سورۀ طور مکی و دارای ۴۹ آیه میباشد
سورة الطور (مكية وهي تسع وأربعون آية)
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
﴿وَٱلطُّورِ ١ وَكِتَٰبٖ مَّسۡطُورٖ ٢ فِي رَقّٖ مَّنشُورٖ ٣ وَٱلۡبَيۡتِ ٱلۡمَعۡمُورِ ٤ وَٱلسَّقۡفِ ٱلۡمَرۡفُوعِ ٥ وَٱلۡبَحۡرِ ٱلۡمَسۡجُورِ ٦ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَٰقِعٞ ٧ مَّا لَهُۥ مِن دَافِعٖ ٨ يَوۡمَ تَمُورُ ٱلسَّمَآءُ مَوۡرٗا ٩ وَتَسِيرُ ٱلۡجِبَالُ سَيۡرٗا ١٠﴾ [الطور:۱-۱۰].
ترجمه: به نام خدای کامل الذات و الصفات رحمن رحیم. قسم به آن طور(۱) و قسم به کتاب مسطور(۲) در صفحۀ رقیق گسترده شده(۳) و به این خانۀ معمور(۴) و به این طاق بالا رفته(۵) و به آن دریای پر شده(۶) که عذاب پروردگارت واقع شدنی است(۷) آن را جلوگیری نیست(۸) روزی که آسمان به گردشی بگردد(۹) و کوهها به سیر عجیبی سیر کنند(۱۰).
نکات: حقتعالی به چیزهایی پر برکت قسم میخورد برای اینکه بندگان از آن چیزها قدردانی کنند و عظمت دهند و به آن توجه نمایند مانند کوه طور که اطرافش مملو از انهار و اشجار و گل و ریاحین است به اضافه محل وحی، حرکت، قیام حضرت موسی و ترقی قومی بوده است. و مانند کتابی که نشر شده و در دسترس همگان باشد، یکی از وسایل ترقی امتها کتب مفیدۀ نشر شدۀ آنان است. و مانند خانۀ کعبه که باعث برکاتی است برای بندگان و منافعی برای همه دارد و مقصود از ﴿وَٱلۡبَيۡتِ ٱلۡمَعۡمُورِ﴾همان است. و البته منافع آسمان و دریا که محتاج به تذکر نیست. این همه قسم برای وقوع قیامت و اهمیت و هدف بودن آن است. و مقصود از سوگندهای قرآنی در سورۀ نازعات خواهد آمد.
﴿فَوَيۡلٞ يَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُكَذِّبِينَ ١١ ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي خَوۡضٖ يَلۡعَبُونَ ١٢ يَوۡمَ يُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا ١٣ هَٰذِهِ ٱلنَّارُ ٱلَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ١٤ أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ ١٥ ٱصۡلَوۡهَا فَٱصۡبِرُوٓاْ أَوۡ لَا تَصۡبِرُواْ سَوَآءٌ عَلَيۡكُمۡۖ إِنَّمَا تُجۡزَوۡنَ مَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ١٦﴾
[الطور:۱۱-۱۶].
ترجمه: پس در آن روز وای برای تکذیب کنندگان(۱۱) آنان که در یاوه گویی بازی میکنند (۱۲) روزی که به آتش دوزخ افکنده میشوند افکندن سختی(۱۳) (و خطاب شود که) این است آن آتشی که به آن تکذیب میکردید (۱۴) پس آیا این آتش سحر است و یا شما نمیبینید(۱۵) داخل آن شوید باری صبر کنید و یا صبر نکنید برایتان یکسان است همانا جزای اعمالی که میکردید داده میشوید(۱۶).
نکات: چون در دنیا هر معجزۀ روشنی و دلیل واضحی را سحر میخواندند حقتعالی برای سرزنش ایشان فرموده: ﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ﴾؟! و جملۀ: ﴿إِنَّمَا تُجۡزَوۡنَ مَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾دلالت دارد که کیفر اعمال هرکسی بدون کم و زیاد به او خواهد رسید و حقتعالی در وعدۀ خود تخلّف نمیکند.
﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ فِي جَنَّٰتٖ وَنَعِيمٖ ١٧ فَٰكِهِينَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ وَوَقَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِيمِ ١٨ كُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِيَٓٔۢا بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ١٩ مُتَّكِِٔينَ عَلَىٰ سُرُرٖ مَّصۡفُوفَةٖۖ وَزَوَّجۡنَٰهُم بِحُورٍ عِينٖ ٢٠ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَٱتَّبَعَتۡهُمۡ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَٰنٍ أَلۡحَقۡنَا بِهِمۡ ذُرِّيَّتَهُمۡ وَمَآ أَلَتۡنَٰهُم مِّنۡ عَمَلِهِم مِّن شَيۡءٖۚ كُلُّ ٱمۡرِيِٕۢ بِمَا كَسَبَ رَهِينٞ ٢١ وَأَمۡدَدۡنَٰهُم بِفَٰكِهَةٖ وَلَحۡمٖ مِّمَّا يَشۡتَهُونَ ٢٢ يَتَنَٰزَعُونَ فِيهَا كَأۡسٗا لَّا لَغۡوٞ فِيهَا وَلَا -تَأۡثِيمٞ ٢٣﴾[الطور:۱۷-۲۳].
ترجمه: محققاً پرهیزکاران در باغها و در نعمتند(۱۷) خوش و با نشاطند به آن چه پروردگارشان به ایشان داده و پروردگارشان از عذاب دوزخ حفظشان نموده (۱۸) بخورید و بیاشامید گوارا باد مقابل آنچه عمل میکردید(۱۹) بر تختهای عزت که ردیف شده تکیه زدهاند و ایشان را با حورالعین همسر گردانیدهایم(۲۰) و آنان که ایمان آورده و فرزندانشان به سبب ایمان از ایشان پیروی کرده باشند فرزندانشان را به ایشان ملحق گردانیم و از عمل ایشان چیزی نکاهیم. هرکس گرو اعمال خویش است که کرده است(۲۱) و به میوه و گوشت از آنچه میل دارند مددشان داده و برای ایشان افزودهایم(۲۲) در آنجا جام (شراب را) از دست یکدیگر بگیرند که در آنها نه لغوی باشد و نه گناهی(۲۳).
نکات: جملۀ: ﴿وَٱتَّبَعَتۡهُمۡ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَٰنٍ...﴾دلالت دارد بر اینکه فرزندان اهل تقوی در بهشت ملحق به پدرانند اگر چه در درجۀ ایشان نباشند، ولی به واسطۀ ایمانی که داشتهاند در مجمع ایشان حاضر شوند تا چشم ایشان روشن باشد و از دوری فرزندان در غم و اندوه نباشند و این خود باعث مزید خوشی متقین است. و مقصود از جملۀ: ﴿يَتَنَٰزَعُونَ فِيهَا...﴾این است که به سرعت با یکدیگر جام شراب را رد و بدل میکنند.
﴿وَيَطُوفُ عَلَيۡهِمۡ غِلۡمَانٞ لَّهُمۡ كَأَنَّهُمۡ لُؤۡلُؤٞ مَّكۡنُونٞ ٢٤ وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ يَتَسَآءَلُونَ ٢٥ قَالُوٓاْ إِنَّا كُنَّا قَبۡلُ فِيٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِينَ ٢٦ فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ ٢٧ إِنَّا كُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِيمُ ٢٨ فَذَكِّرۡ فَمَآ أَنتَ بِنِعۡمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٖ وَلَا مَجۡنُونٍ ٢٩﴾[الطور:۲۴-۲۹].
ترجمه: و غلامانشان که گویا مروارید مستورند بر دور ایشان میگردند(۲۴) و برخی از ایشان رو به برخی دیگر کنند و احوالپرسی کنند(۲۵) گویند که ما سابقا در میان کسانمان هراسان بودیم(۲۶) پس خدا بر ما منت گذاشت و ما را از عذاب سموم نگه داشت(۲۷) زیرا که ما او را از پیش میخواندیم حقا که او نیکوکار رحیم است(۲۸) پس تذکر بده که تو به برکت نعمت پروردگارت نه کاهنی و نه دیوانه(۲۹).
