوا أَصْحَابِي فَلوَ أَنْفَقَ أَحَدُكُم مِثْلَ أُحُدٍ ذَهَبَا مَا بَلَغَ مُدَّ أَحَدِهِمْ وَلاَ نَصِیْفَهُ» [۱۵۲]. و ابوبکر به سبب انفاق خود عدهای مسلمین را از دست کفار نجات داد و از آن جمله بلال که در تحت شکنجۀ مشرکین بود و با مال ابوبکر آزاد گردید، اگرچه حضرت امیر و دیگران نیز انفاق با مال و جهاد با جان نمودهاند و آیه عام است.
﴿مَّن ذَا ٱلَّذِي يُقۡرِضُ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا فَيُضَٰعِفَهُۥ لَهُۥ وَلَهُۥٓ أَجۡرٞ كَرِيمٞ ١١ يَوۡمَ تَرَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ يَسۡعَىٰ نُورُهُم بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَبِأَيۡمَٰنِهِمۖ بُشۡرَىٰكُمُ ٱلۡيَوۡمَ جَنَّٰتٞ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٢ يَوۡمَ يَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتُ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱنظُرُونَا نَقۡتَبِسۡ مِن نُّورِكُمۡ قِيلَ ٱرۡجِعُواْ وَرَآءَكُمۡ فَٱلۡتَمِسُواْ نُورٗاۖ فَضُرِبَ بَيۡنَهُم بِسُورٖ لَّهُۥ بَابُۢ بَاطِنُهُۥ فِيهِ ٱلرَّحۡمَةُ وَظَٰهِرُهُۥ مِن قِبَلِهِ ٱلۡعَذَابُ ١٣ يُنَادُونَهُمۡ أَلَمۡ نَكُن مَّعَكُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ وَلَٰكِنَّكُمۡ فَتَنتُمۡ أَنفُسَكُمۡ وَتَرَبَّصۡتُمۡ وَٱرۡتَبۡتُمۡ وَغَرَّتۡكُمُ ٱلۡأَمَانِيُّ حَتَّىٰ جَآءَ أَمۡرُ ٱللَّهِ وَغَرَّكُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ ١٤﴾[الحدید:۱۱-۱۴].
ترجمه: کیست که خدا را قرض نیکو بدهد تا خدا آن را برای وی مضاعف و چند مقابل کند و برای او پاداشی ارجمند باشد(۱۱) در روزی که مؤمنین و مؤمنات را ببینی در حالی که نور ایشان جلو رویشان و سمت راستشان میرود آن روز بشارت و نوید شما باغهایی است که از زیر آن نهرها جاری است و در آن ماندنی هستید و این همان کامیابی بزرگ است(۱۲) روزی که مردان منافق و زنان منافقه به مؤمنین میگویند به ما نظری کنید تا از نورتان اقتباس کنیم، به ایشان گفته شود برگردید به عقب خود (یعنی به دنیا) و (ازآنجا) نور درخواست کنید، آنگاه میان ایشان دیواری زده شود که دارای دری است که اندرون آن رحمت و بیرون آن از جلو آن عذاب است(۱۳) (منافقان) مؤمنان را ندا میکنند که مگر ما با شما نبودیم؟ گویند آری، ولیکن شما خود را به فتنه افکندید و انتظار نابودی ما را داشتید و شک آوردید و آرزوها فریبتان داد تا فرمان خدا آمد و فریبنده شما را نسبت به خدا مغرور گردانید(۱۴).
نکات: در حدیث آمده چون آیۀ ۱۱ نازل شد یک نفر یهودی استهزاء کرد و گفت خدای محمد فقیر و محتاج به قرض شده، چون ابوبکر شنید یک سیلی بر صورت یهودی نواخت، یهودی خدمت رسول خداصشکایت کرد، و لذا آیۀ ۱۸۶ سوره آل عمران: ﴿وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِكُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِينَ أَشۡرَكُوٓاْ أَذٗى كَثِيرٗا﴾ [۱۵۳]نازل گردید. به هرحال صدقه وانفاق و قرض یکی از کارهای مهم است که باید مسلمین به کار بندند و از آن غفلت نکنند تا امور دنیا و آخرتشان اصلاح گردد و مبتلا به وامهای ربوی نشوند که هم مالشان خراب میشود و هم دنیا و آخرتشان تباه شده و برکت از زندگیشان برود.
