سورۀ معارج مکی و دارای ۴۴ آیه میباشد
سورة المعارج (مكية وهي أربع وأربعون آية)
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ بِعَذَابٖ وَاقِعٖ ١ لِّلۡكَٰفِرِينَ لَيۡسَ لَهُۥ دَافِعٞ ٢ مِّنَ ٱللَّهِ ذِي ٱلۡمَعَارِجِ ٣ تَعۡرُجُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَٱلرُّوحُ إِلَيۡهِ فِي يَوۡمٖ كَانَ مِقۡدَارُهُۥ خَمۡسِينَ أَلۡفَ سَنَةٖ ٤ فَٱصۡبِرۡ صَبۡرٗا جَمِيلًا ٥﴾[المعارج:۱-۵].
ترجمه: به نام خدای کاملالذات و الصفات رحمن رحیم. سائلی سؤال کرد از عذابی که واقعشدنی است(۱) برای کفار از آن عذاب جلوگیری نیست(۲) از امر خدای صاحب عروجگاهها(۳) فرشتگان و روح به سوی او بالا میروند در روزی که اندازۀ آن پنجاه هزار سال است(۴) پس صبر کن صبر نیکو.(۵)
نکات: در جملۀ: ﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ﴾، مقصود از سائل در اینجا نضربن الحارث و سایر مشرکین میباشند که میگفتند محمد ما را به عذاب میترساند، این عذاب مال کیست و به که واقع میشود و ممکن است بگوییم خود پیغمبر سؤال عذاب کرده از بس او را آزار کردند و لذا در آخر خدا فرموده: ﴿فَٱصۡبِرۡ صَبۡرٗا جَمِيلًا﴾. وظاهر آن است که مقصود از روز پنجاه هزار سال، آخرت میباشد.
﴿إِنَّهُمۡ يَرَوۡنَهُۥ بَعِيدٗا ٦ وَنَرَىٰهُ قَرِيبٗا ٧ يَوۡمَ تَكُونُ ٱلسَّمَآءُ كَٱلۡمُهۡلِ ٨ وَتَكُونُ ٱلۡجِبَالُ كَٱلۡعِهۡنِ ٩ وَلَا يَسَۡٔلُ حَمِيمٌ حَمِيمٗا ١٠ يُبَصَّرُونَهُمۡۚ يَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ يَفۡتَدِي مِنۡ عَذَابِ يَوۡمِئِذِۢ بِبَنِيهِ ١١ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَأَخِيهِ ١٢ وَفَصِيلَتِهِ ٱلَّتِي تُٔۡوِيهِ ١٣ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا ثُمَّ يُنجِيهِ ١٤ كَلَّآۖ إِنَّهَا لَظَىٰ ١٥ نَزَّاعَةٗ لِّلشَّوَىٰ ١٦ تَدۡعُواْ مَنۡ أَدۡبَرَ وَتَوَلَّىٰ ١٧ وَجَمَعَ فَأَوۡعَىٰٓ ١٨﴾ [المعارج:۶-۱۸].
ترجمه: به تحقیق ایشان آن را دور میبینند(۶) و ما آن را نزدیک میبینیم(۷) روزی که آسمان مانند نقرۀ گداخته شود(۸) و کوهها مانند پشمِ(زده) رنگارنگ گردند (۹) و هیچ خویشاوندی از (حال) خویشاوند نپرسد(۱۰) به همدیگر نشان داده شوند. گنهکار دوست میدارد که ای کاش میتوانست از عذاب آن روز فرزندانش را فدا میداد (۱۱) و همسر و برادرش را(۱۲) و خویشانی را که پناهش میدادند(۱۳) و تمام اهل زمین را آنگاه او را نجات میبخشید(۱۴) نه چنین است حقا که دوزخ شعلهور است(۱۵) کنندۀ پوست سر است(۱۶) میخواند هرکه را (به حق) پشت کرد و روی گردان شد (۱۷) و جمع مال نموده و انباشته کرد (۱۸)
نکات: جملۀ: ﴿وَلَا يَسَۡٔلُ حَمِيمٌ حَمِيمٗا﴾را به صیغۀ معلوم و مجهول قرائت کردهاند و ما در ترجمه معنی معلوم آوردیم و اگر به صیغۀ مجهول باشد معنی چنین میشود: هیچ خویشی از خویش پرسیده نشود یعنی از اعمال خویش خود مسئول نیست و هرکس مسئول اعمال خود است و اگر معلوم باشد معنی چنین میشود: هیچ خویشی از خویش سؤال نمیکند یعنی از بس به خود مشغولند به فکر دیگری نیستند. و جملۀ: ﴿تَدۡعُواْ مَنۡ أَدۡبَرَ وَتَوَلَّىٰ﴾، دلالت دارد که آتش شعلۀ دوزخ به قدرت الهی شعور دارد ومجرمین را میخواند و آنها را به داخل خود میکشد، «نعوذ بالله من غضبه». و مقصود از جملۀ ﴿فَأَوۡعَىٰٓ﴾این است که در صندوقی نهاده و انفاق نکرده است.