نکات: مقصود از جملۀ: ﴿كُنَّا قَبۡلُ فِيٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِينَ﴾، ممکن است این باشد که ما در دار دنیا دلسوزی میکردیم در میان خانوادۀ خود و این دلسوزی سبب نجات ما از عذاب و سبب لطف الهی شده و ممکن است مقصود این باشد که ما سابقا از خدا هراسان بودیم و یا از فوت دنیا و فراق دوستان هراسناک بودیم و فعلا معلوم شد که اشفاق ما بیجا بوده است. و باء ﴿بِنِعۡمَتِ رَبِّكَ﴾باء سببیّه میباشد.
﴿أَمۡ يَقُولُونَ شَاعِرٞ نَّتَرَبَّصُ بِهِۦ رَيۡبَ ٱلۡمَنُونِ ٣٠ قُلۡ تَرَبَّصُواْ فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ ٱلۡمُتَرَبِّصِينَ ٣١ أَمۡ تَأۡمُرُهُمۡ أَحۡلَٰمُهُم بِهَٰذَآۚ أَمۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ ٣٢ أَمۡ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُۥۚ بَل لَّا يُؤۡمِنُونَ ٣٣ فَلۡيَأۡتُواْ بِحَدِيثٖ مِّثۡلِهِۦٓ إِن كَانُواْ صَٰدِقِينَ ٣٤ أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ ٣٥﴾ [الطور:۳۰-۳۵].
ترجمه: بلکه میگویند(محمد) شاعری است که انتظار مرگ او وانتظارحوادث هلاک آوری برای او داریم(۳۰) بگو انتظار برید که من نیز با شما از منتظرانم(۳۱) آیا عقلهاشان به این گفتار امرشان میکند یا که ایشان قومی سرکشند (۳۲) یا میگویند آن را ساخته و بسته (نه) بلکه ایمان نمیآورند(۳۳) اگر راستگو هستند پس سخن تازهای مانند آن بیاورند(۳۴) آیا از هیچ (و یا بدون هدف و یا بدون سببی) خلق شدهاند یا اینکه خودشان خالق خودند(۳۵).
نکات: در این آیات حقتعالی تمام گفتار و شبهههای پوچ کفار را نقل کرده به طور استفهام توبیخی و تفریعی. حوادث بدی است که باعث مرگ کسی بشود که مشرکین برای رسول خداصچنین انتظاری داشتند. و جملۀ: ﴿خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ﴾سه احتمال دارد: ۱- من غیر سبب و بدون علت یعنی «باللغو والباطل». ۲- من غیر هدف یعنی «خلقوا بالعبث». ۳- «من غیر خالق أو من غیر مادة من المواد».
﴿أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا يُوقِنُونَ ٣٦ أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّكَ أَمۡ هُمُ ٱلۡمُصَۜيۡطِرُونَ ٣٧ أَمۡ لَهُمۡ سُلَّمٞ يَسۡتَمِعُونَ فِيهِۖ فَلۡيَأۡتِ مُسۡتَمِعُهُم بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٍ ٣٨ أَمۡ لَهُ ٱلۡبَنَٰتُ وَلَكُمُ ٱلۡبَنُونَ ٣٩ أَمۡ تَسَۡٔلُهُمۡ أَجۡرٗا فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَ ٤٠ أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَيۡبُ فَهُمۡ يَكۡتُبُونَ ٤١﴾[الطور:۳۶-۴۱].
ترجمه: آیا ایشان آسمانها و زمین را خلق کردهاند (نه) بلکه به یقین نرسیدهاند(۳۶) آیا نزد ایشان است گنجهای پروردگارت یا ایشان(برمخلوقات) تسلطی دارند(۳۷) آیا ایشان را نردبانی است که بر آن (بالا روند و) قول خدا را بشنوند پس شنوندۀ ایشان دلیل روشنی بیاورد(۳۸) آیا دختران خاص خدا و پسران خاص شمایند(۳۹) آیا تو از ایشان اجری میخواهی که ایشان از غرامت گران بارند(۴۰) یا علم غیبی نزد ایشان است که ایشان مینویسند(۴۱).