﴿فَٱلۡيَوۡمَ لَا يُؤۡخَذُ مِنكُمۡ فِدۡيَةٞ وَلَا مِنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ مَأۡوَىٰكُمُ ٱلنَّارُۖ هِيَ مَوۡلَىٰكُمۡۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ ١٥ ۞أَلَمۡ يَأۡنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَن تَخۡشَعَ قُلُوبُهُمۡ لِذِكۡرِ ٱللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ ٱلۡحَقِّ وَلَا يَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلُ فَطَالَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَمَدُ فَقَسَتۡ قُلُوبُهُمۡۖ وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ١٦﴾ [الحدید:۱۵-۱۶].
ترجمه: پس آن روز، نه از شما و نه از کافران، عوض گرفته نمیشود، جایگاه شما آتش است آن سزاوار شماست، و چه بد سرانجامی است(۱۵) آیا برای مؤمنین هنگام آن نیامده که دلهایشان برای یاد خدا و برای آنچه نازل شده از حق، خاضع گردد و نباشند مانند آنانکه پیشاز این به ایشان کتاب داده شد، پسازآن مدتی طولانی بر ایشان گذشت که دلهاشان قسی گردید و بسیاری از ایشان فاسق شدند(۱۶).
نکات: کسانی مانند یهود به اموری مغرور بودند به نام دین خدا و دلشان سخت شد و برای خدا خاضع نبودند و لذا عصیان میکردند، حقتعالی در این آیات میفرماید شما مسلمین مانند آنان نباشید که آیات الهی و آنچه از خدا نازل شده دلهای شما را خاضع نکند. از ابن عباس نقل شده که اصحاب رسول در مکه گرفتار بودند و در مقابل آیات قرآن خاضع، پس چون هجرت کردند به نعمتی رسیدند و از حال اولی تغییر کردند و لذا این آیات نازل شده. و نیز نقل شده که رسول خداصفرمود: «أُوصِیكُم بِالشُبَّانِ خَیراً؛ فَإِنَّهُمْ أَرَّقُ أَفْئِدَةً، إِنَّ اللهَ بَعَثَنِي بَشِیراً وَنَذِیراً فَحَالَفَنِي الشُبَّانُ وَخَالَفَنِي الشُیُوخُ ثُمَّ قَرَأَ:﴿فَطَالَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَمَدُ فَقَسَتۡ قُلُوبُهُمۡ﴾، یعنی: «دربارۀ جوانان به نیکی سفارش میکنم زیرا دلهای ایشان نازکتر وحق را زودتر قبول میکنند، همانا خداوند مرا برای بشارت و انذار مبعوث کرد، پس جوانان با من هم پیمان گشته حق را قبول کردند، ولی بزرگان با من مخالفت کردند»، سپس حضرت آیۀ فوق: ﴿فَطَالَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَمَدُ...﴾را قرائت فرمود [۱۵۴].
﴿ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يُحۡيِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۚ قَدۡ بَيَّنَّا لَكُمُ ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ ١٧ إِنَّ ٱلۡمُصَّدِّقِينَ وَٱلۡمُصَّدِّقَٰتِ وَأَقۡرَضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا يُضَٰعَفُ لَهُمۡ وَلَهُمۡ أَجۡرٞ كَرِيمٞ ١٨ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصِّدِّيقُونَۖ وَٱلشُّهَدَآءُ عِندَ رَبِّهِمۡ لَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ وَنُورُهُمۡۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَآ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِيمِ ١٩﴾[الحدید:۱۷-۱۹].
ترجمه: بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده میکند، به تحقیق ما برای شما این آیات را بیان کردیم تا تعقل کنید (که قیامت نیز حیات پس از موت است) (۱۷) حقا که مردان و زنان صدقه دهنده که به خدا وام نیکو میدهند (اجرشان) برای ایشان مضاعف میشود و برای ایشان است پاداش ارجمند(۱۸) و آنان که ایمان به خدا و رسول او آوردهاند ایشان همان صدیقین و گواهان نزد پروردگارشانند. برای ایشان است اجرشان و نورشان و آنان که کافرند و به آیات ما تکذیب کردند آنان دوزخیانند(۱۹).
