نوا:
مردم برای اینکه شناخته و مشهور گردند از نام زادگاه خویش کمک میگیرند اما قضیه و سرنوشت امام نووی برعکس دیگران میباشد و این بار این خود زادگاه است که با نام او مشهور میگردد بلکه نام نوا را تا زمانی که در سرزمین اسلامی و تا زمانی که فقه شافعی و علمای این مذهب وجود دارند بر سر زبانها همیشه جاریست.
هزاران عالم فقه شافعی و علمای حدیث نه اسم او و نه کنیه و لقب او بلکه نسبت او را بر زبان میآورند و میگویند: النووی أو النواوی، و خود وی نیز با دست خط خود النووی را مینوشت [۱۰]: و در وصف نوا نووی، ابوحفص بن الوردی /چه زیبا میگوید:
لقيت خيراً يا نوا
وحرست من ألم النوي
فلقد نشابك زاهد
في العلم أخلص مانوى
وعلى عداه فضله
فضل الحبوب على النوى
«ای نوا، تو خیر را ملاقات نمودهای و از بیماری و درد تنهایی و افسردگی نجات پیدا کردی.
در تو زاهد رشد و نمو کرده که در علم خالصترین نیات را دارد.
و فضل وی بر سایرین همچون فضل دانه بر هسته میباشد».
نوا در سرزمین «حوران» از توابع دمشق [۱۱]پایتخت شام (سوریه) قرار داشت که در عصر امام نووی جایگاه اوتراق چادرنشینان و بدویان بود. و بر طبق عادت عرب «حِزام» جدّ اعلای نووی که در آجا اوتراق مینمود رحل اقامت افکند و خداوند در ذريه و نسل وی برکت نهاد و تعداد آنها زیاد شد [۱۲].
[۱۰] اضافهي مترجم: در دفتر زمانه فتد نامش از قلم هر ملتي كه مردم صاحب قلم نداشت «فرخي يزدي» [۱۱] تحفة الطالبين مؤلف ابن العطار مصور «۳-أ». ياقوت حموي درباره آن ميگويد كه: دهكده كوچكي از توابع حوران بوده و بعضي ميگويند كه: آنجا يك قلعه نظامي بوده است و منزل ايوب ÷در آنجا بوده است. و به گمان و زعم آنها قبر سام بن نوح نيز آنجا بوده است. [۱۲] سيره نووي تأليف سخاوي «۳».