تابشی از قرآن - ترجمه و تفسیر قرآن کریم - جلد چهارم

فهرست کتاب

سورۀ دهر و آنرا سورۀ انسان و ابرار نیز گویند و در مکی و مدنی ‌بودن آن اختلاف است و دارای ۳۱ آیه می‌باشد

سورۀ دهر و آنرا سورۀ انسان و ابرار نیز گویند و در مکی و مدنی ‌بودن آن اختلاف است و دارای ۳۱ آیه می‌باشد

سورة الدهر (مكية وهي إحدى وثلاثون آية)

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ

﴿هَلۡ أَتَىٰ عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ حِينٞ مِّنَ ٱلدَّهۡرِ لَمۡ يَكُن شَيۡ‍ٔٗا مَّذۡكُورًا ١ إِنَّا خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن نُّطۡفَةٍ أَمۡشَاجٖ نَّبۡتَلِيهِ فَجَعَلۡنَٰهُ سَمِيعَۢا بَصِيرًا ٢ إِنَّا هَدَيۡنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرٗا وَإِمَّا كَفُورًا ٣ إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلۡكَٰفِرِينَ سَلَٰسِلَاْ وَأَغۡلَٰلٗا وَسَعِيرًا ٤[الدهر:۱-۴].

ترجمه: به نام خدای کامل الذات و الصفات رحمن رحیم. به تحقیق بر انسان زمانی از روزگار گذشته که چیزی قابل ذکر نبود(۱) حقا که ما انسان را از نطفه‌ای آمیخته آفریدیم و می‌آزماییم او را، پس شنوا و بینایش کردیم(۲) محققاً ما او را به راه هدایتش کردیم در حالی‌که یا شاکر است و یا کفران پیشه(۳) محققاً ما مهیّا کرده‌ایم برای کافران زنجیرها و غلها و آتش‌سوزان.(۴)

نکات: روزگاری که انسان چیز قابل الذکری نبوده، زمانی است که آدم گل بوده و پس از آن گل خشکیده شده صلمال شده و یا فرزندانش منی بوده و علقه شده و سپس مضغه گردیده، هر انسانی چنین است چه انبیا باشند و چه اولیا و چه اشقیا. اگر الف و لام ﴿ٱلۡإِنسَٰنَبرای جنس و یا برای استغراق باشد. و ما در کتاب درسی از ولایت در این مسئله توضیحاتی داده‌ایم، ولی در بعضی از تفاسیر شیعه آمده که الف و لام عهد است و مقصود از این ﴿ٱلۡإِنسَٰنَحضرت علی÷است که از نطفۀ پدرش حضرت ابوطالب و مادرش فاطمۀ بنت اسد علیهماالسّلام خلق شده! بنابراین حضرت امیر و سایر أئمهو خود رسول خداصاز نطفۀ پدر و مادر خلق شده‌اند نه از نور خدا آن هم قبل از خلقت کون و مکان طبق روایات مجعوله که موجب فرار جوانان تحصیل‌کرده از اسلام شده است.

﴿إِنَّ ٱلۡأَبۡرَارَ يَشۡرَبُونَ مِن كَأۡسٖ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا ٥ عَيۡنٗا يَشۡرَبُ بِهَا عِبَادُ ٱللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفۡجِيرٗا ٦ يُوفُونَ بِٱلنَّذۡرِ وَيَخَافُونَ يَوۡمٗا كَانَ شَرُّهُۥ مُسۡتَطِيرٗا ٧ وَيُطۡعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡكِينٗا وَيَتِيمٗا وَأَسِيرًا ٨ إِنَّمَا نُطۡعِمُكُمۡ لِوَجۡهِ ٱللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمۡ جَزَآءٗ وَلَا شُكُورًا ٩ إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوۡمًا عَبُوسٗا قَمۡطَرِيرٗا ١٠ فَوَقَىٰهُمُ ٱللَّهُ شَرَّ ذَٰلِكَ ٱلۡيَوۡمِ وَلَقَّىٰهُمۡ نَضۡرَةٗ وَسُرُورٗا ١١ وَجَزَىٰهُم بِمَا صَبَرُواْ جَنَّةٗ وَحَرِيرٗا ١٢ مُّتَّكِ‍ِٔينَ فِيهَا عَلَى ٱلۡأَرَآئِكِۖ لَا يَرَوۡنَ فِيهَا شَمۡسٗا وَلَا زَمۡهَرِيرٗا ١٣ وَدَانِيَةً عَلَيۡهِمۡ ظِلَٰلُهَا وَذُلِّلَتۡ قُطُوفُهَا تَذۡلِيلٗا ١٤ وَيُطَافُ عَلَيۡهِم بِ‍َٔانِيَةٖ مِّن فِضَّةٖ وَأَكۡوَابٖ كَانَتۡ قَوَارِيرَا۠ ١٥ قَوَارِيرَاْ مِن فِضَّةٖ قَدَّرُوهَا تَقۡدِيرٗا ١٦ وَيُسۡقَوۡنَ فِيهَا كَأۡسٗا كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلًا ١٧ عَيۡنٗا فِيهَا تُسَمَّىٰ سَلۡسَبِيلٗا ١٨[الدهر:۵-۱۸].