﴿إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ خُلِقَ هَلُوعًا ١٩ إِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ جَزُوعٗا ٢٠ وَإِذَا مَسَّهُ ٱلۡخَيۡرُ مَنُوعًا ٢١ إِلَّا ٱلۡمُصَلِّينَ ٢٢ ٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَآئِمُونَ ٢٣ وَٱلَّذِينَ فِيٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ ٢٤ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ ٢٥ وَٱلَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوۡمِ ٱلدِّينِ ٢٦ وَٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ ٢٧ إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمۡ غَيۡرُ مَأۡمُونٖ ٢٨ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ٢٩ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ ٣٠ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٣١ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ ٣٢ وَٱلَّذِينَ هُم بِشَهَٰدَٰتِهِمۡ قَآئِمُونَ ٣٣ وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ يُحَافِظُونَ ٣٤ أُوْلَٰٓئِكَ فِي جَنَّٰتٖ مُّكۡرَمُونَ ٣٥﴾
[المعارج:۱۹-۳۵].
ترجمه: حقا که انسان کمطاقت آفریده شده(۱۹) چون شری به او رسد بسیار جزع کند(۲۰) و چون خیری به او رسد منع نماید(۲۱) مگر آنان که نماز گذارند(۲۲) آنان که بر نماز مداومت کنند(۲۳) و آنان که در اموالشان حق معین و معلومی است(۲۴) برای سائل و محروم(۲۵) و آنان که به روز جزاء تصدیق میکنند(۲۶) و آنان که خود از عذاب پروردگارشان هراسانند(۲۷) حقا که از عذاب پروردگارشان ایمن نتوان بود(۲۸) و آنان که ایشان فرجهای خود را نگاه دارند(۲۹) مگر بر همسرانشان و یا ملک یمینشان که محققا مورد ملامت نباشند(۳۰) پس هرکه غیر از این بجوید پس همانان تجاوزگرانند(۳۱) و آنان که ایشان به امانتهای خود و پیمان خود رعایتکناناند(۳۲) و آنان که ایشان به (ادای) شهادتهاشان قیام و اقدام کنندهاند(۳۳) و آنان که ایشان بر نمازشان مواظب و محافظند(۳۴) این گروهند که در بهشتها گرامی و محترمند.(۳۵)
نکات: مقصود از شر در جملۀ: ﴿إِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ جَزُوعٗا﴾، فقر و فاقه و مرض و سختی است و مقصود از خیر در جملۀ ﴿وَإِذَا مَسَّهُ ٱلۡخَيۡرُ مَنُوعًا﴾ثروت، دولت، تندرستی، فراخی، مال و منال است که بخل نماید و ﴿إِلَّا ٱلۡمُصَلِّينَ﴾دلالت دارد که مصلین و نمازگزران در گرفتاریها جزع و فزع نمیکنند و مأیوس نمیشوند و هرگاه به مال و منالی نیز برسند انحصار طلب نیستند، بنابراین مؤمن واقعی بخیل و انحصارطلب نیست و اگر کسانی نماز میخوانند و انحصارطلب میباشند باید در نماز و تقوای ایشان شک نمود و ایشان را از وصف مصلین خارج دانست. بعضی گفتهاند: مقصود از ﴿حَقّٞ مَّعۡلُومٞ﴾زکات است، ولی چون این آیات در مکه نازل شده باید أعمِّ از زکات باشد از صدقه و صلۀ رحم و هر نوع دستگیری. و مقصود از ﴿ٱلۡمَحۡرُومِ﴾کسی است که اظهار فقر نمیکند با اینکه محتاج است. و از جملۀ: ﴿عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَآئِمُونَ﴾و ﴿عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ يُحَافِظُونَ﴾استفاده میشود که باید انسان هم به نماز مداومت کند و هم آن را از نسیان و ترک و ابطال حفظ نماید. و إلاّ داخل در مستثنی منه یعنی اهل دوزخ خواهد بود.
