ایستادگی در مقابل پادشاهان و ردّ نظر آنان
ابن عطار میگوید [۲۳۲]: امام نووی در هنگام برخورد با پادشاهان و ستمگران نظرات ظالمانۀ آنها را رد مینمود و در مقابل اجرای شریعت خدا از ملامت هیچ ملامتکنندهای نمیهراسید و هر موقع که حرفش کارساز نبود دست به قلم میبرد و شرط بلاغ را به ساحل میرسانید. امام ذهبی [۲۳۳]میگوید: او با پادشاهان و ظالمان در مقام انکار بر میآمد و برای آنان نامهها مینوشت و آنان را از عذاب خدا میترسانید. از مشهورترین داستانهای امر به معروف و نهی از منکر او ایستادگی در مقابل پادشاه ظاهر بیبرس بند قداری [۲۳۴]در قضیه (الحوطة على الغوطة) میباشد.
قطب یونینی گفته که [۲۳۵]: نووی در مقابل ظاهر بیبرس بارها به خاطر داستان تصرف و دیوارکشی باغهای دمشق و دیگر موارد در دادگاه ایستاده است.
عماد ابن کثیر نیز میگوید [۲۳۶]: او در مقابل ظاهر بیبرس در دارالحكومة در داستان الغوطة هنگامی که خواستند املاک باز پس گرفته شده از تاتار را به باغهایشان اضافه کنند ایستاد و نظریاتشان را رد کرد و خداوند مصیبت خشم پادشاه را از او دفع نمود و خواست که او را مغلوب کند ولی پس از آن او را دوست و بزرگش داشت و گفت: من از او میترسم. داستان (الحوطة) چیست؟ جعفر دفوی در بدرالسافر میگوید: سلطان ظاهر بیبرس هنگامی که پس از جنگ با مغول و اخراج آنها از سرزمین شام وارد دمشق شد، سرپرستی بیتالمال را به شخصی حنفی مذهب سپرد و او گفت: این املاک که از تاتار به جای مانده جزء اموال دولت میباشد و آن را براساس مذهب ابوحنفیه مصادره نمود. لذا پادشاه دستور داد که دور آنها دیوار بکشند و هر کس ادّعایی دارد ملزم به ارائه سند میباشد. در مقابل او جماعتی از اهل علم که امام نووی در میان آنان بود برخاستند [۲۳۷].
سخاوی میگوید: بلکه امام نووی از بزرگان ایشان هم بود و گفته که: او در این رابطه با پادشاه بسیار تند سخن گفت، و پادشاه گمان میکرد که او دارای منصب و مقامی است لذا گفت او را از پستش عزل کنید، پس گفته شد که: او دارای مقامی و پستی نیست.
[۲۳۲] تحفة الطالبين ۱۳/أ. [۲۳۳] تذكرة الحفاظ ۴/۱۴۷۳. [۲۳۴] او ركنالدين ابوالفتوح بيبرس بند قداري صالحي نجمي ايوبي تركي حاكم مصر و شام كه در دهه اواخر محرم سال ۶۷۶ هـ وفات نمود. [۲۳۵] تاريخ نووي، تأليف سخاوي ۴۵. [۲۳۶] تاريخ نووي للسخاوي ۴۵. [۲۳۷] البته اين قسمت را براي واضحشدن مطلب با اندكي تصرف از كتاب سيره نووي تأليف طنطاوي استفاده نمودهام (مترجم).