نکات: ﴿ٱلۡمُصَّدِّقِينَ وَٱلۡمُصَّدِّقَٰتِ﴾را با تشدید صاد قرائت کردهاند که اصل آن متصدّقین و متصدّقات میشود که مقصود صدقه دهندگان است و اگر به تخفیف صاد قرائت کنیم به معنی ایمان آورندگان و تصدیق کنندگان میشود. از آیۀ ۱۹ معلوم میشود که به هر کس ایمان به خدا و رسول آورد میتوان صدیق گفت و صدیق منحصر به معصوم و یا منحصر به خلیفۀ اول نیست. و دیگر اینکه استفاده میشود که هر مؤمنی شاهد و گواه است نزد خدا بر اعمال، اقوال مؤمنین و یا کفار زمانش و شاهد بودن منحصر به رسول خداصنیست.
﴿ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا لَعِبٞ وَلَهۡوٞ وَزِينَةٞ وَتَفَاخُرُۢ بَيۡنَكُمۡ وَتَكَاثُرٞ فِي ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِۖ كَمَثَلِ غَيۡثٍ أَعۡجَبَ ٱلۡكُفَّارَ نَبَاتُهُۥ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَىٰهُ مُصۡفَرّٗا ثُمَّ يَكُونُ حُطَٰمٗاۖ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٞ شَدِيدٞ وَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٞۚ وَمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ ٢٠ سَابِقُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا كَعَرۡضِ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أُعِدَّتۡ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۚ ذَٰلِكَ فَضۡلُ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ ٢١ مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ ٢٢﴾[الحدید:۲۰-۲۲].
ترجمه: بدانید غیر از این نیست که زندگی این دنیا بازیچهای است (طفلانه) و لهو و سرگرمی و آرایشی است (زنانه) و تفاخر و خودستایی با یکدیگر و افزودن در اموال و اولاد است همانند بارانی است که روییدن گیاهش کفار و یا برزگر را به تعجب آورد سپس بخشکد که میبینی زرد شده سپس پوسیده و ریز شود و در آخرت عذابی سخت و آمرزشی از خدا و خوشنودی اوست، و نیست زندگانی دنیا مگر کالای فریبنده(۲۰) سبقت گیرید به سوی آمرزشی از پروردگارتان و به سوی بهشتی که عرض آن چون عرض آسمان و زمین است مهیا شده برای آنان که به خدا و رسول او ایمان آوردند. این است فضل خدا که آن را به هرکس بخواهد میدهد، و خدا صاحب کرم و فضل بزرگ است(۲۱) هیچ مصیبتی در زمین و یا به نفوس شما نرسد مگر آن که پیش از آن که خلقش کنیم، در کتابی بوده محفوظ و ثبت شده، محققاً این بر خدا آسان است(۲۲).
نکات: در آیۀ ۲۰ خصوصیات و فوائد دنیا را گوشزد کرده و فوائد و مزایای آخرت را نیز ذکر نموده تا شخص عاقل بشنود و بیدار شود، البتّه شخص عاقل و مؤمن از دنیا نیز نباید غافل شود فقط باید آن را هدف قرار ندهد بلکه با تلاش و کار و کسب حلال، سعادت دنیا و آخرت خود را تأمین نماید. نقل شده که روزی رسول اکرم با اصحابش نشسته بود که جوان نیرومندی را دیدند که از اول صبح به کار مشغول گشته است، اصحاب گفتند حق این بود که این جوان قدرتش را در راه خدا صرف میکرد، پیامبرصفرمود: «لاَتَقُولُوا هَذَا، فَإِنَّهُ كَانَ یَسْعَی عَلَی نَفْسِهِ لِیَكُفَّهَا عَنْ المَسْأَلَةِ وَیُغنِیْهَا عَنْ النَّاسِ فَهُوَ فِي سَبِیْلِ اللهِ، وَإِنْ كَانَ یَسْعَی عَلَی أَبَوَینِ ضَعِیْفَینِ أَوْ ذُرِیَّةً ضِعَافًا لِیُغْنِیَهُمْ وَیَكْفِیَهُمْ فَهُوَ فِي سَبِیْلِ اللهِ وَإِنْ كَانَ یَسْعَی تَفَاخُرًا وَتَكَاثُرًا فَهُوَ فِي سَبِیْلِ الشَیْطَانِ» [۱۵۵]. یعنی: «چنین مگویید زیرا اگر این جوان برای معاش خود که محتاج مردم نشود و یا به خاطر والدین ضعیف یا کودکان ناتوان که آنها را بینیاز کند کار میکند پس همانا در راه خدا کار نموده است، اما اگر به خاطر این کار میکند که فخر بفروشد و جمع مال کند، در راه شیطان کار میکند». جملۀ: ﴿سَابِقُوٓاْ إِلَىٰ...﴾را دلیل آوردهاند بر دلالت امر بر فور، ولی انصافا دلالت ندارد زیرا سبقت با فور فرق دارد سبقت در موردی است که انسان مخیر باشد بر فور و غیر فور، اما اگر امر فوری باشد مجالی برای مسابقه نمیماند، و مقصود از ﴿مُّصِيبَةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ﴾؛ مانند جنگها و گرانی ونقصان میوههاست ومصیبت أنفس ماننددردوترس ورنج وامثال اینهاست. و مقصود از ﴿إِلَّا فِي كِتَٰبٖ﴾، این است که تمام اینها قبل از وقوع در کتابی که لوح محفوظ و یا چیز دیگر باشد ثبت و ضبط و بایگانی و مقدر شده است.
﴿لِّكَيۡلَا تَأۡسَوۡاْ عَلَىٰ مَا فَاتَكُمۡ وَلَا تَفۡرَحُواْ بِمَآ ءَاتَىٰكُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخۡتَالٖ فَخُورٍ ٢٣ ٱلَّذِينَ يَبۡخَلُونَ وَيَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبُخۡلِۗ وَمَن يَتَوَلَّ فَإِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ ٢٤﴾ [الحدید:۲۳-۲۴].
ترجمه: تا برای آنچه از دستتان رفته تأسف مخورید و به آنچه به شما داده خوشحال و غره مشوید و خدا دوست نمیدارد خود پسند فخر فروش را(۲۳) همانان که بخل میورزند و مردم را به بخل امر میکنند (یعنی وا میدارند). و هرکس (از انفاق) روی بگرداند پس خدا بینیاز و ستوده است(۲۴).
نکات: در حدیث آمده بهترین کلام در زهد آیۀ ۲۳ همین سوره است. و رسول خداصفرمود: «مَا لِي وَلِلدُّنْيَا وَمَا أَنَا وَالدُّنْيَا إِنَّمَا مَثَلِي وَمَثَلُهَا كَمَثَلِ رَاكِبٍ رُفِعَتْ لَهُ شَجَرَةٌ فِي يَوْمٍ صَائِفٍ فَنَامَ تَحْتَهَا ثُمَّ رَاحَ وَتَرَكَهَا» [۱۵۶]. و رسول خداصزاهدترین انبیاء بوده. روایت شده از عایشه که گفت: همواره دنیا بر ما سخت و کدر بود تا رسول خداصوفات نمود، چون رسول خداصوفات نمود دنیا بر ما اقبال کرد [۱۵۷]. و نیز از عایشه روایت شده که؛ چهل روز بر ما میگذشت که نه آتشی در خانۀ رسول خداصروشن میشد و نه چراغی و فقط غذای رسول خداصآبی بود با خرمایی: «الماء والتمر» [۱۵۸]. و علی÷نیز بسیار زاهد بود چنانکه وقتی به خلافت رسید بیت المال را تماما تقسیم نمود و خود زنبیلی با بیلی برداشت و رفت سر چاهی در قبا کار کند. رجوع شود به باب زهد انبیاء و اولیاء.
﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَأَنزَلۡنَا مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡمِيزَانَ لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَنزَلۡنَا ٱلۡحَدِيدَ فِيهِ بَأۡسٞ شَدِيدٞ وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعۡلَمَ ٱللَّهُ مَن يَنصُرُهُۥ وَرُسُلَهُۥ بِٱلۡغَيۡبِۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٞ ٢٥﴾[الحدید:۲۵].
