سورۀ نبأ مکی و دارای ۴۰ آیه میباشد
سورة النبأ (مكية وهي أربعون آية)
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
﴿عَمَّ يَتَسَآءَلُونَ ١ عَنِ ٱلنَّبَإِ ٱلۡعَظِيمِ ٢ ٱلَّذِي هُمۡ فِيهِ مُخۡتَلِفُونَ ٣ كَلَّا سَيَعۡلَمُونَ ٤ ثُمَّ كَلَّا سَيَعۡلَمُونَ ٥﴾[النبأ:۱-۵].
ترجمه: به نام خدای کامل الذات و الصفات رحمن رحیم. از چه گفتگو میکنند و از یکدگر میپرسند(۱) از آن خبر بزرگ(۲) آن خبری که در آن اختلاف دارند(۳) آری به زودی آگاه شوند(۴) باز آری به زودی آگاه گردند.(۵)
نکات: ﴿يَتَسَآءَلُونَ﴾به معنی پرسش دو دسته از یکدگر است به قرینۀ آیات تهدیدی که فرموده ﴿كَلَّا سَيَعۡلَمُونَ﴾، معلوم میشود مخالفین و مشرکین از خبر بزرگی از یکدیگر سؤال میکردند، حال آن خبر بزرگ توحید است و یا نبوتِ رسول خداصو یا معاد روز قیامت، از آیاتی که در ذیل این آیات آمده معلوم میشود پرسش ایشان از قیامت بوده است. و علی بن ابیطالب÷در صحیفۀ علویه در دعای روز دوشنبه عرض میکند: «الْـحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي هَدَانِي لِلْإِسْلَامِ وَأَكْرَمَنِي بِالْإِيمَانِ وَبَصَّرَنِي فِي الدِّينِ وَشَرَّفَنِي بِالْيَقِينِ وَعَرَّفَنِي الْـحَقَّ الَّذِي عَنْهُ يُؤْفَكُونَ وَ﴿ٱلنَّبَإِ ٱلۡعَظِيمِ ٢ ٱلَّذِي هُمۡ فِيهِ مُخۡتَلِفُونَ﴾ [۲۳۷]»، از این دعا معلوم میشود ﴿ٱلنَّبَإِ ٱلۡعَظِيمِ﴾خود آن حضرت نیست، بلکه او مؤمن به نبأ عظیم است، در این صورت چه قدر نادانند کسانی که در تفسیر این آیه نوشتهاند خود آن جناب نبأ عظیم است، دیگر فکر نکردهاند این سوره در مکه نازل شده و اهل مکه اختلاف و تسائل از مقام آن حضرت نداشتند تا خدا جواب دهد. و ما در این مورد در جزوهای که پیرامون دعای ندبه نوشتیم توضیح بیشتری دادهایم مراجعه شود.
﴿أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ مِهَٰدٗا ٦ وَٱلۡجِبَالَ أَوۡتَادٗا ٧ وَخَلَقۡنَٰكُمۡ أَزۡوَٰجٗا ٨ وَجَعَلۡنَا نَوۡمَكُمۡ سُبَاتٗا ٩ وَجَعَلۡنَا ٱلَّيۡلَ لِبَاسٗا ١٠ وَجَعَلۡنَا ٱلنَّهَارَ مَعَاشٗا ١١ وَبَنَيۡنَا فَوۡقَكُمۡ سَبۡعٗا شِدَادٗا ١٢ وَجَعَلۡنَا سِرَاجٗا وَهَّاجٗا ١٣ وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡمُعۡصِرَٰتِ مَآءٗ ثَجَّاجٗا ١٤ لِّنُخۡرِجَ بِهِۦ حَبّٗا وَنَبَاتٗا ١٥ وَجَنَّٰتٍ أَلۡفَافًا ١٦﴾ [النبأ:۶-۱۶].
