تابشی از قرآن - ترجمه و تفسیر قرآن کریم - جلد چهارم

فهرست کتاب

سورۀ مزمل مکی و دارای ۲۰ آیه می‌باشد

سورۀ مزمل مکی و دارای ۲۰ آیه می‌باشد

سورة المزمل (مكية وهي عشرون آية)

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُزَّمِّلُ ١ قُمِ ٱلَّيۡلَ إِلَّا قَلِيلٗا ٢ نِّصۡفَهُۥٓ أَوِ ٱنقُصۡ مِنۡهُ قَلِيلًا ٣ أَوۡ زِدۡ عَلَيۡهِ وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِيلًا ٤ إِنَّا سَنُلۡقِي عَلَيۡكَ قَوۡلٗا ثَقِيلًا ٥ إِنَّ نَاشِئَةَ ٱلَّيۡلِ هِيَ أَشَدُّ وَطۡ‍ٔٗا وَأَقۡوَمُ قِيلًا ٦ إِنَّ لَكَ فِي ٱلنَّهَارِ سَبۡحٗا طَوِيلٗا ٧ وَٱذۡكُرِ ٱسۡمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلۡ إِلَيۡهِ تَبۡتِيلٗا ٨[المزمل:۱-۸].

ترجمه: به نام خدای کامل الذات و الصفات رحمن رحیم. ای گلیم بر خود پیچیده (و یا بار رسالت متحمل شده)(۱) شب را قیام کن مگر اندکی(۲) نیمی از آن و یا اندکی کمتر از آن(۳) و یا بر آن بیفزا و قرآن را به تأنی و تأمّل قرائت نما به تأنّی کامل(۴) محقق است که ما به‌زودی گفتار سنگینی بر تو القاء می‌کنیم (۵) محققا برخاستن شب سنگین‌تر و برای گفتار(و مناجات) مناسب‌‌تر است(۶) به درستی که در روز برای تو رفت‌ و آمد طولانی است(۷) و نام پروردگارت را یاد کن و به سوی او منقطع و تضرع کن تضرع کاملی.(۸)

نکات: خطاب ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُزَّمِّلُو ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُدر اوائل بعثت بوده برای اینکه رسول خدا از آمدن وحی هراسی داشت وخود را به جامه‌ای می‌پیچید، و یا تحمل وحی بر او سنگین بود، ولی بعداً مخاطب به ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّو ﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُگردید. و معنی ترتیل در قرائت این است که با تأمل و تأنی و با صوت خوبی بخواند و در آیاتی که ذکر نعمت بهشت شده از خدا بخواهد و چون به آیات عذاب رسید به خدا پناه برد. و در آیات ﴿قُمِ ٱلَّيۡلَ...دلالتی است بر اینکه رسول خداصمحتاج به تعلیم و تعلم و ریاضت و عبادت بوده و دیگران بیشتر احتیاج دارند و باید نماز شب را ترک نکنند.

﴿رَّبُّ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱتَّخِذۡهُ وَكِيلٗا ٩ وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَٱهۡجُرۡهُمۡ هَجۡرٗا جَمِيلٗا ١٠ وَذَرۡنِي وَٱلۡمُكَذِّبِينَ أُوْلِي ٱلنَّعۡمَةِ وَمَهِّلۡهُمۡ قَلِيلًا ١١ إِنَّ لَدَيۡنَآ أَنكَالٗا وَجَحِيمٗا ١٢ وَطَعَامٗا ذَا غُصَّةٖ وَعَذَابًا أَلِيمٗا ١٣ يَوۡمَ تَرۡجُفُ ٱلۡأَرۡضُ وَٱلۡجِبَالُ وَكَانَتِ ٱلۡجِبَالُ كَثِيبٗا مَّهِيلًا ١٤ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَيۡكُمۡ رَسُولٗا شَٰهِدًا عَلَيۡكُمۡ كَمَآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ رَسُولٗا ١٥ فَعَصَىٰ فِرۡعَوۡنُ ٱلرَّسُولَ فَأَخَذۡنَٰهُ أَخۡذٗا وَبِيلٗا ١٦ [المزمل:۹-۱۶].

ترجمه: پروردگار مشرق و مغرب، نیست معبود و ملجأی جز او پس او را وکیل بگیر(۹) و بر آنچه می‌گویند صبر کن و از ایشان دوری کن دوری نیکوئی(۱۰) و مرا با تکذیب‌کنندگان صاحب نعمت بگذار و ایشان را کمی مهلت بده(۱۱) حقا که نزد ماست غلهای گران و آتش افروخته(۱۲) و خوردنی گلوگیر و عذابی دردناک(۱۳) روزی که زمین و کوه‌ها بلرزد وکوهها همچون تلهای ریگ روان گردد(۱۴) به تحقیق ما فرستادیم به سوی شما رسولی گواه بر شما چنانکه فرستادیم به سوی فرعون رسولی(۱۵) پس فرعون آن رسول را نافرمانی کرد پس او را گرفتیم گرفتن شدیدی.(۱۶)

نکات: ﴿هَجۡرٗا جَمِيلٗاعبارت است از اجتناب در باطن ودعوت به حق به طریق نصیحت. و جملۀ ﴿وَذَرۡنِي وَٱلۡمُكَذِّبِينَ....جملۀ تهدیدآمیزی است یعنی کار این کافران را با من واگذار تا انتقام تو را از ایشان بکشم و شاهد بودن رسول بر امت همان گواهی اوست بر اعمال مردم در زمان حیاتش، مانند سایر انبیاء و خصوصاً در اینجا تشبیه کرده محمدصرا به حضرت موسی÷، همانطوریکه مسلمان در شأن و صفات حضرت موسی غلو نمی‌کند باید در شأن و مقام حضرت محمد نیز غلو نکند.