ترجمه: به تحقیق ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان نازل نمودیم تا مردم به عدالت قیام کنند و نازل نمودیم آهن را که در آن صلابت شدیدی است و منافعی برای مردم دارد و تا خدا بداند چه کسی او و رسولان اورا به نادیده(بیآنکه خدا را ببیند) یاری میکند، محققاً خدا نیرومند و عزیز است(۲۵).
نکات: جملۀ: ﴿لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِ﴾دلالت دارد که هدف از ارسال رسول بر پا شدن عدالت اجتماعی است، یعنی اینکه خودِ مردم برای حق و اقامۀ عدالت قیام کنند و ساکت و بیتفاوت نباشند. و عطف ﴿ٱلۡمِيزَانَ﴾بر ﴿ٱلۡكِتَٰبَ﴾دلالت دارد که میزان و کتاب دو چیز است و در اینکه میزان چیست به اختلاف، نظر دادهاند، ولی به ظاهر لغت باید همین چیزهایی باشد که با آنها وزن میشود، یکی «كُلُّ مَا یُوزَنُ بِهِ فَهُوَ الِمیزَان»، بنابراین ترازو و قپان و شاغول و کتب آسمانی و قرآن و عقل و متر و امثال اینها تماما میزان است و میتوان ﴿ٱلۡمِيزَانَ﴾را عطف تفسیری یا عطف خاص بر عام گرفت یعنی چنانکه در سورۀ شوری آیۀ ۱۷ نیز بیان کردیم کتاب و میزان یک چیز است و هر دو اشاره به قرآن است.
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحٗا وَإِبۡرَٰهِيمَ وَجَعَلۡنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا ٱلنُّبُوَّةَ وَٱلۡكِتَٰبَۖ فَمِنۡهُم مُّهۡتَدٖۖ وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ٢٦ ثُمَّ قَفَّيۡنَا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيۡنَا بِعِيسَى ٱبۡنِ مَرۡيَمَ وَءَاتَيۡنَٰهُ ٱلۡإِنجِيلَۖ وَجَعَلۡنَا فِي قُلُوبِ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ رَأۡفَةٗ وَرَحۡمَةٗۚ وَرَهۡبَانِيَّةً ٱبۡتَدَعُوهَا مَا كَتَبۡنَٰهَا عَلَيۡهِمۡ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ رِضۡوَٰنِ ٱللَّهِ فَمَا رَعَوۡهَا حَقَّ رِعَايَتِهَاۖ فََٔاتَيۡنَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنۡهُمۡ أَجۡرَهُمۡۖ وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ٢٧﴾[الحدید:۲۶-۲۷].
ترجمه: و به تحقیق نوح و ابراهیم را فرستادیم و در نژاد ایشان نبوت و کتاب را نهادیم پس بعضی از ایشان هدایت یافتند و بسیاری از ایشان از امر حق خارج شدند(۲۶) آنگاه از پی ایشان رسولان خود را بیاوردیم و از پی ایشان عیسی بن مریم را آوردیم و او را انجیل دادیم و در دل کسانی که پیرو او شدند رأفت و رحمت نهادیم و رهبانیتی را که به بدعت آوردند ما بر آنان مقرر نکرده بودیم، مگرآنکه برای جستن رضای خدا خود درپیش گرفتند، پس آن را آن طوری که سزاوار است مراعات نکردند، پس به آنان که از ایشان ایمان آوردند پاداششان را دادیم و بسیاری از ایشان از امر حق خارج شدند(۲۷).