﴿فَمَالِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ قِبَلَكَ مُهۡطِعِينَ ٣٦ عَنِ ٱلۡيَمِينِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ عِزِينَ ٣٧ أَيَطۡمَعُ كُلُّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن يُدۡخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٖ ٣٨ كَلَّآۖ إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّمَّا يَعۡلَمُونَ ٣٩ فَلَآ أُقۡسِمُ بِرَبِّ ٱلۡمَشَٰرِقِ وَٱلۡمَغَٰرِبِ إِنَّا لَقَٰدِرُونَ ٤٠ عَلَىٰٓ أَن نُّبَدِّلَ خَيۡرٗا مِّنۡهُمۡ وَمَا نَحۡنُ بِمَسۡبُوقِينَ ٤١ فَذَرۡهُمۡ يَخُوضُواْ وَيَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ يُلَٰقُواْ يَوۡمَهُمُ ٱلَّذِي يُوعَدُونَ ٤٢ يَوۡمَ يَخۡرُجُونَ مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ سِرَاعٗا كَأَنَّهُمۡ إِلَىٰ نُصُبٖ يُوفِضُونَ ٤٣ خَٰشِعَةً أَبۡصَٰرُهُمۡ تَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞۚ ذَٰلِكَ ٱلۡيَوۡمُ ٱلَّذِي كَانُواْ يُوعَدُونَ ٤٤﴾[المعارج:۳۶-۴۲].
ترجمه: پس چه مرضی است کافران را که در مقابل تو گردن کشیده شتابانند (۳۶) از راست و چپ دستهدسته شدهاند(۳۷) آیا هر مردی از آنان طمع میدارد که داخل بهشت پرنعمت گردد(۳۸) نه چنین است. ما ایشان را از آنچه میدانند آفریدهایم (۳۹) پس به پروردگار مشرقها و مغربها قسم نمیخورم که محققاً ما تواناییم(۴۰) بر اینکه ایشان را تبدیل کنیم به بهتر از ایشان و ما خود وامانده نیستیم(۴۱) پس ایشان را واگذار، یاوه گویند و بازی کنند تا ملاقات کنند روزی را که وعده داده میشوند(۴۲) روزی که شتابان از گورها بیرون آیند گویی به سوی بتان میدوند(۴۳) در حالی که دیدهگانشان فرو افتاده و ذلت ایشان را گرفته است، این است آنروز که وعده داده میشدند.(۴۴)
نکات: مقصود از جملۀ: ﴿فَمَالِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ....﴾مذمت کسانی است که میآمدند نزدیک رسول خداصمینشستند از کفار و مستهزئین که ایشان پنج دسته بودند و به قرائت رسول خداصتمسخر مینمودند. و در جمله: ﴿فَلَآ أُقۡسِمُ﴾ما لا را نافیه گرفتیم یعنی برای وضوح مطلب احتیاجی به قسم نیست. و مقصود از ﴿ٱلۡمَشَٰرِقِ وَٱلۡمَغَٰرِبِ﴾مشرقهای کواکب و أنجم است و یا مشرقها و مغربهای خورشید که در هرسالی ۳۶۰ مشرق و ۳۶۰ مغرب است برای آنکه هر روزی مشرق و مغربی دارد غیر از روز دیگر و یا به اعتبار کرویت زمین است که مغرب هر ناحیهای مشرق جای دیگر است. و مقصود از جملۀ ﴿خَلَقۡنَٰهُم مِّمَّا يَعۡلَمُونَ﴾این است که ما ایشان را از منی نجس بیقدر خلقت کردیم، اولاً: تا ایمان نیاورند و اطاعت خدا نکنند قدر و منزلتی پیدا نکنند و ثانیاً: چنانکه ایشان را از منی گندیده خلق کردهایم میتوانیم ایشان را برگردانیم برای قیامت و همچنین است ایشان را ببریم و قومی بهتر بیاوریم. و مقصود از جملۀ: ﴿إِلَىٰ نُصُبٖ يُوفِضُونَ﴾این است که در قیامت چنانکه در دنیا به طرف مراد و مطاع و بتان خود میدویدند همانطور در قیامت به طرف منادی حق میدوند و یا ﴿نُصُبٖ﴾را به معنی؛ نشانهها بگیریم یعنی به طرف آن علائم و نشانها میدوند.