سورۀ مرسلات مکی و دارای ۵۰ آیه میباشد
سورة المرسلات (مكية وهي خمسون آية)
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
﴿وَٱلۡمُرۡسَلَٰتِ عُرۡفٗا ١ فَٱلۡعَٰصِفَٰتِ عَصۡفٗا ٢ وَٱلنَّٰشِرَٰتِ نَشۡرٗا ٣ فَٱلۡفَٰرِقَٰتِ فَرۡقٗا ٤ فَٱلۡمُلۡقِيَٰتِ ذِكۡرًا ٥ عُذۡرًا أَوۡ نُذۡرًا ٦ إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَٰقِعٞ ٧﴾[المرسلات:۱-۷].
ترجمه: به نام خدای کامل الذات و الصفات رحمن رحیم. قسم به فرستادهشدگان پیاپی(۱) که چون تندبادها بوزند (۲) و قسم به نشر کنان (وحی) به نشر دقیق(۳) که جداکنندهاند جداکردن کاملی(۴) که ذکر را إلقاء کنند(۵) برای عذر صوابکاران و یا انذار تبهکاران(۶) که همانا آنچه وعده داده میشوید واقعشدنی است.(۷)
نکات: از آیۀ اول تا پنجم صفاتی ذکر شده که ظاهراً برای فرشتگان است ولی اقوال دیگری نیز گفته اند که آن صفات برای آیات قرآن باشد و یا برای انبیاء باشد، و رابعاً: برای بادها باشد، و خامساً: برای الهامات و دواعی الهی باشد و ممکن است صفت اول و دوم که با واو و فا آمده برای یک موصوف باشد و صفت سوم و دیگر چهارم و پنجم که هر دو با فا آمدهاند برای موصوف دیگری باشد، چون فا دلالت بر وصل و تعلق دارد، یعنی مدخول فا مرتب است بر مدخول واو و مناسب مدخول واو است. بنابراین ممکن است موصوف دو وصف اول غیر از موصوف سه وصف آخر باشد حال اگر تمام اوصاف پنجگانه برای فرشتگان باشد چنانکه ظاهر همین است، پس معنی چنین میشود: قسم به فرشتگانی که پیدرپی فرستاده شده برای مأموریتها و یا برای کارهای معروف ضد منکر که آنان به سرعت میروند مانند سرعت باد و وحی را منتشر میسازند و یا رحمت و عذاب خدا را نشر میدهند و یا نامههای عمل بنیآدم را نشر میدهند و یا روزی و آنچه را مأمور به نشر آن هستند، پس آن فرشتگانی که جداکنندۀ حق از باطلند که القاء ذکر و تذکرات و یا وحی را القاء میکنند و یا علم و حکمت را، و به همین نحو ممکن است توجیه شود اگر موصوف انبیا و یا آیات قرآن و یا الهامات و یا دواعی إلهی باشد، «وقس علی هذا»اگر موصوف ابرها باشند. و فوائد این سوگندها در سورۀ نازعات بیاید.
﴿فَإِذَا ٱلنُّجُومُ طُمِسَتۡ ٨ وَإِذَا ٱلسَّمَآءُ فُرِجَتۡ ٩ وَإِذَا ٱلۡجِبَالُ نُسِفَتۡ ١٠ وَإِذَا ٱلرُّسُلُ أُقِّتَتۡ ١١ لِأَيِّ يَوۡمٍ أُجِّلَتۡ ١٢ لِيَوۡمِ ٱلۡفَصۡلِ ١٣ وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا يَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِ ١٤ وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ ١٥ أَلَمۡ نُهۡلِكِ ٱلۡأَوَّلِينَ ١٦ ثُمَّ نُتۡبِعُهُمُ ٱلۡأٓخِرِينَ ١٧ كَذَٰلِكَ نَفۡعَلُ بِٱلۡمُجۡرِمِينَ ١٨ وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ ١٩ أَلَمۡ نَخۡلُقكُّم مِّن مَّآءٖ مَّهِينٖ ٢٠ فَجَعَلۡنَٰهُ فِي قَرَارٖ مَّكِينٍ ٢١ إِلَىٰ قَدَرٖ مَّعۡلُومٖ ٢٢ فَقَدَرۡنَا فَنِعۡمَ ٱلۡقَٰدِرُونَ ٢٣ وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ ٢٤﴾
[المرسلات:۸-۲۴].