ترجمه: آیا زمین را بساطی محل آرامش نگردانیدیم(۶) و کوهها را میخها ننمودیم(۷) و شما را جفتجفت مرد و زن آفریدیم(۸) و خوابتان را وسیلۀ آسودن نمودیم(۹) و شب را پوششی کردیم(۱۰) و روز را (برای کسب) معاش گردانیدیم(۱۱) و در بالای سرتان هفت آسمان محکم برافراشتیم(۱۲) و چراغی فروزان آفریدیم(۱۳) و از ابرهای متراکم آبی ریزان نازل نمودیم(۱۴) تا به آن دانه وگیاه بیرون آوریم(۱۵) و بوستاهای پیچیدۀ به درختان ظاهر سازیم.(۱۶)
نکات: در این آیات برای اثبات قدرت خدا بر ایجاد معاد استدلال کرده به ایجاد موجوداتی، اگر ﴿ٱلنَّبَإِ ٱلۡعَظِيمِ﴾معاد باشد. و اگر توحید باشد باز استدلال به این آیات صحیح است. یکی از معجزات علمی قرآن خبردادن از این است که همه چیز را جفت نر و ماده آفریدیم و خدا این گونه خلقت را برای بقاء نسل آفریده، و این دلیل بر تدبیر و حکمت خالق است و نفی تصادف. کلمۀ: ﴿سُبَاتٗا﴾به معنی؛ قطع یعنی قطع ادراکات، تعطیل و راحتی دستگاه انسان است تا تجدید قوا کند، و فوائد معنوی آن انقطاع از این جهان و یادآوری میکند مرگ و ر فتن به جهان دیگری را و به اضافه اثبات صانع به خواب است ﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦ مَنَامُكُم بِٱلَّيۡل...﴾ [۲۳۸]. و جملۀ: ﴿وَجَعَلۡنَا ٱلنَّهَارَ مَعَاشٗا﴾دلالت دارد که باید در روز تحصیل معاش کرد. از ابیعمرو شیبانی نقل شده که گفت دیدم حضرت صادق÷را که بیلی در دست و جامۀ خشنی به تن داشت و کار میکرد به طوری که عرق از پشت مبارکش میریخت، عرض کردم بیل را به من بدهید تا کارتان را انجام دهم، حضرت فرمود دوست دارم که مرد در راه به دستآوردن معاش اذیت حرارت آفتاب را ببیند [۲۳۹]. و نیز در حالات رسول خداصآمده که: «كَانَ سَیِّدُ الْـمُرْسَلِیْنَ یَشْتَرِي الشَّيْءَ فَیَحْمِلُهُ إِلَی بَیْتِهِ بِنَفْسِهِ فَیَقُولُ لَهُ صَاحِبُهُ: أَعْطِنِي أَحْمِلُهُ، فَیَقُولُ: صَاحَبُ المَتَاعِ أَحَقُّ بِحَمْلِهِ» [۲۴۰].
﴿إِنَّ يَوۡمَ ٱلۡفَصۡلِ كَانَ مِيقَٰتٗا ١٧ يَوۡمَ يُنفَخُ فِي ٱلصُّورِ فَتَأۡتُونَ أَفۡوَاجٗا ١٨ وَفُتِحَتِ ٱلسَّمَآءُ فَكَانَتۡ أَبۡوَٰبٗا ١٩ وَسُيِّرَتِ ٱلۡجِبَالُ فَكَانَتۡ سَرَابًا ٢٠ إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتۡ مِرۡصَادٗا ٢١ لِّلطَّٰغِينَ مََٔابٗا ٢٢ لَّٰبِثِينَ فِيهَآ أَحۡقَابٗا ٢٣ لَّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرۡدٗا وَلَا شَرَابًا ٢٤ إِلَّا حَمِيمٗا وَغَسَّاقٗا ٢٥ جَزَآءٗ وِفَاقًا ٢٦ إِنَّهُمۡ كَانُواْ لَا يَرۡجُونَ حِسَابٗا ٢٧ وَكَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَا كِذَّابٗا ٢٨﴾[النبأ:۱۷-۲۸].
