سورۀ فیل مکی و دارای ۵ آیه میباشد
سورة الفيل (مكية وهي خمس آيات)
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
﴿أَلَمۡ تَرَ كَيۡفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصۡحَٰبِ ٱلۡفِيلِ ١ أَلَمۡ يَجۡعَلۡ كَيۡدَهُمۡ فِي تَضۡلِيلٖ ٢ وَأَرۡسَلَ عَلَيۡهِمۡ طَيۡرًا أَبَابِيلَ ٣ تَرۡمِيهِم بِحِجَارَةٖ مِّن سِجِّيلٖ ٤ فَجَعَلَهُمۡ كَعَصۡفٖ مَّأۡكُولِۢ ٥﴾[الفیل:۱-۵].
ترجمه: به نام خدای کامل الذات و الصفات رحمن رحیم. آیا ندیدی پروردگارت با اصحاب فیل چه کرد؟(۱) آیا نیرنگشان را در تباهی قرار نداد؟(۲) و بر آنان پرندۀ ابابیل را فرستاد(۳) که بر آنان سنگهایی از سنگ گل میانداختند (۴) تا آنان را مانند کاهی جویده قرار داد.(۵)
نکات: مخاطب ﴿أَلَمۡ تَرَ...﴾ممکن است رسول خداصباشد و ممکن است هر مکلفی باشد، با اینکه رسول خداصچگونگی اصحاب فیل را ندیده بود زیرا قصۀ اصحاب فیل در سال تولد رسول خداصبوده اما چون از قعطیّات مسلّمه بوده گویا او دیده است مانند ﴿أَلَمۡ تَرَ كَيۡفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ﴾ [۲۷۹]. به اضافه ﴿أَلَمۡ تَرَ﴾به معنای ألم تعلم نیز آمده است. به هرحال قصۀ هلاکت اصحاب فیل را اهل حجاز خصوصاً پیرمردها و مردان کهنسال معاصر رسول خداصهمه آن را دیده بودند و آن را چون مهم میدانستند مبدأ تاریخ کرده بودند و سال آنرا عام الفیل میگفتند، و این قضیه آژیر و اعلانی بود برای مقدم او، و این معجزه را ارهاص میگویند زیرا چنین قضیهای که دستهدسته و جوخهجوخه پرندگان مانند قشون مرتب به پرواز آیند و بر سر عدۀ مخصوصی که همه مجهزند به تجهیزات جنگی، سنگباران کنند و همه را از پا درآورند به یک امر طبیعی نمیتوان حمل کرد. و کلمۀ ﴿أَبَابِيلَ﴾به معنی پرندۀ دستهدسته میباشد، تمام مورخین به غیرطبیعیبودن آن اعتراف دارند منتهی مورخین اروپا گفتهاند که ابرهه و یارانش که با فیلهای جنگی آمده بودند در اثر باران سنگریزه مبتلا به آبله شدند، در جواب ایشان گفته میشود که یک لشکر صدهزار نفری در فاصلۀ ساعتی همه مبتلا به مرض آبله شود [۲۸۰] به طوری که از پا درآیند باز غیرطبیعی و یک امر خارقالعاده و اعجاز است. تفصیل این قضیه در کتب تواریخ ذکر شده است. آنچه مسلم است اینکه ابرهه یکی از مردم حبشه بوده که بر یمن مسلط گشته و در صنعا کنیسهای ساخت به نام قلیس و آن را بسیار مجلل و مزین نمود و خواست مردم را به آن معبد توجه دهد و بدینوسیله مرکزیت مهمی که عنوان دینی داشته باشد به وجود آورد و کعبه را که مرکز بتپرستی شده بود محو سازد، و علت این تصمیم این شد که شخصی از بنیکنانه آمد در قلیس معتکف شد و نیمۀ شب آنرا ملوث نمود و فرار کرد و لذا ابرهه حرکت کرد برای تخریب کعبه و تا حرم آمد، در آنجا فیلها قدم برنداشتند و فوجفوج ابابیل نمایان گردید.
[۲۷۹] «آیا ندانستی که پروردگارت با قوم عاد چه کرد». [الفجر: ۶]. [۲۸۰] بیماری که در اثر آن دانهها و جوشهایی از آب و چرک در جسم ظاهر شده که افزایش آن منجر به مرگ میشود.