﴿فَكَيۡفَ تَتَّقُونَ إِن كَفَرۡتُمۡ يَوۡمٗا يَجۡعَلُ ٱلۡوِلۡدَٰنَ شِيبًا ١٧ ٱلسَّمَآءُ مُنفَطِرُۢ بِهِۦۚ كَانَ وَعۡدُهُۥ مَفۡعُولًا ١٨ إِنَّ هَٰذِهِۦ تَذۡكِرَةٞۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِيلًا ١٩ ۞إِنَّ رَبَّكَ يَعۡلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدۡنَىٰ مِن ثُلُثَيِ ٱلَّيۡلِ وَنِصۡفَهُۥ وَثُلُثَهُۥ وَطَآئِفَةٞ مِّنَ ٱلَّذِينَ مَعَكَۚ وَٱللَّهُ يُقَدِّرُ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَۚ عَلِمَ أَن لَّن تُحۡصُوهُ فَتَابَ عَلَيۡكُمۡۖ فَٱقۡرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِۚ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرۡضَىٰ وَءَاخَرُونَ يَضۡرِبُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَبۡتَغُونَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَءَاخَرُونَ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۖ فَٱقۡرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنۡهُۚ وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَقۡرِضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗاۚ وَمَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِكُم مِّنۡ خَيۡرٖ تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَيۡرٗا وَأَعۡظَمَ أَجۡرٗاۚ وَٱسۡتَغۡفِرُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمُۢ ٢٠[المزمل:۱۷-۲۰].

ترجمه: اگر کفر را اختیار کنید چگونه از روزی که کودکان را پیر می‌کند (یعنی روز قیامت) پرهیز می‌کنید(۱۷) در آن روز آسمان شکافته شود و وعدۀ او انجام شدنی است(۱۸) این اوصافی که برای قیامت ذکر شد تذکر و پندی است، پس هر‌کس بخواهد به سوی خداوندش راهی جوید(۱۹) حقا که پروردگارت می‌داند که تو و گروهی از کسانی که با تو اند، نزدیک به دو ثلث شب یا نیمی از شب یا ثلث آن را (برای عبادت) برمی‌خیزید؛ و خداست که شب و روز را اندازه‌ می‌گیرید و مقدارهای آن را معین می‌کند، خدا دانست که شما اندازۀ آن را هرگز نمی‌توانید حساب کنید، پس بر شما بخشش کرد؛ پس آنچه برای شما میسّر است از قرآن قرائت کنید. خدا داند که بعضی از شما بیمار خواهند شد و گروه دیگر در زمین سفر کنند و از فضل خدا طلب کنند و عدۀ دیگر قتال در راه خدا می‌کنند، پس آنچه میسر است از قرآن بخوانید و نماز را به پا دارید و زکات بدهید و به خدا قرض نیکو دهید، و آنچه از کار خیر برای خودتان پیش فرستید آن را نزد خدا بیابید که بهتر و پاداش بزرگتری است و از خدا آمرزش بخواهید که خدا آمرزنده و رحیم است.(۲۰)

نکات: رسول خداصچون مخاطب به خطاب ﴿قُمِ ٱلَّيۡلَ...شد، خود و اصحاب گرامیش شبها به پا خاستند و چون گاهی نصف وثلث شب مشتبه بود و شخص نمی‌توانست به‌راحتی نصف را از ثلث تمیز دهد، لذا از خوف آنکه مبادا کمتراز حدّ معیّن عبادت کند تا صبح عبادت می‌کردند تا قدم مبارک حضرت ورم کرد تایکسال چنین بود، سپس این‌آیات آخرسوره نازل شدکه آنچه میسّر و آسان است بخوانید و انجام دهید و وجوب نماز شب از اصحاب پیامبر برداشته شد و به‌علاوه مؤمنین گاهی بعضی بیمار می‌شوند و بعضی مسافرت می‌کنند ویا در راه خدا قتال خواهند کرد و توان قیام طولانی در شب را ندارند. مختصر اینکه وجوب قیام نصف شب و یا دو ثلث شب برای اصحاب رسول، تبدیل به استحباب گشت و نماز شب بر اصحاب او و ترک آن جایز گردید. و باید دانست که قرائت و تدبّر در قرآن و فهمیدن مطالب آن برهرمسلمانی واجب است خصوصاً جوانان، حضرت صادق÷فرمود: «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَهُوَ شَابٌّ مُؤْمِنٌ اخْتَلَطَ الْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَدَمِه‏» [۲۲۶]. و جملۀ: ﴿تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِدلالت دارد که اعمال انسان روز قیامت مجسم می‌شود که خود اعمال را می‌بیند و ممکن است ﴿تَجِدُوهُبه تقدیر تجدوا ثوابه بگیریم.

[۲۲۶] «هرکس درحالی‌که جوان و مومن است قرآن را بخواند، قرآن با گوشت و خون او عجین می‌گردد». کلینی، الکافی (۲/۶۰۳).