ترجمه: حقا که روز داوری وقت معینی است(۱۷) روزی که در صور دمیده شود پس فوجفوج میآیید(۱۸) و آسمان باز شود و درها گردد(۱۹) و کوهها سیر داده شوند و(همچون) سراب گردند(۲۰) حقا که دوزخ کمینگاهی است (۲۱) برای سرکشان بازگشتی است(۲۲) مدتهای بسیاری در آن توقف کنند(۲۳) در آنجا نچشند نه سردی و نه شرابی(۲۴) جز آب جوشی و چرک و خونی(۲۵) جزايی موافق کردار(۲۶) زیرا ایشان به حسابی امید نداشتند(۲۷) و به آیات ما تکذیب کردند تکذیب شدیدی.(۲۸)
نکات: حقتعالی پس از آنکه قدرت خود را اثبات نموده پرداخته به بیان روز معاد که برای ایجاد معاد کاملاً قادر است و به بیان معاد طبق عرف عرب و مردم دنیا پرداخته است از جمله فرموده روزی که در صور دمیده شود، همانطوریکه سلاطین و امرا برای احضار نفرات و سپاهیان شیپور مینوازند همانطور خدا میفرماید صور که به معنی بوق و شیپور است دمیده شود اما کیفیت موجودات قیامت و عالم برزخ چگونه است بر هر کسی مجهول است و فقط برای تمثیل و نزدیک نمودن به اذهان بندگان چنین بیان نموده است، اصلاً زبان اهل زمین برای معانی محدود و مأنوس همین جهان وضع شده. امور جهان دیگر به قدری مهم است که قابل بیان برای ما نیست که بحر قلزم اندر ظرف ناید.
﴿وَكُلَّ شَيۡءٍ أَحۡصَيۡنَٰهُ كِتَٰبٗا ٢٩ فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِيدَكُمۡ إِلَّا عَذَابًا ٣٠ إِنَّ لِلۡمُتَّقِينَ مَفَازًا ٣١ حَدَآئِقَ وَأَعۡنَٰبٗا ٣٢ وَكَوَاعِبَ أَتۡرَابٗا ٣٣ وَكَأۡسٗا دِهَاقٗا ٣٤ لَّا يَسۡمَعُونَ فِيهَا لَغۡوٗا وَلَا كِذَّٰبٗا ٣٥ جَزَآءٗ مِّن رَّبِّكَ عَطَآءً حِسَابٗا ٣٦ رَّبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا ٱلرَّحۡمَٰنِۖ لَا يَمۡلِكُونَ مِنۡهُ خِطَابٗا ٣٧﴾[النبأ:۲۹-۳۷].
ترجمه: و همه چیز را (در پروندۀ عملشان) به شماره نوشتیم نوشتنی (۲۹) پس بچشید که شما را جز عذاب نیفزاییم(۳۰) محققاً برای پرهیزکاران کامیابی و رستگاری است(۳۱) باغها و انگورها(۳۲) و دختران نارپستان همسال(۳۳) و جامهای لبریز دمادم(۳۴) در آنجا نه بیهوده شنوند و نه دروغی(۳۵) پاداشی است از پروردگارت عطایی است به حساب(۳۶) پروردگار آسمانها، زمین و آنچه میان آنهاست پروردگار رحمن، حق سخن و توانایی خطاب با ذات مقدسش را ندارند.(۳۷)
نکات: در این آیات که بیان ثواب و عقاب است، راجع به مجرمین جزا و پاداش وفق عمل است، و راجع به متقین نیز روی حساب است: ﴿عَطَآءً حِسَابٗا﴾. بیحساب به کسی پاداش نمیدهند حتی فضل و عطای پروردگار طبق این آیات روی حساب است، پس کسانی که خود را مسلمان مینامند و معتقدند که هر کاری کردند به صرف خواندن اشعار تصنیف نوحهخوانی و رقصیدن دستجمعی و گریه و زاری، حساب و کتاب پروردگار با این اعمالی که مورد نهی است عوض میشود. زهی نادانی و غرور! اینان با این بدعتها میخواهند قانون خدا را عوض کنند.
﴿يَوۡمَ يَقُومُ ٱلرُّوحُ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ صَفّٗاۖ لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا ٣٨ ذَٰلِكَ ٱلۡيَوۡمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ مََٔابًا ٣٩ إِنَّآ أَنذَرۡنَٰكُمۡ عَذَابٗا قَرِيبٗا يَوۡمَ يَنظُرُ ٱلۡمَرۡءُ مَا قَدَّمَتۡ يَدَاهُ وَيَقُولُ ٱلۡكَافِرُ يَٰلَيۡتَنِي كُنتُ تُرَٰبَۢا ٤٠﴾[النبأ:۳۸-۴۰].