نکات: جملۀ: ﴿وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ﴾مکرر شده معلوم میشود در هر امتی اکثریت با فاسقین بوده، ولی افراد صالح نیز در بین آنان وجود داشته. و جملۀ: ﴿وَجَعَلۡنَا فِي قُلُوبِ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ رَأۡفَةٗ وَرَحۡمَةٗۚ وَرَهۡبَانِيَّةً﴾دلالت دارد که دین انبیاء و پیروان ایشان، دین رأفت و مهربانی و عطوفت و رحمت بوده است و قساوت، خشونت و بیرحمی نبوده است، چنانکه دربارۀ پیروان اسلام نیز در آیه ۲۹ سورۀ فتح فرموده: ﴿... رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡ...﴾ [۱۵۹]، و همچنین به مسلمین دستور داده که نسبت به کفار و اهل کتابی که با ایشان سر جنگ ندارند مهربان باشند و با ایشان با محبت رفتار کنند چنانکه در سورۀ ممتحنه آیۀ ۸ فرموده [۱۶۰]و همچنین یکی از مصارف زکات را در ﴿ٱلۡمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمۡ﴾ [۱۶۱]قرار داده است. و اما رهبانیت عیسویان که خدا آن را بدعت نامیده این است که ترک دنیا و لذائذ دنیا میکردند و به کوهها و غارها مسکن مینمودند و به عبادت مشغول میشدند، و این رهبانیت وقتی میان ایشان معمول شد که پس از حضرت عیسی÷سلاطین و جبارانی آمدند و کفر و فسق را میان مردم رواج دادند و با پیروان عیسی سه مرتبه جنگ کردند و اکثر ایشان کشته شدند و مقدار کمی که ماندند دنیا و اهل آن را واگذار به ایشان نموده و خود فراری به غارها و کوهها گردیدند. به هرحال همان رهبانیتی را که خود اختراع کرده بودند مراعات نکردند و در پنهان مرتکب شهوات و حرامها شدند و با اینکه رهبانیین منتظر پیغمبر آخرالزمان بودند چون آمد بیشتر ایشان ایمان نیاوردند.
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَءَامِنُواْ بِرَسُولِهِۦ يُؤۡتِكُمۡ كِفۡلَيۡنِ مِن رَّحۡمَتِهِۦ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ نُورٗا تَمۡشُونَ بِهِۦ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٢٨ لِّئَلَّا يَعۡلَمَ أَهۡلُ ٱلۡكِتَٰبِ أَلَّا يَقۡدِرُونَ عَلَىٰ شَيۡءٖ مِّن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَأَنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِيَدِ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ ٢٩ ﴾[الحدید:۲۸-۲۹].
ترجمه: ای کسانی که ایمان به خدا آوردهاید از خدا بترسید و به رسول او ایمان آورید تا شما را دو سهم از رحمت خود بدهد و برای شما نوری قرار دهد که بدان راه روید و شما را بیامرزد و خدا آمرزندۀ رحیم است(۲۸) تا اهل کتاب بدانند که قادر بر چیزی از فضل خدا نیستند و فضل و کرم به دست خداست، به هر که بخواهد میدهد و خدا صاحب فضل بزرگ است(۲۹).
نکات: مقصود از مخاطب به ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾مؤمنین اهل کتابند که خدا را قبول داشتند و به رسولان قبل از محمدصایمان آوره بودند، میفرماید به محمد ایمان آورید تا اجر شما دو مقابل شود. در نزول این آیات نوشتهاند چون یهودیان معتقد بودند که وحی و رسالت باید در میان ایشان باشد و خدا ایشان را برتری بر تمام جهان داده، خدا در این آیات تذکر میدهد که فضل و کرم یعنی نبوت به دست خداست به هرکس میخواهد میدهد و به دست شما و تحت اختیار شما نیست و شما چون به انبیاء قبلی ایمان آوردهاید اگر به محمدصایمان بیاورید اجرتان زیادتر است. و ممکن