نکات: مقصود از ﴿خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ﴾، این است که ایشان که منکر خالقند آیا خود آسمان و زمین را خلق نمودهاند. و مقصود از جملۀ: ﴿عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّكَ...﴾این است که آیا اختیار اعطای رسالت با ایشان است که هرکه را خواستند رسالت دهند. و مقصود از جملۀ: ﴿أَمۡ لَهُمۡ سُلَّمٞ...﴾این است که آیا میتوانند بروند از خدا وحی را بگیرند تا از محمد مستغنی شوند. و مقصود از جملۀ: ﴿أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَيۡبُ﴾این است که ایشان از روی علم غیب حوادثی را برای محمد پیشبینی میکنند.
﴿أَمۡ يُرِيدُونَ كَيۡدٗاۖ فَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ هُمُ ٱلۡمَكِيدُونَ ٤٢ أَمۡ لَهُمۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٤٣ وَإِن يَرَوۡاْ كِسۡفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ سَاقِطٗا يَقُولُواْ سَحَابٞ مَّرۡكُومٞ ٤٤ فَذَرۡهُمۡ حَتَّىٰ يُلَٰقُواْ يَوۡمَهُمُ ٱلَّذِي فِيهِ يُصۡعَقُونَ ٤٥ يَوۡمَ لَا يُغۡنِي عَنۡهُمۡ كَيۡدُهُمۡ شَيۡٔٗا وَلَا هُمۡ يُنصَرُونَ ٤٦ وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُواْ عَذَابٗا دُونَ ذَٰلِكَ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٤٧﴾
[الطور:۴۲-۴۷].
ترجمه: آیا قصد نیرنگی دارند پس آنان که کفر ورزیده خود نیرنگ خوردگانند(۴۲) آیا خدایی غیرخدای یکتا دارند، خدا منزه است از آنچه با او شریک میگردانند(۴۳) و اگر پارهای از (اجرام)آسمان را در حال سقوط ببینند گویند ابری متراکم است(۴۴) پس ایشان را رها کن تا ملاقات کنند روزی را که از هول آن بیهوش گردند(۴۵) روزی كه نیرنگشان هیچ کاری برایشان نسازد و به حال ایشان مفید نگردد و نه ایشان یاری شوند(۴۶) و محققاً برای کسانی که ستم کردهاند عذابی است نزدیکتر از این ولیکن بیشترشان نمیدانند(۴۷).
نکات: مقصود از جملۀ: ﴿يُرِيدُونَ كَيۡدٗا﴾اجتماع مشرکین است در دارالندوه برای تبعید و یا حبس و یا کشتن محمدص. و مقصود از ﴿عَذَابٗا دُونَ ذَٰلِكَ﴾، عذاب دنیوی است از قبیل قحطی، جنگ، خونریزی و تسلط اشرار چنانکه مشرکین مکه مبتلا شدند و بالاخره در جنگ بدر به دوزخ رفتند زیرا کلمۀ ﴿دُونَ﴾به معنی نزدیک و از مادۀ أدون است.
﴿وَٱصۡبِرۡ لِحُكۡمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعۡيُنِنَاۖ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ ٤٨ وَمِنَ ٱلَّيۡلِ فَسَبِّحۡهُ وَإِدۡبَٰرَ ٱلنُّجُومِ ٤٩﴾[الطور:۴۸-۴۹].
ترجمه: و نسبت به حکم پروردگارت صبور باش زیرا که تو در نظر مایی (یعنی در حفظ و حراست مایی) و با ستایش پروردگارت تسبیح گوی هنگامی که قیام کنی(۴۸) و بعضی از شب نیز او را تسبیح کن و هنگام برگشت ستارگان نیز (۴۹).
نکات: پس از آنکه جواب شبهات مشرکین را داده و آزار ایشان را شمرده دستور میدهد که خود را با تسبیح، تقدیس و عبادت ما مجهز نما و روح خود را تقویت کن. و مقصود از جملۀ: ﴿حِينَ تَقُومُ﴾، قیام برای نماز شب و یا قیام از خواب و یا قیام برای نماز واجب و یا قیام برای دعوت و یا قیام از خواب قیلوله و یا قیام از مجلس و یا مطلق است که شامل تمام اینها باشد. ﴿وَإِدۡبَٰرَ ٱلنُّجُومِ﴾وقت غروب ستارگان و خواندن نماز فجر است.