ترجمه: روزی که روح و فرشتگان به صف بایستند سخنی نگویند جز کسی که خدای رحمن او را اذن دهد و صواب گوید(۳۸) آن روز روز واقعشدنی است پس هر کس بخواهد به سوی پروردگارش راه بازگشتی گیرد(۳۹) حقیقتاً ما شما را ترساندیم از عذاب نزدیک، روزی که هرشخصی آنچه با دست خود انجام داده ببیند و کافر بگوید ای کاش من خاک بودم.(۴۰)
نکات: در آیۀ ۳۷ فرموده احدی از اهل آسمانها و زمین حق گفتگو و خطاب با پروردگار ندارد و لذا برای دفع غرور و برای اینکه رؤساء و بزرگان نتوانند مردم را بنام اینکه در محکمۀ عدل الهی از طرف مردم نماینده میشویم و با خدا سخن میگوییم و دفع عذاب و عقاب میکنیم گول بزنند و بفریبند، میفرماید: ارواح بزرگان و یا روح که اعظم فرشتگان است با فرشتگان همه در صف بندگی ایستاده و احدی حق تکلم ندارد مگر آنکه خدا او را إذن دهد، و به اضافه صواب و طبق قانون الهی سخن گوید و آن هم که معلوم نیست که باشد، پس بنابراین به نام شفاعت و طرفداری و پارتیبازی شما را گول نزنند. و حضرت علی÷در خطبۀ ۱۸۸ نهجالبلاغه فرموده: «فَاجْعَلُوا طَاعَةَ اللهِ... شَفِيْعاً لِدَرْكِ طَلِبَتِكُمْ»که طاعت خدا را شفیع برای یافتن درخواست دانسته، و در خطبۀ ۱۸۶ پس از آنکه فرموده: تشخص فیه الأبصار و مردم را از هول و وحشت روز قیامت ترسانده میفرماید: فلا شفیع یشفع. و در صحیفۀ علویه در دعای روز چهاردهم ماه فرموده: «وَالشَّافِعُ لَـهُم لَیْسَ أَحَدٌ فَوْقَكَ یَحُولُ دُونَهُمْ»، یعنی: «خدایا تو خود شافع بندگان میباشی و کسی بالاتر از تو نیست تا میان تو وخلق حائل شود»، اگر چه با آیات روشن قرآن احتیاجی به نقل چنین روایاتی نیست. در آن روز کافر میگوید: ای کاش من خاک بودم و زنده نمیشدم، ولی عدهای از کذابین نوشتهاند که کافر میگوید: ای کاش من علوی ابوترابی بودم!! اینان فکر نکردهاند که علوی و غیر علوی همه در پیشگاه خداوند روی حساب و مقررات محاسبه میشوند و پاداش طبق حساب است نه روی قرشی و یا حبشی بودن. به اضافه این سوره در مکه نازل شده و آن وقت حضرت علی مکنّی به ابوتراب نشده بود و مذهب علوی و غیرعلوی تراشیده نشده بود و مشرکین، خدا و رسول و معاد را قول نداشتند تا چه رسد به مذهب علوی.
[۲۳۷] «سپاس و ستایش خدایی راست که مرا به اسلام هدایت نمود و با ایمان مرا گرامی داشت و در دین مرا بصیرت عنایت فرمود و با یقین مرا گرامی داشت و حقی را که از آن رویگردانند، به من آموخت و خبر بزرگی که در آن اختلاف دارند». مجلسی، بحار الأنوار (۸۷/۱۷۱). [۲۳۸] «و از نشانههای وجود و قدرت او خفتنتان در شب.» [الروم: ۲۳]. [۲۳۹] کلینی، الکافی (۵/۷۶). [۲۴۰] «چون رسول خدا چیزی را خرید میکرد و آنرا خود به سوی خانه حمل میکرد و همراه وی به او میگفت: آنرا به من بدهید تا حملش کنم؛ میفرمود: صاحب کالا سزاوارتر است به حمل آن». ابوحامد غزالی، إحیاء علوم الدین، کتاب آداب العزلة، فایده هفتم؛ و حافظ عراقی در تخریج احیاء میگوید: «أبو یعلى آنرا از ابوهریره با سند ضعیف تخریج کرده است. و آن در مورد شلواری بود که آنرا خریده و حمل مینمود.