ترجمه: پس وقوع قیامت آن گاه است که ستارگان محو شوند(۸) و آنگاه که آسمان بشکافد(۹) و آنگاه که کوهها ریز ریز گردد(۱۰) و آنگاه که برای رسولان وقتی معین شود (وحاضر شوند) (۱۱) برای کدام روز وقت معین شده(۱۲) برای روز قضاوت (۱۳) و تو چه دانی که روز قضاوت چیست(۱۴) وای در آنروز بر مکذبین(۱۵) آیا پیشینیان را هلاک نکردیم(۱۶) سپس دیگران را در پی ایشان در آوردیم(۱۷) با گنهکاران چنین رفتار میکنیم(۱۸) وای در آن روز است بر مکذبین(۱۹) آیا شما را از آب پست نیافریدیم(۲۰) که آن را در قرارگاهی محکم قرار دادیم(۲۱) تا مدتی معلوم(۲۲) پس قدرت داشتیم پس چه خوب قادری بودیم(۲۳) وای در آنروز است بر مکذِّبین.(۲۴)
نکات: مقصود از جملۀ: ﴿وَإِذَا ٱلرُّسُلُ....﴾این است که برای پیامبران وقتی معین شود که راجع به امتشان و رساندن وحی به ایشان گواهی دهند. و مقصود از ﴿لِيَوۡمِ ٱلۡفَصۡلِ﴾، فصل خصومت و جداکردن حق از باطل و قضاوت برای بندگان و تعیین کیفرشان است، و مقصود از ﴿قَرَارٖ مَّكِينٍ﴾رحم است. و مقصود از ﴿إِلَىٰ قَدَرٖ مَّعۡلُومٖ﴾تا مدت وضع حمل است. و جملۀ ﴿فَقَدَرۡنَا﴾اگر به تشدید قرائت شود معنی چنین است که ما اندازۀ جنین و اعضاء و جوارح او را معین کردیم و اگر به تخفیف قرائت شود همانطور است که ترجمه شد.
﴿أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ كِفَاتًا ٢٥ أَحۡيَآءٗ وَأَمۡوَٰتٗا ٢٦ وَجَعَلۡنَا فِيهَا رَوَٰسِيَ شَٰمِخَٰتٖ وَأَسۡقَيۡنَٰكُم مَّآءٗ فُرَاتٗا ٢٧ وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ ٢٨ ٱنطَلِقُوٓاْ إِلَىٰ مَا كُنتُم بِهِۦ تُكَذِّبُونَ ٢٩ ٱنطَلِقُوٓاْ إِلَىٰ ظِلّٖ ذِي ثَلَٰثِ شُعَبٖ ٣٠ لَّا ظَلِيلٖ وَلَا يُغۡنِي مِنَ ٱللَّهَبِ ٣١ إِنَّهَا تَرۡمِي بِشَرَرٖ كَٱلۡقَصۡرِ ٣٢ كَأَنَّهُۥ جِمَٰلَتٞ صُفۡرٞ ٣٣ وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ ٣٤ هَٰذَا يَوۡمُ لَا يَنطِقُونَ ٣٥ وَلَا يُؤۡذَنُ لَهُمۡ فَيَعۡتَذِرُونَ ٣٦ وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ ٣٧ هَٰذَا يَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِۖ جَمَعۡنَٰكُمۡ وَٱلۡأَوَّلِينَ ٣٨ فَإِن كَانَ لَكُمۡ كَيۡدٞ فَكِيدُونِ ٣٩ وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ ٤٠ إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ فِي ظِلَٰلٖ وَعُيُونٖ ٤١ وَفَوَٰكِهَ مِمَّا يَشۡتَهُونَ ٤٢ كُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِيَٓٔۢا بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٤٣ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٤٤ وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ ٤٥ كُلُواْ وَتَمَتَّعُواْ قَلِيلًا إِنَّكُم مُّجۡرِمُونَ ٤٦ وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ ٤٧ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱرۡكَعُواْ لَا يَرۡكَعُونَ ٤٨ وَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ ٤٩ فَبِأَيِّ حَدِيثِۢ بَعۡدَهُۥ يُؤۡمِنُونَ ٥٠﴾[المرسلات:۲۵-۵۰].