است «لا» در ﴿لِّئَلَّا يَعۡلَمَ﴾را نافیه بدانیم زیرا ترجمهای که ذکر شد طبق مشهور که آن را زائده گرفتهاند ترجمه شد. و اگر نافیه باشد معنی چنین میشود تا اهل کتاب ندانند که قادر بر تحصیل چیزی از فضل خدا نیستند و نمیتوانند به محمد ایمان آورند، بلکه قادر هستند و ایمان ایشان به محمد موجب تحصیل کرم خدا و دو سهم از اجر میباشد. سعید بن جبیر گفته؛ رسول خداصجعفر ابن ابی طالب را با هفتاد نفر فرستاد به حبشه نزد نجاشی برای دعوت به اسلام، نجاشی اجابت کرد و ایمان آورد، پس جعفر خواست برگردد خدمت رسول خداصعدهای که چهل مرد بودند اجازه خواستند و با جعفر(ره) خدمت رسول خداصآمدند برای اظهار ایمان، چون مسلمین را در نهایت فقر و فشار زندگی دیدند عرض کردند یا رسول الله اجازه بده ما برویم اموال خود را بیاوریم و با مسلمین مواسات کنیم، حضرت اجازه داد، رفتند و اموال خود را آوردند و با مسلمین مواسات کردند و لذا آیه دربارۀ ایشان نازل شد: ﴿ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِهِۦ هُم بِهِۦ يُؤۡمِنُونَ﴾ [۱۶۲][القصص: ۵۲] تا ﴿وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ﴾ [۱۶۳][القصص: من الآیة۵۴]، چون اهل کتابی که ایمان نیاورده بودند این آیات را شنیدند گفتند: ای مسلمین کسی که به کتاب ما و شما ایمان آورد دو اجر دارد و کسی که فقط به کتاب ما ایمان آورد یک اجر دارد پس ما با سایر مسلمین فرقی نداریم، خدا این آیات را نازل فرمود که هرکس ایمان به قرآن آورد از اهل کتاب، دو اجر دارد با زیادی مغفرت و نور، یعنی اگر ایمان نیاورد مغفرت و نور ندارد. و کلبی گفته؛ این آیات در مکه نازل شده راجع به ۲۴ نفر از مردم یمن که به رسول خداصوارد شدند در مکه و اینان یهودی و نصرانی نبودند ولی انبیاء سابق را قبول داشتند ابوجهل ایشان را مذمت کرد ایشان گفتند: ﴿وَمَا لَنَا لَا نُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ...﴾ [۱۶۴][المائدة: ۸۴] تا آخر، پس این آیات نازل شد و اجر ایشان مزید بر سایر مؤمنین گردید [۱۶۵]، مؤلف گوید به نظر ما قول کلبی صحیح میآید.
[۱۵۰] «منزه دانستن ذات از نقص و جهل و عجز و نیاز و مکان؛ منزه دانستن صفات از مثل و مانند و تغییر و تغیر؛ منزه دانستن افعال از شریک و وابستگی به ماده، همانندی و از تفویض و لغو بودن و خستگی و ملالت؛ منزه دانستن اسماء و احکام و معبودیت». [۱۵۱] صحیح آن است که آیۀ کریمه فوق اینگونه ترجمه شود: «سپس بر عرش استوا کرد». یعنی: سپس بر عرش قرار گرفت. راجع به صفت استوای بلاکیف خداوند متعال بر عرش خویش -همانگونه که سزاوار او تعالی است-، نگا: پاورقی مُصحح در تفسیر آیۀ ۲ سورۀ رعد. [مُصحح] [۱۵۲] «اصحاب و یاران مرا دشنام ندهید، زیرا اگر یکی از شما به اندازهی کوه احد، طلا انفاق کند با یک یانصف مدی که اصحاب من انفاق میکنند، برابری نمیکند». متفق علیه، صحیح بخاری (۳۴۷۰) و صحیح مسلم (۲۵۴۰) و(۲۵۴۱) از ابوهریره به صورت مرفوع. [۱۵۳] «و البته البته از اهل کتاب که کتابشان قبلا داده شده و از مشرکین اذیت و آزاری بسیار میشنوید». [آلعمران: ۱۸۶]. [۱۵۴] این روایت را جز در تفسیر روح البیان إسماعیل حقی بن مصطفى استانبولی حنفی خلوتی (۷/۳) آن هم بدون سند نیافتم. [۱۵۵] با الفاظی نزدیک به این: طبرانی در الکبیر (۱۹/۱۲۹، ش: ۲۸۲) ، و در الأوسط (۷/۵۶، ش: ۶۸۳۵)؛ هیثمی در مجمع الزوائد (۴/۳۲۵) میگوید: «طبرانی در هر سه کتاب خود آنرا روایت کرده است و راویان معجم الکبیر راویان الصحیح میباشند». و حافظ عراقی در تخریج أحادیث الإحیاء میگوید: «طبرانی در معاجم ثلاثة از کعب ابن عجرة با سند ضعیف تخریج کرده است». میگویم: و مانند آنرا بیهقی در السنن الکبرى از ابن عمر به صورت مرفوع (۷/۴۷۹، ش: ۱۵۵۲۰) روایت کرده است. [۱۵۶] اصول الکافی (۲/۱۳۴). و حدیث مذکور با الفاظ مشابه به آن، در مصادر اهل سنت: سنن ترمذی (۲۳۷۷) و ترمذی میگوید: حدیث حسن صحیح است. و سنن ابن ماجه (۴۱۰۹)؛ و مسند أحمد (۱/۳۹۱)؛ و شعیب ارنؤوط میگوید: این روایت صحیح است. و المستدرک، الحاکم (۴/۳۴۵، ح ۷۸۵۹)؛ و شعب الإیمان، بیهقی (۷/۳۱۱، ش: ۱۰۴۱۵). ترجمۀ حدیث از اصول الکافی/ ترجمه کمرهای: «مرا با دنیا چه کار؟ همانا مثل من با او چون مثل شتر سواری است که درختی بر فراز او باشد در روز گرمی و زیر آن استراحت نیم روز را بگذراند و سپس برود و آن را به جا گذارد». [مُصحح] [۱۵۷] این حدیث را با الفاظی که مولف /از ام المؤمنین عایشه لذکر نموده، پیدا نکردم بلکه شبیه آن، روایات ذیل از عایشه لروایت شده است: ۱- عن عَائِشَة لقالت: «مَا شَبِعَ رَسُولُ اللَّهِ صثَلَاثَةَ أَيَّامٍ تِبَاعًا مِنْ خُبْزِ بُرٍّ حَتَّى مَضَى لِسَبِيلِهِ». [صحیح بخاری (۵۳۷۴) و صحیح مسلم (۲۹۷۰)]. «رسول الله صبراى سه روز متوالی از نان گندم، سیر نشدند تا اینکه از دنیا رحلت نمودند». ۲- وعنها قالت: «تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ صوَمَا فِي رَفِّي مِنْ شَيْءٍ يَأْكُلُهُ ذُو كَبِدٍ إِلَّا شَطْرُ شَعِيرٍ». [صحیح بخاری (۳۰۹۷) و صحیح مسلم (۲۹۷۳)]. «پیامبر صدر حالی وفات یافتند که در تاقچه خانهام جز مقداری جو چیزی نبود که زنده جانی آنرا بخورد...». ۳- وقالت ل: «لَقَدْ مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ صوَمَا شَبِعَ مِنْ خُبْزٍ وَزَيْتٍ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ». [صحیح مسلم (۲۹۷۴)]. «پیامبر صدر حالی وفات یافتند که در یک روز دو بار از نان و روغن سیر نشدند..». = ۴- عن عائشة - ل- قالت: «مَا شَبِعَ آلُ مُحَمَّدٍ ص مُنْذُ قَدِمَ الْمَدِينَةَ مِنْ طَعَامِ بُرٍّ ثَلَاثَ لَيَالٍ تِبَاعًا حَتَّى قُبِضَ». [صحیح بخاری ( ۵۴۱۶)، و صحیح مسلم (۲۹۷۰)]. «آل محمد صاز هنگام آمدن به مدینه منوره تا هنگام وفات براى سه روز متوالی از نان گندم سیر نشدند». [مُصحح] [۱۵۸] این حدیث (با لفظ مشابه) حدیثی متَّفق علیه میباشد: صحیح بخاری (۲۴۲۸)، و صحیح مسلم (۲۹۷۲). [۱۵۹]«بین خود مهربانند». [الفتح: ۲۹]. [۱۶۰] ﴿لَّا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَلَمۡ يُخۡرِجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَيۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ﴾ [الـممتحنة: ۸] «الله شما را از نیکیکردن و رعایت عدالت نسبت به کسانیکه در (امر) دین با شما نجنگیدهاند و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، نهی نمیکند، بیگمان الله عدالت پیشگان را دوست دارد». [۱۶۱]«دلهایشان الفت داده شده». [التوبة: ۶۰]. [۱۶۲] «آنان که پیش از قرآن کتابشان دادیم همانان به این کتاب ایمان میآورند». [۱۶۳] «از آنچه روزی ایشان کردهایم انفاق میکنند». [۱۶۴] «و چه شده ما را که ایمان نیاوریم به خدا». [المائدة: ۵۴]. [۱۶۵] طبرسی، مجمع البیان (۵/۲۴۴).