ترجمه: محققاً نیکان از جامی می‌آشامند که آمیخته به کافور و یا طبع آن خنک است(۵) از چشمه‌ای که بندگان خدا از آن نوشند و آن را به هر کجا خواهند روان کنند(۶) نیکوکاران به نذر وفا کنند و از روزی که هول آن همه جا را گرفته می‌ترسند(۷) و اطعام طعام می‌کنند بر دوستی او مسکین، یتیم و اسیر را (۸) (گویند) همانا شما را طعام می‌دهیم فقط برای رضای خدا، از شما نه پاداشی می‌خواهیم و نه شکرگزاری(۹) محققا ما از پروردگارمان از روزی که عبوس وحشتناک است می‌ترسیم(۱۰) پس خدا از شر آن روز حفظشان کند و ایشان را با نشاط و سرور روبرو سازد (۱۱) و ایشان را پاداش دهد برای آن صبری که کرده‌اند به بهشت و حریر(۱۲) در آنجا بر سریرها تکیه زنند، نه گرمای خورشیدی را ‌بینند و نه سرمایی (۱۳) و سایه‌های آن بر سرشان سایه افکنده و میوه‌هایش فرو افتاده و در دسترس ایشان است(۱۴) و ظرف‌هایی سیمین و قدحهایی بلورین برآنان می‌گردانند(۱۵) بلورهایی از نقره که آنها را به دقت و اندازه ساخته‌اند(۱۶) و آشامیده شوند در بهشت به پیمانه‌ای که آمیزه‌اش زنجبیل است(۱۷) چشمه‌ای در آنجاست که به نام سلسبیل نامیده شود.(۱۸)

نکات: باید دانست که خدای‌تعالی برای ابرار و نیکان چیزهایی مهیا کرده که به وصف نیاید و آنچه در این آیات ذکر شده با موجودات دنیا قیاس نشود و هرکس از مصداق ابرار گردد پاداش او چنین است، و از جمله مصادیق ابرار که در روایات آمده حضرت علی و خانوادۀ او÷می‌باشند که به نذر خود وفا کرده و اطعام نمودند، در اینجا مفسرین شیعه قصه‌ای در شأن حضرت علی÷ساخته‌اند که با کتاب خدا و عقل نمی‌سازد و آمیخته به خرافات است که ما در مقدمۀ ۱۶ خرافاتی که در تفسیر این سوره در روایات مجعوله آمده تذکر داده‌ایم، و در اینجا روایتی که به حقیقت نزدیکتر است ذکر می‌کنیم و آن روایت عبدالله میمون از إمام جعفر صادق÷است که فرمود: نزد حضرت فاطمه مقداری جو بود عصیده‌ای ساخت، یعنی؛ آرد جو را به روغن مالید و آنرا پخت. و چون خواستند تناول کنند مسکینی آمد و گفت: رحمکم الله، علی÷برخاست و ثلث آن را به او داد، بدون فاصله یتیمی آمد و گفت: رحمکم الله، آن حضرت ثلث دیگرش را به او داد، سپس اسیری آمد و گفت: رحمکم الله، پس حضرت ثلث باقی را به او داد و خودشان از آن غذا نچشیدند [۲۳۶]. این روایت را شیخ طبرسی و قمی و کاشانی نقل کرده‌اند. ضمناً در صحیفۀ علویه در دعای روز بیست و دوم ماه منقول است که حضرت علی÷در دعا از خداوند می‌خواهد: «اللَّهُمَّ وَاجْعَلْنَا مِنَ الَّذِينَ ﴿يُوفُونَ بِٱلنَّذۡرِ وَيَخَافُونَ يَوۡمٗا كَانَ شَرُّهُۥ مُسۡتَطِيرٗا، اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يُطْعِمُ﴿ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡكِينٗا وَيَتِيمٗا وَأَسِيرًا...» تا آخر. و ضمیر ﴿عَلَىٰ حُبِّهِۦبرمی‌گردد به الله و یا برمی‌گردد به طعام و یا به اطعام و هر سه صحیح است.

﴿وَيَطُوفُ عَلَيۡهِمۡ وِلۡدَٰنٞ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيۡتَهُمۡ حَسِبۡتَهُمۡ لُؤۡلُؤٗا مَّنثُورٗا ١٩ وَإِذَا رَأَيۡتَ ثَمَّ رَأَيۡتَ نَعِيمٗا وَمُلۡكٗا كَبِيرًا ٢٠ عَٰلِيَهُمۡ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضۡرٞ وَإِسۡتَبۡرَقٞۖ وَحُلُّوٓاْ أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٖ وَسَقَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ شَرَابٗا طَهُورًا ٢١ إِنَّ هَٰذَا كَانَ لَكُمۡ جَزَآءٗ وَكَانَ سَعۡيُكُم مَّشۡكُورًا ٢٢[الدهر:۱۹-۲۲].