ترجمه: آیا زمین را دربرگیرندۀ شما قرار ندادیم(۲۵) برای زندگان و مردگان (۲۶) و در آن کوههای بلند نهادیم و به شما آب گوارا نوشانیدیم(۲۷) وای در آنروز است بر مکذبین(۲۸) روان شوید به سوی آنچه تکذیب میکردید(۲۹) روان شوید به سوی سایهای که سه شاخه دارد(۳۰) نه سایهافکن (و خنک کننده) است و نه از شعله حرارت نگاه میدارد(۳۱) به درستی که آن(دوزخ) شرارههایی پرتاب میکنند مانند قصر(۳۲) گویا شترانی زرد(۳۳) وای در آن روز است برای مکذبین(۳۴) این روزی است که سخن نگویند(۳۵) و به ایشان اجازه داده نشود که عذر آورند(۳۶) وای در آنروز بر مکذبین(۳۷) این روز فیصله است که شما و گذشتگان را جمع کردهایم(۳۸) که اگر نیرنگی دارید با من نیرنگ بزنید(۳۹) وای در آن روز بر مکذبین(۴۰) حقا که متقین در سایهها و چشمهسارهایند(۴۱) و میوهها از آنچه بخواهند(۴۲) گفته شود بخورید و بیاشامید گوارایتان عوض آنچه عمل میکردید(۴۳) حقا که ما چنین جزا میدهیم نیکوکاران را(۴۴) ویل در آنروز است بر مکذبین(۴۵) ای کافران بخورید و اندکی در دنیا بهره برید زیرا که شما مجرمید(۴۶) وای در آنروز است بر مکذبین(۴۷) و چون به ایشان گفته شود رکوع کنید رکوع نکنند(۴۸) وای در آنروز است بر مکذبین(۴۹) پس بعد از قرآن به کدام حدیث ایمان میآورند.(۵۰)
نکات: مقصود از ﴿ظِلّٖ ذِي ثَلَٰثِ شُعَبٖ﴾، آن دودی است که از دوزخ برمیخیزد و سه شعبه میگردد، شعبهای بالای سر منافقان و کافران، و شعبهای از طرف راست، و شعبهای از طرف چپ. و مقصود از جملۀ ﴿تَرۡمِي بِشَرَرٖ كَٱلۡقَصۡرِ﴾، این است که شراره و جرقههای آتش را که دوزخ پرتاب میکند هر یک مانند کاخی است و یا مانند شتری زرد رنگ، و مقصود از ﴿لَا يَنطِقُونَ﴾این است که بدون اجازه سخنی نگویند مگر در موقف سؤال و جواب، ولی در مواقف دیگر خیر. وخطاب ﴿كُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ....﴾از طرف خدا و یا از خازنان بهشت است. و کلمۀ: ﴿وَيۡلٞ﴾را که ترجمه به وای شد خواننده بداند که؛ ویل چاهی است در دوزخ، و در کتاب مجمعالبحرین گوید؛ وادی و بیابانی است که اگر کوهها در آن برود ذوب و جاری شود. و جملۀ: ﴿فَبِأَيِّ حَدِيثِۢ بَعۡدَهُۥ يُؤۡمِنُونَ﴾دلالت دارد که حدیثی پس از قرآن برای مردم مفید نیست اگر قرآن مفید نباشد.