ترجمه: و برگرد ایشان طواف کنند پسران همیشه جوان که چون آنان را ببینی گمان می‌کنی مروارید افشان شده‌اند (که تازه ونورانی باشند)(۱۹) وچون بنگری آنجا را، نعمت و سلطنت بزرگی می‌بینی(۲۰) درحالیکه بر اندامشان جامه‌های دیبای سبز و استبرق باشد و به دستبندهای نقره زیور شده‌اند و پروردگارشان به ایشان شراب پاک بنوشاند(۲۱) حقا که این پاداش شما باشد و سعی شما مورد تشکر است.(۲۲)

نکات: مقصود از ﴿وِلۡدَٰنٞ مُّخَلَّدُونَپسران زیبایی است که همیشه تر و تازه باشند و پیر نشوند. ﴿عَلَيۡهِمممکن است حال باشد برای ﴿ٱلۡأَبۡرَارَو یا برای ضمیر ﴿حَسِبۡتَهُمیعنی ﴿وِلۡدَٰنٞ. و مخاطب ﴿رَأَيۡتَممکن است رسول خداصباشد و ممکن است هرمکلفی مخاطب باشد، وخدا شاکراست یعنی ازبندگان‌خود تشکرمی‌کند ومی‌فرماید: ﴿وَكَانَ سَعۡيُكُم مَّشۡكُورًا. و اجرآنان را ده مقابل ویا بیشترمی‌دهد.

﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ تَنزِيلٗا ٢٣ فَٱصۡبِرۡ لِحُكۡمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعۡ مِنۡهُمۡ ءَاثِمًا أَوۡ كَفُورٗا ٢٤ وَٱذۡكُرِ ٱسۡمَ رَبِّكَ بُكۡرَةٗ وَأَصِيلٗا ٢٥ وَمِنَ ٱلَّيۡلِ فَٱسۡجُدۡ لَهُۥ وَسَبِّحۡهُ لَيۡلٗا طَوِيلًا ٢٦ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ يُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَآءَهُمۡ يَوۡمٗا ثَقِيلٗا ٢٧ نَّحۡنُ خَلَقۡنَٰهُمۡ وَشَدَدۡنَآ أَسۡرَهُمۡۖ وَإِذَا شِئۡنَا بَدَّلۡنَآ أَمۡثَٰلَهُمۡ تَبۡدِيلًا ٢٨ إِنَّ هَٰذِهِۦ تَذۡكِرَةٞۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِيلٗا ٢٩ وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمٗا ٣٠ يُدۡخِلُ مَن يَشَآءُ فِي رَحۡمَتِهِۦۚ وَٱلظَّٰلِمِينَ أَعَدَّ لَهُمۡ عَذَابًا أَلِيمَۢا ٣١[الدهر:۲۳-۳۱].

ترجمه: به تحقیق ما خودمان نازل کردیم بر تو قرآن را نازل‌کردن کاملی(۲۳) پس برای فرمان پروردگارت صبر کن و اطاعت گنه‌کار و یا کفران پیشۀ از ایشان را مکن(۲۴) و نام پروردگارت را یاد کن در بامداد و پسین(۲۵) و برخی از شب را برای او سجده کن و اورا در شب دراز تسبیح گوی(۲۶) محققاً ایشان دوست می‌دارند دنیا را و پشت سر می‌اندازند روز سخت سنگین را(۲۷) ما ایشان را خلق نمودیم وبندهایشان‌را محکم کردیم وچون بخواهیم ایشان را تبدیل می‌کنیم و غیر ایشان را عوض ایشان می‌آوریم(۲۸) به درستی که این سوره تذکری است پس هرکس بخواهد به سوی پروردگارش راهی درپیش گیرد (۲۹) و شما نمی‌خواهید مگر اینکه خدا بخواهد زیرا که خدا دانای حکیم بوده است(۳۰) هرکه را بخواهد در رحمت خود داخل می‌کند و برای ستمگران عذاب دردناک آماده کرده است.(۳۱)

نکات: جملۀ: ﴿إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ يُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَاستدلال است بر اینکه اصرار کفار بر کفرشان از جهت استدلال نیست بلکه از جهت حب دنیا و شهوات است. وجملۀ: ﴿وَيَذَرُونَ....دلالت دارد بر اینکه ایشان با بودن قیامت جلو رویشان از بی‌اعتنایی گویا پشت سر انداخته‌اند. و روز قیامت را ثقیل تعبیر نموده زیرا واردین آن به زحمت و تعب می‌افتند از هول و ترس. و مقصود از جملۀ: ﴿وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُجبر نیست بلکه مقصود این است که مشیت شما و مختار بودن شما را ما خواسته‌ایم و اگر ما شما را مختار نمی‌گذاشتیم جلو مشیت شما را می‌گرفتیم.

[۲۳۶] طبرسی، مجمع البیان (۵/۴۰۵).